eitaa logo
♡مڪـتب‌عاشـ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ꨄـقان♡
130 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
122 ویدیو
13 فایل
🌷 تعریف‌مڹ‌از ؏ــــشق هماڹ‌بودڪہ‌گفتم دربــــــــــندڪسےباش‌ ڪہ‌دربــــــــــند حســــ♥ــــــین‌ اســــــــــت🌷 ❤ڪپےمطالب‌با‌ذڪر5صلوات‌ بہ‌نیت‌حضرت‌زهرا(س) وشهداےعزیزمان‌بلامانع‌هست❤ ارتباط با مدیرکانال🌷 ⬇️ @Asheghe_shahadat_313
مشاهده در ایتا
دانلود
✨ 🔴 گره های کور زندگی از کجاست؟! ✍آیت الله العظمی جوادی آملی : از برخی روایات و آیات قرآن کریم این‌چنین برمی‌آید که برخی‌ها در همه شئون زندگی موفق‌ می شوند؛ یعنی به هر راهی که وارد شوند، به آنها خیر می‌رسد و راه برایشان باز است؛ امّا بعضی‌ها طوری‌ هستند ـ مثل گِره‌های کور ـ که به هر سَمتی که بخواهند حرکت کنند راه بسته است. افرادی که در جامعه زندگی می‌کنند، این دو حال را در خودشان مشاهده می‌کنند. خدای سبحان فرمود: «کسی که باتقوا باشد هرگز در زندگی نمی‌ماند و یک زندگی آبرومند تا آخر عمر دارد»؛ این جمله نورانی دو پیام را به همراه دارد: یکی اینکه مردان باتقوا هرگز گرفتار گِره کور در زندگی خود نمی‌شوند که نتوانند خروجی را تشخیص دهند و راه برایشان باز است؛ دوم اینکه گرچه کسب و کار دارند، ولی خداوند از آن راهی هم که آنها امید ندارند به آنها روزی می‌دهد. 💥طبق بیان قرآن، کسی که با خدا رابطه ندارد، گاهی کارش به صورت یک گِره کور درمی‌آید؛ به هر کاری دست می‌زند موفق نمی‌شود و در آن کار می‌ماند و راه خروجی از مشکل پیش آمده را هم نمی یابد؛ می‌بینید بعضی‌ها همین گِره را در زندگی دارند و می گویند ما دست به هر کاری می‌زنیم مشکل ما حل نمی‌شود، برای اینکه این افراد نام خدا و یاد خدا را کنار گذاشته اند و نمی‌دانند که از همین جا دارند آسیب می‌بیند. ‌‌
✅بانوی بداخلاق ✍عصر رسول خدا(صلّي اللّه عليه و آله و سلّم) بود. بانوي مسلماني همواره روزه مي گرفت و به نماز اهميت بسيار مي داد؛ حتي شب را با عبادت و مناجات بسر مي برد ولي بداخلاق بود و با زبان خود همسايگانش را مي آزرد. شخصي به محضر رسول خدا(ص) آمد و عرض ‍ كرد:فلان بانو همواره روزه مي گيرد و شب زنده داري مي كند، ولي بداخلاق است و با نيش زبانش همسايگان را مي آزارد. رسول اكرم(ص)فرمود: «لاخير فيها هي من اهل النّار». در چنين زني خيري نيست و او اهل دوزخ است. 📚چهل داستان درباره نماز و نمازگزاران (يدالله بهتاش) ‌‌
♡مڪـتب‌عاشـ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ꨄـقان♡
همراه خود دو چشم بسته آورده‌ام که ثروت آن در کنار همه ناپاکی‌ها، یک ذخیره ارزشمند دارد و آن گوهر اشک بر حسین فاطمه است ؛ گوهر اشک بر اهل‌بیت است؛ گوهر اشک دفاع از مظلوم، یتیم، دفاع از محصورِ مظلوم در چنگ ظالم . :)
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی مثال خوبی زده است که یک زنی دارای پسری می‌شود و شوهرش مرحوم می‌شود. پیش خودش گفته بود که وسایل نان و آب را شوهرم برایم گذارده است. با این پسر زندگی می‌کنم. وقت پیری هم او بزرگ شده است و عزیز و انیس من است. بچه شش هفت ساله شده بود. یک روز این زن از خانه رفت بیرون. دید پسرش در میان بچه‌ها از همه ضعیف‌تر است. بچه‌های کوچک‌تر از او وی را به زمین می‌زنند. این زن خیلی غصه‌دار شد. آمد فکر کرد دید این بچه بابا ندارد. پدر‌ها می‌آیند بچه‌هایشان را می‌برند و این پسر می‌بیند. فکر کرد که چه کند. یک نقاش آورد و گفت: عکس یک جوان رشید را بکشد و برای او نشان و شمشیری بگذارد. نقاش عکس را کشید. آن را قاب کرد و روی دیوار نصب نمود و پرده‌ای روی آن کشید. فردا که بچه خواست از خانه بیرون رود گفت: می خواهی پدرت را ببینی؟ گفت: بله. پرده را کم کم کنار زد. این بچه چشمش را به عکس دوخت. همان طور که نگاه می کرد دید بازوی بزرگی دارد. یک تکان به بازوهایش داد. نگاهی به ابرو و صورت پدرش کرد، چهره‌اش باز شد. نگاهی به سینه او کرد و سینه را جلو داد. مادر گفت: هر وقت کسی با پدرت کشتی می گرفت پدرت پای او را می‌گرفت و به پشت بام می‌انداخت. بعد از این او قوت و قدرت گرفت. وقتی از خانه بیرون می‌آمد بچه‌ها جرات نمی‌کردند نزدیک او بروند. کسی که یاد ولی خدا و عزیز خدا می‌کند، قوی می‌شود. شما هم غصه‌دار نباشید چون صاحب دارید. خدا و پیامبر(ص) و امام‌ها(ع) صاحب شما هستند. در پیشامدها و اضطراب‌ها شکست نخورید. صاحب ما همه ما را یاد می‌کند. ما را رها نمی‌کند. انسان که یاد امام زمان(عج) کند، این طور می‌شود. میرزا جواد آقا برای غیبت حضرت حجت(ع) این مثل را زد که مردم سرشکسته نباشند. بدانند صاحبی دارند. ✍️ کتاب طوبی محبت – ص 108
🐚 🍃 🍃 . . | . . بہ سفارش آقا مهدے باکرے قرار شد یہ خونہ تو قم بگیریم و با همسر شهیدان حمید باکرے و همت با هم باشیم خانوم همتو از قبل میشناختم ولے ژیلایے کہ میدیدم با اون دختر پر شر و شور سابق خیلے فرق داشت شکستہ شده بود با خانوم باکرے هم کم کم آشنا شدم سعے میکردم جلوشون طورے رفتار کنم کہ انگار منم شوهرم شهید شده فکر میکردم زندگیشون بعد رفتن آدمایے کہ دوستشون داشتن،چقده سختہ. پیش خودم میگفتم خُب اگہ واسہ‌ے منم پیش بیاد چے!؟ اگہ دیگہ مهدے رو نبینم.یہ شب گفتن"حالا ببینیم قمے ها چطور غذا درست میکنن." داشتم غذا درست میکردم کہ یہ خانومے اومد در زد و یہ چیزے بهشون گفت با خودم گفتم "خب بہ من چہ!؟"شام کہ آماده شد هیچ کدوم لب به غذا نزدن! گفتن: "اشتها نداریم!"سیم تلوزیونو هم در آورن فرداش خواهرم اومد دنبالم و گفت: "لباس بپوش بریم جایے"شکے کہ از دیشب بہ دلم افتاده بود، خواباے پریشونے کہ دیده بودم، همه داشت درست از آب در میومد.عکس مهدے و مجیدو دیدم کہ زده بودن سر خیابونشون، آقا مهدے راه میفتہ از بانہ بره پیرانشهر کہ تو جلسہ اے شرکت کنہ طبق معمول با راننده بوده.ولے همون لحظہ کہ میخواستہ راه بیفتہ مجید میرسہ و آقا مهدے بہ راننده میگہ "دیگه نیازے بہ اومدن شما نیست، با برادرم میرم"بین راه هوا بارونی بوده و دیدشون محدود.مجبور بودن یواش یواش برن کہ میخورن بہ کمین ضدّانقلاب. ماشینشون مورد اصابت آر پے جے قرار میگیره و مجید همونجا پشت فرمون شهید میشہ.مهدے از ماشین میپره بیرون تا از خودش دفاع کنہ.ولے تیر میخوره.صبح روز بعد پیکراشونو پیدا کرده بودن کہ با فاصله از هم افتاده بودن... . . 🌙| 🌸| . . . . 🍃 🐚 🍃
کسانیکه ایمان بیشـتری دارند ، رنجشان بیشتراست که «اَلبلاءُ لِلْوِلاٰء» مادامی که درگیره ی عشق جایی نگرفته ای ، سوهانی نمی خوری . هرچه این گیره محکم تر شد ، این سایش و فرسایش زیادتر میشود . که بلاء مال مومن است .