#نجوا
هیشکی قد ما قدرت توجیه گناهاشو نداره،
یعنی شده میشینیم صدجور حساب و کتاب و بالا پایین میکنیم که تهش به این برسیم که این کاریو که انجام میدم گناه نیست...!
بعدم انگار وجدانمون مثلا راحت شده دوباره همون رفتارو تکرار میکنیم به حساب اینکه کار بدی نیست و منم خیلی حالیمه،
خیلی میفهمم،
خیلی محکمم،
خیلی اوکی ام
و هیچی نمیتونه منو خرابم کنه و این حرفا...!!
بعد حواسم نیست که برام عادت شده،
حواسم نیست با همین توجیهات رنگارنگم زشتی گناهو نادیده گرفتم و تاااازه بهش افتخارم میکنم!!!
چقد من بدم خدا....،
خدایی خیلی خدایی که تحملم میکنیا...،
من خودمو جات میذارم یه همچین بنده ی عاصی رو تحمل نمیکنم!!!
تو خیلی کارت بیسته خدا،
الکی که خدا نشدی که....،،،،
ولی خدا ارزومه به یه مرتبه ای برسم که دست از توجیهاتِ گناهام بردارم و مرد و مردونه سرم پایین بندازم عین بچه ادم بندگی مو کنم.....!!
ارزو دارم یروزیم بوی گناهو بشنوم و سمتش نرم....،
کمک کن به ارزوم برسم...
یعنی همه مون برسیم...
ڪانال 💞عاشــــــــــ♥ـــــقاڹ مڪتب حجــــــــــاب و ولایت💞
📿 @maktab_asheghan
⚠️#صم_بکم_عمی
🌹وَمَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا كَمَثَلِ الَّذِي يَنْعِقُ بِمَا لَا يَسْمَعُ إِلَّا دُعَاءً وَنِدَاءً صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَعْقِلُونَ [171]
🔹مَثَل كافران، مثَل حيوانى است كه كسى در گوش او آواز كند، و او جز بانگى و آوازى نشنود. اينان كرانند، لالانند، كورانند و هيچ درنمى يابند. (171)سوره مبارکه بقره
🚩بسیاری از مردم ، فریفته زخرفات فانی دنیا که پست ترین مُلک پادشاهی خداست، شده اند..هر چقدر هم به آن ها گفته شود،هیچ توجهی ندارند..گویی کر و کور و لالند و هیچ فکر نمی کنند و عقل را به کار نمی اندازند..راه خلاف دستورات خدا را می روند و به آن اصرار دارند..
#صم_بکم_عمی_فهم_لایعقلون
@maktab_asheghan
4_5794008850508023485.mp3
6.34M
🎵 #صوت_شهدایـے
🌸توے خط شهدا اگہ باشم
خط به خط گناهامو پاڪ میڪنم🌸
🎤🎤 #سیدرضا #نریمانـے
🍃🌹🍃🌹
📿 @maktab_asheghan
♡مڪـتبعاشـꨄـقان♡
🎵 #صوت_شهدایـے 🌸توے خط شهدا اگہ باشم خط به خط گناهامو پاڪ میڪنم🌸 🎤🎤 #سیدرضا #نریمانـے 🍃🌹🍃🌹 📿 @m
.
الهی فَحَقِّقْ فيكَ اَمَلى، وَ اخْتِمْ بِالْخَيْرِ عَمَلى
.
اى خدا! به آرزوى من جامه عمل پوشان و پایان کارم را به خیر گردان
#مناجات_المتوسلین
.
اولین آرزویی که
با خواندن این فراز
به ذهنتان آمد، چه بود؟!
.
.
خدایا
#شهادت
آرزوی بزرگی است
اما کرم تو از آن بزرگتر ...
#خوشا_سري_كه_با_تو_سامان_گيرد
کسی که معتقد به ظهور امام زمان (عج)
است گناه نمیکند!!!
کسب معرفت مهمتر از دانستن زمان ظهور است...
یاوران مهدی به گوش باشید
تا ما به راه نیاییم صاحب ما از راه نمی آید
ڪانال 💞عاشــــــــــ♥ـــــقاڹ مڪتب حجــــــــــاب و ولایت💞
📿 @maktab_asheghan
♡مڪـتبعاشـꨄـقان♡
💠بـِسم ِ ربـِّـ الشـُّهداءِ و الصِّدیقین💠 🔰یَا رَفِیقَ مَنْ لا رَفِیقَ لَهُ🔰 📚 #پسرک_فلافل_فرو
💠بـِسم ِ ربـِّـ الشـُّهداءِ و الصِّدیقین💠
🔰یَا رَفِیقَ مَنْ لا رَفِیقَ لَهُ🔰
📚 #پسرک_فلافل_فروش 📚
🌷 #فصل_چهل_سوم ، #آخرین_شب
✳️بارها از دوستان شهدا شنيده بوديم كه قبل از آخرين سفر، رفتار و كردار آنها تغيير مي كرد.
🌸شايد براي خود من باور كردني نبود! 🌼با خودم مي گفتم: شايد فكر و خيال بوده، شايد مي خواهند از شهدا موجودات ماورائي در ذهن ما ايجاد كنند.
✳️اما خود من با همين چشمانم ديدم كه در روز آخري كه هادي در نجف بود چه اتفاقاتي افتاد!
🔘بار آخري كه مي خواست براي مبارزه با داعش اعزام شود همه چيز عوض شد!
✳️او وصيت نامه اش را تكميل كرد. به سراغ وسايل شخصي خودش رفته بود و هر آنچه كه دوست داشت به ديگران بخشيد!
✳️چند تا چفيه زيبا و دور دوخته داشت كه به طلبه ها بخشيد.از تمام كساني كه با آنها رفت و آمد داشت حلاليت طلبيد.
🌸يك دوستي داشت كه در كنار مسجد هندي مغازه داشت. هادي به سراغ او رفت و گفت:
🔴👈اگر بر نگشتم از فلاني و فلاني براي من حلاليت بگير!
✳️حتي گفت: برو و از آن روحاني كه با او به خاطر اهانت به رهبر انقلاب درگير شده بودم حلاليت بطلب
🌸نمي خواهم كسي از دست من ناراحت باشد.
✳️شب آخر به سراغ پيرمرد نابينايي رفت كه مدتها با او دوست بود. پيرمرد را با خودش به مسجد آورد.
🌸با اين پيرمرد هم خداحافظي كرد و حلاليت طلبيد.
🔘براي قبر هم كه قبلاً با يك شيخ نجفي صحبت كرده بود
🔴👈و يك قبر در ابتداي وادي السلام از او گرفته بود
✳️برخي دوستان، هادي را بارها در كنار مزار خودش ديده بودند كه مشغول عبادت و دعا بود!!
✳️هادي تكليف تمام امور دنيايي خودش را مشخص كرد و آماده سفر شد. معمولاً وقتي به جاي مهمي مي رفت بهترين لباس هايش را مي پوشيد.
🔴👈براي سفر آخر هم بهترين لباس ها را پوشيد و حركت كرد
✳️برادر حمزه عسگري از دوستان هادي و از طلاب ايراني نجف مي گفت:
🌸"صورت هادي خيلي جوش مي زد. از دوران جواني دنبال دوا درمان بود"
✳️پيش يكي دو تا دكتر در ايران رفته بود و دارو استفاده كرد، اما تغييري در جوش هاي صورتش ايجاد نشد.
🌸آخرشب بود كه با هم صحبت كرديم.
✳️هادي حرف از رفتن و شهادت زد. بعد گفتم:
🔸"راستي، ديگه براي جوشهاي صورتت كاري نكردي؟"
🔹هادي لبخند تلخي زد و گفت:
"يه انفجار احتياجه كه اين جوش هاي صورت ما رو نابود كنه!"
🔴دوباره حرف از شهادت را ادامه داد
🔘معمولاً وقتي به جاي مهمي مي رفت بهترين لباس هايش را مي پوشيد.
🔴👈براي سفر آخر هم بهترين لباس ها را پوشيد و حركت كرد...
✳️من هم به شوخي گفتم:
🌸"هادي تو شهيد شو، ما برات يه مراسم سنگين برگزار مي كنيم."
✳️بعد ادامه دادم:
🌸يه شعر زيبا هست كه مداح ها مي خونن، مي خوام توي تشييع جنازه تو اين شعر رو بخونم.
✳️هادي منتظر شعر بود كه گفتم:
🌸"جنازه ام رو بيارين، بگيد فقط به زير لب حسين ..."😭
✳️هادي خيلي خوشش آمد. عجيب بود كه چند روز بعد، درست در زمان تشييع، به ياد اين مطلب افتادم.
🔴👈يكباره مداح مراسم تشييع شروع به خواندن اين شعر زيبا كرد.
💠"جنازه ام رو بيارين، بگيد فقط به زير لب حسين ..."😭
🔘 ادامه دارد
ڪانال 💞عاشــــــــــ♥ـــــقاڹ مڪتب حجــــــــــاب و ولایت💞
📿 @maktab_asheghan