#خاطرات_شهید
ماه رمضان ها امکان نداشت یک روز بیدار شوم و نبینم سحری را آماده کرده است. میگفت تو بخواب و استراحت کن، سحری بامن. امسال یک روزهایی وقت سحر حس میکنم که تکانم میدهد تا مبادا خواب بمانم.
من بهترین زندگی را با شعبان تجربه کردم. هیچ کمبودی با بودن او نداشتم. اگر او را ببینم میگویم چرا من را گذاشتی و رفتی! کاش کنارم میماندی و با هم شهید میشدیم..
آخرین دیدارمان در #معراج_شهدا بود. وقتی چهره اش را دیدم گفتم حاجی باعث سربلندی و افتخارمن شدی. دوست داشتم برای روزی که قدس فتح خواهد شد، بودی و میجنگیدی و آزادیش را میدیدی. این تمام حرف من بود بر سر پیکرش.
#شهید_حاج_شعبان_نصیری
راوی : #همسر_شهید
#سالروز_شهادت🌷
🕊🕊ڪانال 💞عاشــــــــــ♥ـــــقاڹ مڪتب حجــــــــــاب و ولایت💞
📿 @maktab_asheghan
♥🍃
🍃
.
| #روایتـےازتو |
.
+چمرانـ: من مرد زندگـے نیستمـ.
-پروانہ:(جا میخورد)یعنـےچہ؟
+چمرانـ: من یڪ تڪلیفے توے
اینـ عالم دارم ڪہ فکر میڪنم
براے این تکلیفـ بہ دنیا آمده امـ.
نگاه نکن بہ دڪتراے فیزیڪ
پلاسما ، بہ حقوق ماهـے چند
هزار دلار. . . من بہ زودے همہ
ے این ها رو باید بگذارم و برم.
-پروانہ: یعنـے انجام اون تکلیفـ
با دوست داشتنـ ، با عشقـ ورزیدنـ
و با زندگـے ڪردنـ منافاتـ داره؟
+چمرانـ: با دوستـ داشتنـ و عشقـ
ورزیدنـ نہ، براے اینڪہ اینها
مقولاتـ آسمانـےاندـ ولـے با زندگـے
کردنـ چرا، با هر تعلقـے ڪہ پاے
آدم رو بہ زمینـ بند ڪند چرا.
.
.
منبع:
📖از ڪتاب مرد رویاها
"نوشته سید مهدے شجاعـے"
.
.
.
🔹| #شهداییمـ #شهید_چمران |
⛓| #چیریڪـے #همسر_شهید |
#عاشـقشـهادت۳۱۳
#بےپـلاڪ۱۳۵
.
.↷♡ #ʝσɨŋ
📿 @maktab_asheghan
.
.
🍃
♥🍃