eitaa logo
مکتب اسلامی
10.9هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
2.1هزار ویدیو
75 فایل
پیاده سازی نظام توحید در ساختارها ارتباط با ادمین @maktab_admin سایت مکتب اسلامی Rahetamaddon.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 گزارشی از خانواده های مکتب اسلامی 💠 وقتی خانواده ها آماده ی می شوند! 🔸این روزها هر کسی می‌دَوَد تا کاری انجام دهد که مبادا عَلَم زمین بماند. حاج قاسم وقتی زنده بود یک نفر بود، اما وقتی شد تکثیر شد. زنده تر شد و همه را زنده کرد، از جمله زنان و مادران و دختران را.آنها هم می خواستند بدانند به عنوان چطور می‌توانند کمک کنند به ادامه راه «حاج قاسم». 🔸می دانستند «حاج قاسم» که می‌رود خط مقدم جبهه، جلوی گلوله دشمن سینه سپر می کند، قوت قلب ش زنی است که سنگر را حفظ می کند. آنها هم دنبال جایی می گشتند که بتوانند با حفظ جایگاه واقعی شان، ایفای نقش کنند. 🔸 را بهترین بستر و شاید «مأمن» یافتند. از نظر آنها، «روضه های خانگی» بهترین جایی بود که می‌توانست در لایه های درونی و در بطن جامعه و خانواده ها، منشٔأ اثر باشد و محفلی باشد برای تبدیل زنان جامعه به مادران 🔸بعد از قرائت دسته جمعی زیارت عاشورا، یکی از مادران صحبتهایی کرد در مورد اینکه زنان و مادران چگونه می توانند در این «انتقام سخت» سهیم باشند.از و تربیت صحیح فرزند گفت. از مبارزه با اسراف و ، از درست،از توکل و حسن ظن به خدا و عبور از سختی ها و عمل به آیه «و من یتق الله، یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب» 🔸پس از این مادر سخنران جلسه هم گفت: «شما به عنوان یک زن باید سبک زندگیتان مبارزه با باشد و هر روز که از خواب بیدار می شوید، از خودتان بپرسید؛ من امروز چطور میتوانم به خدمت کنم؟» می‌گفت: «اگر می‌خواهید دنیا را آباد کنید اول باید مُلک وجودی خود را مثل حاج قاسم آباد کرده باشید ...» و می گفت: « آمریکا و اسرائیل قطعاً نابود می شوند، ما باید در صدد باشیم برای ظهور حضرت حجه ابن الحسن (عج).» 🔸خانه را با نوشته هایی پر از پیام و تأمل تزیین کرده بودند: «بیدار باش» باشد از این پس لالاییِ مدام تو، مادر! ... شکر حق، چون مادریم چون که قاسم پَروَریم و... روی پلاکارد دیگری تفسیر شعار "مرگ بر آمریکا" نوشته شده بود که مرگ بر آمریکا یعنی: مرگ بر تجمل‌گرایی مرگ برکالاهای غیر ایرانی مرگ بر محصولات تراریخته مرگ بر تغذیه ناسالم مرگ بر فرهنگ تک فرزندی مرگ بر کم همتی و راحت‌طلبی و مرگ بر سبک زندگی آمریکایی 🔸 سر و صدای بچه ها هم مانع بهره شان از روضه نمی شد. بچه‌ها را می دانستند که باید بچگی کنند و مادران بایستی در روضه تمرین صبر و عمل به محتوای روضه کنند. 🔸روضه باید بستر عمل باشد، نه ویترین شعار. هنگام تمیز کردن و شستن ظروف، پوست میوه ها جدا شد برای کود گیاهی و هسته خرما جدا شد برای تهیه دارو و دمنوش و هسته میوه ها جدا شد برای کاشت مجدد. معتقد بودند ما می توانیم در مقاوم کردن اقتصادمان سهیم باشیم با مبارزه با درختان بی ثمر کاج و عرعر و اکالیپتوس، و تأمین مایحتاج خانواده ها در منزل (میوه، سبزی، تخم مرغ، نان و.... ) و خودکفاشدن در این زمینه ها. کمی آن طرف‌تر در کنج دیگر خانه عرضه محصولات غذایی سالم و چادر و مقنعه ایرانی بود. 🔸می گفتند مادر باید دانش و معرفت کسب کند. گوشه‌ای از خانه بساط پهن شده بود. کتاب هایی با رنگ و بوی شهدا و زندگی شهدایی. 🔸می‌گفتند روضه را هم گرفته اند. میوه را یکی خریده بود خرما را یکی دیگر حلوا را هم مادری دیگر درست کرده بود دیگری بساط کتاب را پیگیری کرده بود و.... دیگری نذری جمع می کرد برای به نیابت از سردار شهید و.... 🔸در پایان روضه همه طوماری امضا می کردند. طوماری که حاوی یک سوال تأمل برانگیز بود: «تو برای چه می کنی؟» پاسخ ها جالب بود؛ با پرورش و تربیت فرزندان با تغییر سبک زندگی با خودسازی با فرزندآوری با اطاعت از ولایت فقیه و..... 🔸 جلوی در ورودی، با عکسی از سردار و گلهای لاله تزیین شده بود. حرف آخر را همان جلوی در، کنار عکس حاج قاسم زده بودند: «شیر بچه گانی با آرزوی نابودی اسرائیل و آمریکا تربیت خواهیم کرد ان شاءالله.» @maktab_eslami
📖 کتاب “پژوهشی در دانش پزشکی پیامبر برگزیده اسلام (ص)” 🔸 این کتاب ترجمه کتاب ۴ جلدی «دراسة فی طب الرسول المصطفی» اثر آیت الله تبریزیان می‌باشد. 👈 این کتاب مرجعی بسیار عالی برای مطالعه طب اسلامی است. 🔻جهت کسب اطلاعات بیشتر و خرید این کتاب به سایت حجره سنا مراجعه کنید: Hojresana.ir @maktab_eslami
با خانم ترکان در مورد نوشته‌ها و کتاباشون صحبت می‌کردم که گفتن: «اتفاقاً یکی از کتابای همین گروه نویسندگی‌مون همراهمه، بفرمایید. هر وقت خوندی برام بیار!» لای نازک رو باز کردم تا نگاهی بهش بندازم. _اصلاً باشه برای خودتون... +خیلی ممنونم اسمش جالب بود "حواست هست". خواندن این کتاب خیلی طول نکشید، امّا این‌قدر برایم لذت‌بخش بود که چندین و چند بار خواندمش. کتابی که داستان‌های کوتاه بود و هرکدام را یک زن روایت می‌کرد. داستان زندگی‌های مختلف! دغدغه‌ها و آنچه که برای یک زن ممکن است اتفاق بیفتد. قلم نویسنده به قدری لطیف بود که وقتی می‌خواندم تماماً خودم را در آن ماجرا و داستان می‌دیدم. حس نابی که معمولاً بعد از شنیدن جملات حکیمانه و هنرمندانه بهم دست می‌دهد و بعدش حتماً می‌گویم: «چه قشنگ...✨» از بعد مطالعۀ این کتاب هر اتفاقی یا هر دغدغه‌ای که داشتم در زندگی روزمره، به این فکر می‌افتادم که «می‌شه این اتفاق رو نوشت!» اتفاقات کوچکی که می‌تواند موضوع داستان من و درس بزرگی باشد. این کتاب به من جرأت نوشتن داد. چون خیلی کتاب ساده و روانی هست. یک حس گرم خودمانی! یادم هست یکی از موضوعاتش، گل نرگسی بود که خانم از شوهرش خواهش کرد و آقا به خاطر چند هزار تومن گران بودن، نخریده بود! و این موضوع را نویسنده با زبانی ساده و لطیف امّا هنرمندانه به نتیجۀ خوبی رسانده بود. علاقۀ من در نوشتن مثل کتاب حواست هست، به روایت‌نویسی و داستان‌سرایی است. حالا که نوشتم، دلم دوباره هوای خواندنش را کرد. متنی که خواندید نوشتۀ اعضای بود. اینجا را بخوانید و قسم به قلمی شوید. 🔻مکتب اسلامی @maktab_eslami
📖 ارتداد به نظرم کلمۀ چالش‌برانگیزی است. همچنین واژۀ جالبی برای نام یک ! تا قبل از شهادت سردار سلیمانی، از مبانی انقلاب، زیاد چیزی نمی‌دانستم. برای همین هم در هجوم شبهه‌ها معمولاً گیج می‌شدم و از یکی از دوستان معتمد که می‌دانستم قضاوتم نمی‌کند، سوالاتم را می‌پرسیدم. بعد از شهادت سردار که کمی غبارها کنار رفت، شاید به مدد نور ایشان، این کتاب سر راه من قرار گرفت و روزی همان دوست معتمد در پیامی برایم این‌طور نوشت: «سلام خواهر جون. خوبین؟ می‌گم شدیداً بهتون رمان ارتداد وحید یامین‌پور رو پیشنهاد می‌کنم بخونین. جواب خیلی سوالاتتون توش هست.» خوشحال شدم. آدرسشان را گرفتم و خیلی زود کتاب را از ایشان امانت گرفتم و شروع به خواندن کردم. خیلی سال بود رمان نخوانده بودم، به‌خصوص عاشقانه‌هایش که با خودم عهد کرده بودم وقت باارزشم را برایشان تلف نکنم. اما این رمان فرق می‌کرد. یک داستان عاشقانۀ عاقلانه، سیاسی، بینشی و معرفتی بود؛ و چقدر زیبا همۀ این‌ها را با هم درآمیخته بود تا اصیل‌ترین مبانی انقلاب را خیلی جذاب در اختیار مخاطب قرار دهد. برای همین من هم شدیداً جذبش شدم و خیلی زود تمامش کردم. ولی باز هم دل کندن از آن برایم سخت بود. از صفحاتی که نکات جالبی داشت، عکس گرفتم و عکس‌ها را پرینت گرفتم و مثل یک چیز باارزش، گذاشتم‌شان در گنجه! یادم می‌آید همان روزها در یک گروه فامیلی هم یک شبهه‌ای مطرح شد که مشخص بود از ندانستن مبانی انقلاب است. به‌شان پیشنهاد دادم که روزانه یک قسمتی از این کتاب را در گروه بگذارم تا همه مطالعه کنند. آن‌ها هم موافقت کردند و من حدود یک هفته، هر روز چندتا از همان عکس‌های صفحات کتاب را با توضیح مختصری، در گروه بارگذاری می‌کردم. یک نکتۀ جالب دیگر هم که داشت، این بود که پایان داستان باز بود و خواننده می‌توانست برداشت‌های مختلفی از آن داشته باشد و صرفاً یک نقطۀ پایانی نداشت. بعدها هم خودم این کتاب را خریدم و در کتابخانه‌ام برای استفاده‌ی سایرین قرار دادم. خلاصه که خیلی خوب بود و به نظرم با برکت‌ترین کتابی بود که تا امروز خوانده‌ام. خدا نویسنده‌اش را حفظ کند و همۀ ما را تا آخر بر این اعتقادات پایدار بدارد. 🤲 متنی که خواندید نوشتۀ اعضای بود. اینجا را بخوانید و قسم به قلمی شوید. 🔻مکتب اسلامی @maktab_eslami