فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 اینها نمیفهمند که این روضه و گریه آدمساز است
❇️ چرا گریه و عزاداری
🔰 ملت اسلام اگر نام حسین را و یاد حسین را زنده نگه بدارد، و آن را الگو قرار بدهد برای خود، از همه موانع و مشکلات عبور خواهد کرد...
🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷
#محرم
#عاشورا
#امام_حسین
╭═━━━━━⊰🍂🌺☀️🌺🍂⊱━━━━═╮
خمینی؛ روح اللهِ مکتب
🕌https://eitaa.com/maktab_allah
╰═━━━━━⊰🍂🌺☀️🌺🍂⊱━━━━═╯
در پی آتش زدن سریالی مصحف شریف:
✍👈 با همین یک جمله که نه، یک کلمه "فَأْتُوا"¹ چنان خودش در حمایت فرستادهاش به میدان آمده است که دنیا را به هم ریخته، حرفی برای گفتن نگذاشته، بساط همه را جمع کرده، آنگونه تحقیر و خوار شده اند که چارهای جز آتش زدن برایشان نمانده است.
این بی چاره گان و فرو مایه گان نمیدانند و نمی فهمند و نخواهند فهمید چون فهم آن هم روزیشان نخواهد شد که مصحف شریف، قرآن کریم صورت نازله و کتبیه ی انسان کامل است، با سرّالله الاکبر، ثمرهی آفرینش، بقية الله اعظم ارواحنافداه که صاحب شیعه و دین است چه میتوانند کنند؟؟؟
1. وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَىٰ عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ.
"اگر به قرآنی که بر بندۀ خود فرستادهایم، شک دارید و آن را ساخته و پرداختۀ او میدانید، سورهای مِثلش بیاورید؛ البته اگر راست میگویید! برای کمکگرفتن، یارانِ خود را هم در برابر خدا صدا بزنید." (بقره/۲۳)
╭⊱┅═✧❁🍂🌺☀️🌺 🍂❁✧═┅⊰╮
خمینی؛ روح اللهِ مکتب
https://eitaa.com/maktab_allah
╰⊱┅═✧❁🍂🌺☀️🌺 🍂❁✧═┅⊰╯
💠 راز قبر امیرکبیر در کربلای معلی
آیت الله اراکی (ره) فرمودند:
شبی خواب #امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت. پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟
با لبخند گفت: خیر.
♦️سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟ گفت: نه
با تعجب پرسیدم: پس راز این مقام چیست؟
جواب داد: #هدیه ی_مولایم_حسین (ع) است!
گفتم چطور؟
با اشک گفت: آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند، چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد. سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید.
🔶ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! ۲ تا رگ بریدند اینهمه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد.
آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین (علیه السلام) آمد و فرمود:
به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی. این هدیه ما در برزخ. باشد تا در قیامت جبران کنیم!
🔻همیشه برایم سوال بود که #امیرکبیر که در کاشان به شهادت رسید چگونه با امکانات آن زمان مزارش در کربلاست.
جواب، عشق به مولایش امام حسین (علیه السلام) بود.
⏳حساسیت به انحراف کم شد، شیخ فضلالله به دار کشیده شد
رهبر انقلاب: چه شد که غربیها، مشخصا انگلیسیها، در این مساله [مشروطه] کامیاب شدند؛ از چه شگردی استفاده کردند که کامیاب شدند. در حالی که مردم که جمعیت اصلی هستند، میتوانستند در اختیار علما باقی بمانند و اجازه داده نشود که شیخ فضلالله جلو چشم همین مردم به دار کشیده شود؛ قاعدهی قضیه این بود. به نظر من مشکل کار از اینجا پیش آمد که اینها توانستند یک عدهای از اعضای جبههی عدالتخواهی - یعنی همان اعضای دینی و عمدتا علما - را فریب بدهند و حقیقت را برای اینها پوشیده نگه دارند و اختلاف ایجاد کنند... انسان میبیند که حساسیت آنها را در مقابل انحراف کم کردهاند؛ اما حساسیت بعضیها مثل مرحوم آشیخ فضلالله باقی ماند... یک جمع دیگری از همین جبهه، این حساسیت را از دست دادند و دچار خوشباوری و حسنظن و شاید هم نوعی تغافل شدند. البته انسان حدس میزند که بعضی از ضعف شخصیتیها و ضعفهای اخلاقی و هوای نفس بیتاثیر نبود. ۱۳۸۵/۰۲/۰۹
🗓 یازدهم مرداد مصادف با سالروز شهادت شیخ فضلالله نوری از رهبران نهضت مشروطه در سال ۱۲۸۸ هجری شمسی
⏳تاریخ ایران و جهان به روایت رهبر انقلاب
💻 Farsi.Khamenei.ir
/ ♦️نهم مرداد ۱۲۸۸ یکی از عجیب ترین حوادث تاریخ ایران بوقوع پیوست.
‼️روایتی غریب و سوزناک از وقایع بعد از شهادت شیخ فضل الله نوری (۹ مرداد ۱۲۸۸)، کیفیت غسل و کفن و دفن ...😭😥‼️
در اثر تلاطم و طوفان یک مرتبه طناب از گردن آقا پاره شد و نعش به زمین افتاد
جنازه را آوردند توی حیاط نظمیه مقابل در حیاط روی یک نیمکت گذاشتند جمعیت کثیری ریخت توی حیاط محشری برپا شد مثل مور و ملخ از سر و کول هم بالا می رفتند همه می خواستند خود را به جنازه برسانند دور نعش را گرفتند و آنقدر با قنداق تفنگ و لگد به نعش زدند که خونابه از سر و صورت و دماغ و دهانش روی گونه ها و محاسنش سرازیر شد . هر که هر چه در دست داشت میزد آنهایی هم که دستشون به نعش نمیرسید تف می انداختند
به همه مقدسات قسم که در این ساعت گودال قتلگاه را به چشم خودم دیدم یک مرتبه دیدم یک نفر از سران مجاهدین مرد تنومند و چهارشانه بود وارد حیاط نظمیه شد غریبه بود جلو آمد بالای جنازه ایستاد جلوی همه دکمه های شلوارش را باز کرد و روبروی اینهمه چشم شُر شُر به سر و صورت آقا .....
▪️تحویل جنازه
عده ای از صاحب نفوذها یپرم ارمنی را از عواقب سوزاندن نعش شیخ و تحویل ندادن می ترسانند . یپرم راضی میشود و می گوید : بسیار خوب ... به نظمیه تلفون کنید که لاشه را به صاحبانش رد کنند. سه نفر از بستگان شیخ شهید و سه نفر از نوکر هایش توی آن تاریکی توپخانه در گوشهای با یک تابوت منتظر تحویل جنازه بودند. آقا لخت و عور آن گوشه همینطور افتاده بود لا اله الا الله جنازه را در تابوت گذاشتیم و با دو مجاهد ما را راهی کردند.
▪️جنازه را وارد حیاط خلوت خانه شیخ کردند. شیخ ابراهیم نوری از شاگردان شیخ جنازه را غسل داد.
بعد کفن کردیم و بردیم در اطاق پنج دری میان دو حیاط کوچک پنهان کردیم.
سر مجاهد ها را گرم کردیم. بعد تابوت را با سنگ و کلوخ و پوشال و پوشاک پر و سنگین کردیم.
یک لحاف هم تا کرده روی آن کشیدیم تابوت قلابی را با آن دو نگهبان سر قبر آقا فرستادیم. متولی قبرستان که در جریان بود مثلاً نعش را دفن کردو آن دو نگهبان با تابوت به نظمیه برگشتند.
صبح اوستا اکبر معمار آمد و درهای اطاق پنج دری را تیغه کردیم و رویش را گچکاری کردیم.
♦️دو ماه بعد از شهادت شیخ در اتاق پنج دری را شکافتیم جنازه در آن هوای گرم همانطور تر و تازه مانده بود. جنازه را از آنجا برداشتیم و به اتاقی دیگر آن سوی حیاط منتقل کردیم و دوباره تیغه کردیم.
🏴 کم کم مردم فهمیدند که نعش شیخ نوری در خانه است می آمدند پشتدیوار فاتحه می خواندند و می رفتند. از گوشه و کنار پیغام میدادند امامزاده درست کردید؟! ۱۸ ماه از شهادت شیخ گذشته بود. بازاری ها بخیال میافتند دیوار را بشکافند و جنازه را برداشته دورشهر بیفتند و وااسلاما و واحسینا راه بیندازند. پیراهن عثمان برای مقصد خودشان.
🕌حاج میرزا عبدالله سبوحی واعظ میگوید یک روز زمستانی خانم شیخ مرا خواست. دیدم زار زار گریه میکند گفت دیشب مرحوم آقا رو خواب دیدم که خیلی خوش و خندان بود ولی من گریه میکردم آقا به من گفت گریه نکن همان بلاهایی را که سر سیدالشهدا آوردند ، سر من هم آوردند. اینها می خواهند نعش مرا در بیاورند زود آن را به قم بفرست.
همان شب تیغه را شکافتیم و نعش را در آوردیم. با اینکه دو تابستان از آن گذشته بود و جایش هم نمناک بود اما جسد پس از ۱۸ ماه همانطور تر و تازه مانده بود فقط کفن کمی زرد شده بود به دستور خانم دوباره کفن کردیم و نمد پیچ نمودیم به مسجد یونس خان بردیم و صبح به اسم یک طلبه که مرده آنرا با درشکه به امامزاده عبدالله بردیم و صبح جنازه را با دلیجان به طرف حضرت معصومه حرکت دادیم.
شیخ شهید در زمان حیات خود در صحن مطهر برای خودش مقبرهای تهیه کرده بود و به سید موسی متولی آن گفته بود این زمین نکره یک روز معرفه خواهد شد
نزدیک قم کاغذ به متولی نوشتیم که زنی از خاندان شیخ فوت کرده می خواهیم در مقبره شیخ دفنش کنیم و به هادی پسر شیخ سپردیم در هنگام دفن جلو نیاید تا فکر کنند واقعا میت زن است و قضیه لو نرود. شب جنازه در مقبره ماند صبح خیلی سریع قبری به حد نصاب شرعی کندیم و با مهر تربتی که خانم داده بود جنازه را درون قبر گذاشتیم نعش پس از ۱۸ ماه کمترین بوی عفونتی نداشت.
و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون.
این آیه ای است که روی قبر شهید حاج شیخ فضل الله نوری نوشته شده است .
📗کتاب سرّ دار به قلم تندرکیا نوه شیخ شهید& نشر صبح ۱۳۸۹/ چاپ سوم - ص ۵۲
بيان ويژگيهاي رفتاري مؤمن توسط رسول خدا
حديث يَصِفُ المُؤمِنَ: لَطِيفُ الْحَرَكاتِ، حُلْوُ الْمُشاهَدَةِ... يَطْلُبُ مِنَ الْاُمُورِ أَعْلاها وَ مِنَ الْأَخْلاقِ أَسْناها... لايَحِيفُ عَلي مَنْ يُبْغِضُ وَ لايَأثَمُ فِيمَنْ يُحِبُّ... قَليلُ الْمَؤُونَةِ، كَثيرُ المَعُونَةِ... يَحْسُنُ فِي عَمَلِهِ كَأنَّهُ ناظِرٌ إلَيهِ، غَضُّ الطَّرْفِ، سَخِيُّ الكَفِّ، لايَرُدُّ سائِلاً... يَزِنُ كلامَهُ وَ يُخْرِسُ لِسانَهُ... لايَقْبَلُ الْباطِلَ مِنْ صَديقِهِ وَ لايَرُدُّ الْحَقَّ عَلي عَدُوِّهِ وَ لايَتَعَلَّمُ إلّا لِيَعْلَمَ وَ لايَعْلَمُ إِلّا لِيَعْمَلَ... إنْ سَلَكَ مَعَ أهْلِ الدُّنيا كانَ أَكْيَسَهُمْ وَ إِنْ سَلَكَ مَعَ أَهْلِ الْآخِرَةِ كانَ أَوْرَعَهُمْ.
ترجمه در بيان ويژگي هاي مؤمن:
۱. حركات و رفتارهايش ملايم و مهربان است و
۲. ديدارش شيرين...
۳. از هر چيز عالي ترين آن را مي جويد و
۴. از خوي ها پر ارج ترين را...
۵. بر كسي كه دشمن اوست ،ستم نمي كند و
۶. براي كسي كه دوستش دارد، مرتكب گناه نمي شود؛
۷. كم خرج است و بسيار ياري مي رساند...
۸. كارش را به خوبي انجام مي دهد، به گونه اي كه گويي آن را مي بيند؛
۹. چشمانش فروهشته است؛
۱۰. دست بخشنده دارد و دست رد به سينه نيازمند نمي زند...
۱۱. سخنش را مي سنجد و زبان در كام مي كشد... ۱۲. باطل را از دوستش نيز نمي پذيرد و
۱۳. حق را حتي از دشمنش انكار نمي كند؛
۱۴. دانش نمي آموزد، مگر براي دانستن و دانايي ۱۵. فرا نمي گيرد، مگر براي عمل كردن...
۱۶. اگر با دنياخواهان هم نشين گردد، زيرك ترين آنهاست و
۱۷. هرگاه با آخرت جويان همدم شود، پارساترين آنهاست.
پاورقي بحار الأنوار، ج 64، ص 311.
🔴 انگار برای خودش می ساخت...
➖ هر خانهای که می ساخت، انگار برای خودش میساخت. یعنی اصلاً این براش یک عقیده بود، عقیدهای که با همه وجود بهش عمل میکرد. کارش کار بود؛ خانهای هم که میساخت واقعاً خانه بود. کمتر کارگری باهاش دوام میآورد. همیشه میگفت: نانی که من میخورم باید حلال باشه.
➖ میگفت: روز قیامت، من باید از صاحبکار طلبکار باشم نه او از من. برای همین هم زودتر از همه میآمد سر کار، دیرتر از همه هم میرفت: حسابی هم از کارگرها کار میکشید.
📌 برگرفته از زندگانی شهید برونسی
شهید#عبدالحسین_برونسی🕊🌹
╭⊱┅═✧❁🍂🌺☀️🌺 🍂❁✧═┅⊰╮
خمینی؛ روح اللهِ مکتب
https://eitaa.com/maktab_allah
╰⊱┅═✧❁🍂🌺☀️🌺 🍂❁✧═┅⊰╯
«جهانبینی توحیدی شهید بابایی»
حجتالاسلاموالمسلمین استاد #مؤیدی
وی با همه آن که در رتبه بالای اجتماعی قرار داشت (خلبانی، تحصیل در امریکا، فرماندهی، شایستگی پاداشهای مادی)، به دنیا بیتوجه بود.
اگر از او تعریف میکردند و او را میستودند، غضبناک میشد و اعتراض میکرد.
او در ایام آخر عمر خود، هرگز به گوشت لب نمیزد و همیشه به خوردن نان و پنیر و سبزی اکتفا مینمود؛ حتی اگر بر سر سفرههای رنگارنگ حاضر میشد!
او که حقیقت را یافته بود، حتی به این که در ایام آغازین ازدواج برای تفریح کردن، مسافتهای طولانی را میپیمود و مقصد نهایی آرامش و حقیقت کمال را در تفریحات دنیوی جستوجو میکرد، بسیار حسرت میخورد.
حال چگونه است ما که از شاگردان امام صادق علیهالسلام و از ریزهخواران حضرت ولی عصر علیهالسلام هستیم، اینچنین دل به دنیا بستهایم؟!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«تــوحــیــد تــشــیّــع» ● @ShiaTowhid
تلگرام | اینستگرام | آپارات