eitaa logo
♡مڪـتب‌عاشـ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ꨄـقان♡
130 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
122 ویدیو
13 فایل
🌷 تعریف‌مڹ‌از ؏ــــشق هماڹ‌بودڪہ‌گفتم دربــــــــــندڪسےباش‌ ڪہ‌دربــــــــــند حســــ♥ــــــین‌ اســــــــــت🌷 ❤ڪپےمطالب‌با‌ذڪر5صلوات‌ بہ‌نیت‌حضرت‌زهرا(س) وشهداےعزیزمان‌بلامانع‌هست❤ ارتباط با مدیرکانال🌷 ⬇️ @Asheghe_shahadat_313
مشاهده در ایتا
دانلود
✨ ✨ . . •|| #رسم_شیدایـے 🌱 . . °خوشا آنانـ ڪہ جانانـ مـےشناسند °طریقـ عشقـ و ایمانـ مـےشناسند . °بسـے گفتیم و گفتند از شہیدانــ °شہیدانــ را شہیدانــ میشناسند @maktab_asheghan
. . •🍃{ . . روزے عڪسے را آورد و بہ من داد و گفٺ: مادر! مےخواسٺم بزرگش ڪنم، ولے وقٺ نشد، پيش خودٺ باشد. عڪس را گرفٺم و روے ٺاقچہ گذاشٺم. يڪ روز ڪہ دور هم نشسٺہ بوديم، ديديم عڪس ناصر خودبخود از روے ٺاقچہ افٺاد. دلم هرے ريخٺ. حس عجيبے بہ من دسٺ داد. بعدها فهميدم ڪہ ناصر درسٺ در همان موقع ڪہ عڪسش بر زمين افٺاد، شهيد شده اسٺ. . . راوے: مادر
| | . . یڪے از همراهان سید تعریف میڪرد زمانے کہ از یکے از نـقاط جبهہ بہ سمٺ لاذقیہ مے رفتند یڪ گربہ را مے بینند ڪہ در وسط راه لنگان لنگان مےرود . سید با این ڪہ راه امن نبود دسٺور داد ڪہ خـودرو را نگہ دارند. به همراهان گفٺ از تن ماهے و آب ڪہ همراه داشٺیم چیزے مانده اسٺ؟ " گفٺند : بلہ " سید بہ آن حیوان اندکے نان و ٺن و آب دادند و از راه دور کردند و سپس سوار ماشین شدند و به راه خود ادامه دادند میبینی؟عشاق علی بن ابی طالب‌(ع) چہ بسیار شبیہ اویند و در میدان نبرد اشدا الے الڪفار ، اما در میان‌مستعضفان و ناٺوانان رحما بینهم... عیان اسٺ که هرڪس براے و مبارزه ڪند روزے بہ دسٺ مخالفان آن ها بہ شهادٺ خواهد رسید حالا شهادٺ میخواهے؟ براے عشق بجنگ!... ڪہ داغ عشق جهادے، ڪمر شڪن دارد! . . . | | | | . .
⏰🌱 🌱 . . | | . شب عملیات والفجر ۸ شهید "محمد شمسے" در حاشیہ اروند رود بہ مانعے بر مےخورد و بہ شدت مجروح مےشود. هرچہ برادران اصرار مےکنند" بیا تو را بہ عقب برگردانیم" قبول نمےکند و مےگوید: شما بہ عملیات ادامه بدهید و نگذارید عملیات لو برود. . وضع عجیبے بود بہ هر زحمتے بود، بچه‌ها را متقاعد کرد کہ بہ پیشروے ادامه دهند. من از فاصلہ نہ چندان دور او را زیر نظر داشتم زخم‌هایش عمیق بود و خونریزے شدید. براے آنکہ سر و صدا نکند و عملیات لو نرود، سرش را داخل رود فرو کرد و در هم همان حال مظلومانہ بہ شهادت رسید. . . . . | | | | . .
📬🌱 🌱 . . | | . . نزدیڪ عملیات بود.میدانستم دختر دار شده.یک روز دیدم سر پاکت نامہ از جیبش زده بیرون‌.گفتم این چیہ!؟ گفت عکس دخترمہ. گفتم بده ببینمش، گفت خودم هنوز ندیدمش گفتم چرا!؟ گفت الان موقع عملیاتہ میترسم مهر پدر فرزندے کار دستم بده بعد... . . [ ] | | . . 🌱 📬🌱