.
.
•🍃{ #رسم_شیدایـے
.
.
روزے عڪسے را آورد و بہ من داد و گفٺ:
مادر! مےخواسٺم بزرگش ڪنم، ولے وقٺ نشد، پيش خودٺ باشد.
عڪس را گرفٺم و روے ٺاقچہ گذاشٺم.
يڪ روز ڪہ دور هم نشسٺہ بوديم، ديديم عڪس ناصر خودبخود از روے ٺاقچہ افٺاد.
دلم هرے ريخٺ. حس عجيبے بہ من دسٺ داد.
بعدها فهميدم ڪہ ناصر درسٺ در همان موقع ڪہ عڪسش بر زمين افٺاد، شهيد شده اسٺ.
.
.
راوے: مادر #شهيدناصرنجاررسولے
#شهداییمـ
| #رسم_شیدایـے |
.
.
یڪے از همراهان سید تعریف میڪرد زمانے
کہ از یکے از نـقاط جبهہ بہ سمٺ لاذقیہ مے
رفتند یڪ گربہ را مے بینند ڪہ در وسط راه
لنگان لنگان مےرود . سید با این ڪہ راه امن
نبود دسٺور داد ڪہ خـودرو را نگہ دارند. به
همراهان گفٺ از تن ماهے و آب ڪہ همراه
داشٺیم چیزے مانده اسٺ؟
" گفٺند : بلہ " سید بہ آن حیوان اندکے نان و
ٺن و آب دادند و از راه دور کردند و سپس
سوار ماشین شدند و به راه خود ادامه دادند
میبینی؟عشاق علی بن ابی طالب(ع) چہ بسیار
شبیہ اویند و در میدان نبرد اشدا الے الڪفار ،
اما در میانمستعضفان و ناٺوانان رحما بینهم...
عیان اسٺ که هرڪس براے #عشق و #آزادے
مبارزه ڪند روزے بہ دسٺ مخالفان آن ها بہ
شهادٺ خواهد رسید حالا شهادٺ میخواهے؟
براے عشق بجنگ!...
ڪہ داغ عشق جهادے، ڪمر شڪن دارد!
.
.
.
| #ر_صاد | #سید_ذوالفقار
| #شهداییمـ | #شهید_مصطفے_بدرالدین
.
.
⏰🌱
🌱
.
.
| #رسم_شیدایـے |
.
شب عملیات والفجر ۸ شهید "محمد شمسے" در
حاشیہ اروند رود بہ مانعے بر مےخورد و بہ
شدت مجروح مےشود. هرچہ برادران اصرار
مےکنند" بیا تو را بہ عقب برگردانیم" قبول
نمےکند و مےگوید: شما بہ عملیات ادامه بدهید
و نگذارید عملیات لو برود.
.
وضع عجیبے بود بہ هر زحمتے بود، بچهها را
متقاعد کرد کہ بہ پیشروے ادامه دهند. من از
فاصلہ نہ چندان دور او را زیر نظر داشتم
زخمهایش عمیق بود و خونریزے شدید. براے
آنکہ سر و صدا نکند و عملیات لو نرود، سرش
را داخل رود فرو کرد و در هم همان حال
مظلومانہ بہ شهادت رسید. . .
.
.
| #شهداییمـ |
| #شهید_محمد_شمسے |
.
.
📬🌱
🌱
.
.
| #رسم_شیدایـے |
.
.
نزدیڪ عملیات بود.میدانستم دختر
دار شده.یک روز دیدم سر پاکت نامہ
از جیبش زده بیرون.گفتم این چیہ!؟
گفت عکس دخترمہ. گفتم بده ببینمش،
گفت خودم هنوز ندیدمش گفتم چرا!؟
گفت الان موقع عملیاتہ میترسم مهر
پدر فرزندے کار دستم بده بعد...
.
.
[ #شهید_مهدی_زینالدین ]
| #شهداییمـ |
.
.
🌱
📬🌱