eitaa logo
♡مڪـتب‌عاشـ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ꨄـقان♡
130 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
122 ویدیو
13 فایل
🌷 تعریف‌مڹ‌از ؏ــــشق هماڹ‌بودڪہ‌گفتم دربــــــــــندڪسےباش‌ ڪہ‌دربــــــــــند حســــ♥ــــــین‌ اســــــــــت🌷 ❤ڪپےمطالب‌با‌ذڪر5صلوات‌ بہ‌نیت‌حضرت‌زهرا(س) وشهداےعزیزمان‌بلامانع‌هست❤ ارتباط با مدیرکانال🌷 ⬇️ @Asheghe_shahadat_313
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 " در محضـــر شهیـــــد "... ✍ابراهیم دعا را باز ڪرد و به همراه بچه‌ها خواندیم. 🍁بعد از آن در حالی ڪه با به تحت نفــوذ دشــمن نگاه می‌ڪـردم، گفتم: 🍁ابـــرام جـون این رو ببین ڪـه به ســــمت می‌ره. ببین چــــقدر راحــت عراقــی‌ها توے اون تــردد می‌ڪنن. 🍁بعد با حســـــرت گفتــــم: 🍁یعنی یه روزے مـردم ما راحـــت از این جاده‌ها رد بشــــن و به شـــهرهاے خودشون برن. 🍁ابـــراهیم ڪه انگـــــار به حـرف‌هاے من نبــــود و با داشـــت رو می‌دیــــد، لبخندے زد و گفت: 🍁چی می‌گی! ڪه از همین جــــاده خودمـــون دسته‌ دسته میرن رو زیـــــارت می‌ڪنن. 🍁در مســیر برگشت از بچه‌ها پرسیدم: اسم اون پاسگاه مرزی رو می‌دونین؟ 🍁یڪی از بچه‌ها گفت : . 🍁 سال بعد به کربلا می‌رفتیم. نگاهم به همان ارتفاعی افتاد که ابراهیم بر فراز آن زیارت عاشــــورا خوانده بود. 🍁گوئی ابراهیم را می‌دیدم که ما را می‌کرد. آن ارتفاع درست روبروی منطقه مـرزی خســـــروے قرار داشــــت. آن روز از همان جاده به سمت مرز در حرکت بودند و از همان جاده مـردم ما به زیـــــارت می‌رفتند 🕊 🚩 ڪانال 💞عاشــــــــــ♥ـــــقاڹ مڪتب حجــــــــــاب و ولایت💞 http://eitaa.com/joinchat/4093378561C6faace39d5
رفیقش میگفت: یه #شب تو خواب دیدمش... بهم گفت:به بچه‌ها بگو حتی #سمت گناه🔞 هم نرن... اینجا خیلی گیر میدن...! #شهید‌_حجت‌الله‌_اسدی @maktab_asheghan