♡مڪـتبعاشـꨄـقان♡
💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠 🔰یَا رَفِیقَ مَنْ لا رَفِیقَ لَهُ🔰 🔳 #پسرک_
💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠
🔰یَا رَفِیقَ مَنْ لا رَفِیقَ لَهُ🔰
🔳 #پسرک_فلافل_فروش 🔳
🌷 #فصل_سی_وپنجم ، #آخرین_حضور 🌷
✳️خواهرش مي گفت: گاهی از نجف زنگ میزد میگفت به چیزی نیاز پیدا کرده، ما سریعا برایش تهیه میکردم و میفرستاديم.
✳️ماه رمضان که آمده بود آلوچه و چیزهای ترش خریده بودم. رفت آنها را آورد سر سفره تا با آنها افطار کند!
🔵میگفت: آنقدر در نجف چیزهای شیرین خوردهام كه الان دوست دارم چیزهای ترش بخورم.
🔵به خاطر همین از این خوردنیهای ترش برایش به نجف میفرستادم.
🔘آخرین باری که به تهران آمد، ايام عرفه و تقريباً آبان ماه سال 1393 بود
🔵رفتار و اخلاق هادي خيلي تغيير كرده بود. احساس مي كرديم خيلي بزرگتر شده.
✳️آن دفعه با مقدار زيادي پول نقد آمده بود! هر روز صبح از خانه بيرون مي رفت و شبها بر مي گشت.
🔴بعد هم به دنبال خريد لوازم مورد نياز نيروهاي مردمي عراق بود. طراحي پرچم، تهيه چفيه و سربند و ... از كارهاي او بود.
🔘مقدار زیادی پارچه زرد با خودش آورده بود. ما کمکش کردیم و آنها را بریدیم. پارچه ها باريك باريك شد.
🔵هادی اسامی حضرت زهرا(س) را رویشان چاپ کرد و از آنها سربندهای قشنگی درآورد. همه آن سربندها را با خودش به نجف برد
✳️در آخرین حضورش در تهران، حدود هشتاد نفر از بچه های کانون مسجد به مشهد رفتند.
✳️در آن سفر هادی هم حضور داشت، زحمات زیادی کشید. او یکی از بهترین نیروهای اجرایی بود.
🔴اين مشهد آخرين خاطره رفقای مسجدی با هادي رقم زده شد
****
✳️هادی وقتی در نجف مشغول درس و کار بود؛ مانند دیگر جوانان این توانایی را در خودش دید که تشکیل خانواده دهد و مسئولیت خانواده جدیدی را به دوش بگیرد.
✳️به اطرافیان گفته بود اگر مورد خوبی سراغ دارند به او معرفی کنند.
🔴هادی هم مثل همه ملاکهایی برای انتخاب همسر در ذهنش داشت.
🔘ملاکهای او بر خلاف خیلی از جوانان نسل جدید، ملاکهای خاص و خدایی بود
🔵دیدگاهش دنیوی نبود. او به فراتر از این چیزها میاندیشید.
✳️هادی دلش میخواست همسرش حجاب کامل داشته باشد.
🔴مي گفت دوست ندارم همسرم به شبکههای اجتماعی و تلويزيون و... وابستگی غلط داشته باشد.
✳️هادي اخبار را پيگيري مي كرد اما به رادیو و تلویزیون وابستگی و علاقه نداشت.
🔵وقتش را پاي سريال ها و فيلم ها تلف نمي كرد.مي گفت خيلي از اين برنامه ها وقت انسان را هدر مي دهد.
از نظر او زندگی بدون اینها زبیاتر بود.
🔘چند جایی هم در نجف برای خواستگاری رفته بود اما
🔵بار آخر با پدرش صحبت كرد و گفت: بايد عيد نوروز با من به نجف بياييد.
🔴آنجا رفته ام خواستگاري و از من خواسته اند با خانواده ات به خواستگاري بيا.
✳️روزهاي آخر كارهاي خودش را هماهنگ كرد. حدود هزاران چفیه برای حشد الشعبی خرید.
🔵چندين هزار پرچم و پیشانی بند هم طراحی و چاپ کرد و با خودش برد.
🔘وقتي هادی رفت یک وصیتنامه با دست خط کاملاً معمولی که پاکنویس هم نشده بود در داخل كمد پيدا كرديم
✳️در آنجا نوشته بود:
🔴حجابهای امروزی بوی حضرت زهرا(س) نمیدهد حجابتان را زهرایی کنید.
🔴پیرو خط ولایت فقیه باشید. اگر دنبال این مسیر باشید به آن چیزی که میخواهید میرسید همانطور که من رسیدم.
🔘ادامه دارد
ڪانال 💞عاشــــــــــ♥ـــــقاڹ مڪتب حجــــــــــاب و ولایت💞
📿 @maktab_asheghan