eitaa logo
♡مڪـتب‌عاشـ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ꨄـقان♡
124 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
142 ویدیو
13 فایل
🌷 تعریف‌مڹ‌از ؏ــــشق هماڹ‌بودڪہ‌گفتم دربــــــــــندڪسےباش‌ ڪہ‌دربــــــــــند حســــ♥ــــــین‌ اســــــــــت🌷 ❤ڪپےمطالب‌با‌ذڪر5صلوات‌ بہ‌نیت‌حضرت‌زهرا(س) وشهداےعزیزمان‌بلامانع‌هست❤ ارتباط با مدیرکانال🌷 ⬇️ @Asheghe_shahadat_313
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ ❤️ ❣️ عاقبت من هم روزی شهید خواهم شد... ❣️ و با تمام وجود، شهادت را در آغوش خواهم گرفت... آیا تا به حال خود را با لقب صدا زده ای ؟ این را همین امروز امتحان کن ... این شروع قدم گذاشتن در جاده افتخار ابدی است تا به حال به شباهت‌های رفتاری که با شهدا داری، فکر کرده‌‌ای ؟ کدام کارها، تو را از دستیابی به قله پر افتخار شهادت دور می کنه ؟ کدام کارها، نگاه غضب آلود دوست شهیدت را برمی انگیزه ؟ نگاههای گرم و مهربانانه دوست شهیدت را در انجام کارهای الهی حس می کنی ؟ از امروز، در انجام هر کاری خوبی، خود را با لقب شهید صدا بزن آن گاه خواهی دید، امیدت به شهادت روز به روز بیشتر خواهد شد در دو راهی های زندگی، خود را با لقب شهید صدا بزن آن گاه خواهی دید، بی درنگ مسیر شهدایی را انتخاب خواهی نمود 🌺 از امروز چه حال خوبی داری برادر شهیدم 🌺 شهادتت مبارک، همسنگر عزیزم ڪانال 💞عاشــــــــــ♥ـــــقاڹ مڪتب حجــــــــــاب و ولایت💞 📿 @maktab_asheghan
🌷 ❤️ 🍃 شب قدر داشتم از اطاق بیرون میرفتم برای رفتن به مراسم احیا، به دلایلی دلم خیلی گرفته بود، از شهید ابراهیم خواستم میشه امشب برام یک کاری کنی که شب قدر رو درک کنم و برم بغل خدا، دلم میخواد حداقل امشب عاشق و معشوق خدا بودن رو حس کنم، بی تاب بودم و شرمنده از گناهانم 🌷 رفتم مفاتیح رو بردارم یکدفعه تقویم ابراهیم افتاد بیرون از قفسه کتابها، گفتم حتما قسمتی است ، با خودم گفتم، این رو با خودم می برم و زیارت عاشورا رو از این تقویم میخونم، با این اتفاق مطمئن شدم، شهید با من همراه شد 🌸 مونده بودم برم حرم یا هیأت، قسمت شد بریم هیات، شروع کردیم به خوندن جوشن کبیر. به ابراهیم گفتم امشب من شما آوردم هیات و میخوام در احیا مهمان ما باشید و شریک بشید، برام کاری کن امشب برم تو بغل خدا 🌻 مراسم احیا خیلی خوب برگزار شد حس حضور همه وجودم رو گرفته بود، و داشتم بک یا الله، یا ... رو میگفتم رسید به بالحجه با دل شکسته از شهید هادی خواستم دستشو بالا بگیره و برای فرج دعا کنیم دیگه امسال سال ظهور باشه، مطمئن هستم اوهم دعا کرد چون فرج آرزوی اونم بود 🌷 همین موقع بلند گو اعلام کرد همه به احترام شهید گمنام بایستید و شروع شد خواندن کجایید ای شهیدان خدایی، کجایید ای سبک بالان عاشق 🌱 او آمد، واقعی آمد، با تابوت آمد، در شب شهادت حضرت علی ع، شب قدر آمد، چه زیبا بود لحظه عاشقی، 🌺 تابوت شهید گمنام روی دستهای جمعیت میرفت و من دست در دست رفیق شهیدم، در آغوش خدای مهربانم بودم... ❤️وقتی به خود آمدم شهید رفته بود، و مداح داشت از زینب س میخواند. 🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨ ڪانال 💞عاشــــــــــ♥ـــــقاڹ مڪتب حجــــــــــاب و ولایت💞 📿 @maktab_asheghan