♡مڪـتبعاشـꨄـقان♡
💠بـِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠 🔰یا رفیق من لا رفیق له...🔰 🔳#پسرک_ف
💠بـِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠
🔰یا رفیق من لا رفیق له...🔰
🔳 #پسرک_فلافل_فروش 🔳
🌷 #فصل_ششم ، #گمشده 🌷
🌺راوی : حجت الاسلام سمیعی
🌻 #قسمت_اول_تا_پنجم
✳️سال ۱۳۸۴ بود که کادر بسیج مسجد موسی ابن جعفر (ع) تغییر کرد.
🌸من به عنوان جانشین پایگاه انتخاب شدم و قرار شد پایگاه را به سمت یک مرکز فرهنگی سوق دهیم.
✳️در این راه #همسفر_شهدا_سید_علیرضا_مصطفوی با راه اندازی کانون فرهنگی نوجوانان شهید آوینی کمک بزرگی به ما نمود.
✳️مدتی از راه اندازی کانون فرهنگی گذشت. یک روز با سید علیرضا به سمت مسجد حرکت کردیم.
🌸به جلوی فلافل فروشی جوادین رسیدیم. سیدعلیرضا با جوانی که داخل مغازه بود سلام و علیک کرد.
🔘این پسرک حدود شانزده سال سریع بیرون آمد و حسابی با ما سلام و احوال پرسی کرد. حجب و حیای خاصی داشت. متوجه شدم با سیدعلی خیلی رفیق شده
✳️وقتی رسیدیم مسجد از سیدعلیرضا پرسیدم: از کجا این پسر را می شناسی؟
🌸گفت: چند روز بیشتر نیست، تازگی با او آشنا شدم. به خاطر خرید فلافل زیاد به مغازه اش می رفتیم.
🌸گفتم: به نظر پسر خوبی می یاد.
✳️چند روز بعد، این پسر همراه با ما به اردوی قم و جمکران آمد.
🌸در آن سفر بود که احساس کردم این پسر، روح بسیار پاکی دارد.
🔘اما کالاً مشخص بود که در درون خودش به دنبال یک گمشده می گردد!
🌸این حس را سالها بعد که حسابی با او رفیق شدم بیشتر لمس کردم.
🌸او مسیرهای مختلفی را در زندگیش تجربه کرد تا به مقصد خودش برسد
✳️من بعدها با هادی بسیار رفیق شدیم.
🌸او خدمات بسیار زیادی در حق من انجام داد که گفتنی نیست.
✳️اما به این حقیقت رسیدم که هادی به دنبال گمشده خودش می گردد.
🌸برای این حرف هم دلیل دارم:
✳️او در دوران نوجوانی فوتبالیست خوبی بود، به او می گفتند:
«هادی دِل پیه رو»😊
🌸هادی هم دوست داشت خودش را بروز دهد.
🔘کمی بعد درس را رها کرد و می خواست با کار کردن، گمشده خودش را پیدا کند
✳️بعد در جمع بچه های بسیج و مسجد مشغول فعالیت شد.
🌸هادی در هر عرصه ای که وارد می شد بهتر از بقیه کارها را انجام می داد. 🌸در مسجد هم گوی سبقت را از بقیه ربود.
✳️بعد با بچه های هیئتی رفیق شد. از این هیئت به آن هیئت رفت.
🌸این دوران، خیلی از لحاظ معنوی رشد کرد، اما حس می کردم که هنوز گمشده خودش را نیافته.
🔘بعد در اردوهای جهادی و اردوهای راهیان نور و مشهد او را می دیدم. بیش از همه فعالیت می کرد، اما هنوز ...
✳️با بچه های قدیمی جنگ رفیق شد. با آنها به این جلسه و آن جلسه می رفت
🌸دنبال خاطرات شهدا بود. موتور تریل خرید و اینطرف و آن طرف می رفت. اما باز هم ...
✳️تا اینکه پایش به حوزه باز شد. کمتر از یک سال در حوزه بود.
🌸اما گویی هنوز ...
✳️بعد هم راهی نجف شد. روح ناآرام هادی، گمشده اش را در کنار مولایش امیرالمومنین(ع) پیدا کرد.
🌸او در آنجا آرام گرفت و برای همیشه مستقر شد.
🔘ادامه دارد...
ڪانال 💞عاشــــــــــ♥ـــــقاڹ مڪتب حجــــــــــاب و ولایت💞
📿 @maktab_asheghan
اینجا #عرش است یا فرش؟
لباس ها خاڪے
اما روحشان همه افلاڪے
آرے ، این تسبیح گویان
#فرشتگانند
ڪہ درقاب زمین ایستاده اند..
#نماز_اول_وقت
ڪانال 💞عاشــــــــــ♥ـــــقاڹ مڪتب حجــــــــــاب و ولایت💞
📿 @maktab_asheghan