♡مڪـتبعاشـꨄـقان♡
💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠 🔰یَا رَفِیقَ مَنْ لا رَفِیقَ لَهُ🔰 🔳 #پسرک_
💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠
🔰یَا رَفِیقَ مَنْ لا رَفِیقَ لَهُ🔰
🔳 #پسرک_فلافل_فروش 🔳
🌷 #فصل_بیست_وپنجم ، #شروع_بحران 🌷
🌺راوی: محمد حسین طاهری
✳️با اينكه هادي در موسسه اسلام اصيل كار نمي كرد،
🌸اما براي زيارت كربلا در شبهاي جمعه با هم بوديم.
🌸در مورد مسائل روز و ... صحبت داشتيم و او هم نظراتش را مي گفت.
🔴با شروع بحران داعش، موسسه به پايگاه حشدالشعبي براي جذب نيرو تبديل شد.
🌸هادي را چند بار در موسسه ديدم.
🔵مي خواست براي نبرد به مناطق درگير اعزام شود.
🌸با اعزام او مخالفت شد
✳️يكبار به او گفتم:
🌸بايد سيد را ببيني، او همه كاره است.
🌸اگر تأييد كند براي تو كارت صادر مي كنند و اعزام مي شوي.
🔘البته هادي سال قبل هم سراغ سيد رفته بود.
🔴آن موقع مي خواست به سوريه اعزام شود اما نشد
✳️سيد به او گفته بود:
🌸تو مهمان ما هستي و امكان اعزام به سوريه را نداري.
🌸اما اين بار خيلي به سيد اصرار كرد.
🔘او به جهت فعاليت هاي هنري در زمينه عكس و فيلم،
🌸از سيد خواست تا به عنوان تصوير بردار با گروه حشدالشعبي اعزام شود
✳️سيد با اين شرط كه فقط حماسه رزمندگان را ثبت كند موافقت كرد.
🌸قرار شد يكبار با سيد به منطقه برود.
🌸البته منطقه اي كه درگيري مستقيم در آنجا وجود نداشت.
🔘هادي سر از پا نمي شناخت.
🔵كارت ويژه رزمندگان حشدالشعبي را دريافت كرد و با سيد به منطقه اعزام شد
✳️همانطور كه حدس مي زدم، هادي با يكبار حضور در ميان رزمندگان،
🔵حسابي در دل همه نفوذ كرد.
🌸از همه بيشتر سيد او را شناخت.
🔘ايشان احساس كرده بود كه هادي،
🔴مثل بسيجي هاي زمان جنگ، بسيار شجاع و بسيار معنوي است.
🔵و اين همان چيزي بود كه باعث تأثيرگذاري بر رزمندگان عراقي مي شد
✳️بعد از آن براي اعزام به سامراء انتخاب شد.
🌸هادي به همراه چند تن از دوستان ما راهي شد.
🌸من هم مي خواستم با آنها بروم اما استخاره كردم و خوب نيامد!
🔘يادم هست يكبار به او زنگ زدم و گفتم:
🌸فلان شخص كه همراه شما آمده يك نيروي ساده است،
🌸تا حالا با كسي دعوا نكرده چه رسد به جنگيدن، مواظب او باش
✳️هادي هم گفت:
🌸اتفاقاً اين شخصي كه از او صحبت مي كني دل شير دارد.
🌸او راننده است و كمتر درگير كار نظامي مي شود
🌸اما در كار عملياتي خيلي مهارت دارد.
🔘بعد از يك ماه، هادي و دوستان رزمنده به نجف برگشتند.
🌸از دوستانم در مورد هادي سوال كردم
هادي چطور بود؟
✳️همه دوستان من از او تعريف مي كردند؛
🔵از شجاعت
🔵از افتادگي
🔵از زرنگي
🔵از ايمان و تقوا و...
🌸همه از او تعريف مي كردند.
🔘هركس به نوعي او را الگوي خودش قرار داده بود.
🔵نماز شبها و عبادت هاي هادي،
🔴حال و هواي جبهه هاي نبرد ايران با صداميان بعثي را براي بقيه رزمندگان تداعي مي كرد
✳️هادي دوباره راهي مناطق عملياتي شد.
🌸ديگر او را كمتر مي ديدم.
🌸چندبار هم تماس گرفتم كه جواب نداد.
🔘مدتي گذشت؛
🌸و من با چندتن از دوستان براي زيارت راهي ايران شديم
✳️يادم هست توي قم بودم كه يكي از دوستانم گفت:
🌸خبر داري رفيقت،
🔴همون هادي كه با ما مي آمد كربلا شهيد شده؟
✳️گفتم: چي مي گي؟
🌸سريع رفتم سراغ اينترنت.
🌸بعد از كمي جستجو متوجه شدم كه ،
🔴هادي به آنچه لايقش بود رسيد
ڪانال 💞عاشــــــــــ♥ـــــقاڹ مڪتب حجــــــــــاب و ولایت💞
📿 @maktab_asheghan