298.mp3
3.56M
#خانواده_همسر
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
🌸روانشناسی_اسلامی_خانواده
❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣
╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮
@maktab_ommeabiha
╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
🔰 میدان غدیر
#غدیر
#امیرالمومنین
#عکس_نوشت
🏷 ۱۰ روز تا عید غدیر 🌹
❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣
╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮
@maktab_ommeabiha
╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
Supplication of Arafa.docx
689.7K
💠 متن مجموعه پوستر فرازهایی از دعای عرفه
❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣
╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮
@maktab_ommeabiha
╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
💠 #خطبه_غدیر | ۱۳
❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣
╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮
@maktab_ommeabiha
╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
✨#قصص_قرآنی
✨#حضرت_موسی_عليه_السلام
✨#قسمت_چهل_و_هشتم
👈راضى شدن به مقدرات الهى بهتر است
🌴امام صادق عليه السلام فرمود: گروهى از بنى اسرائيل نزد موسى عليه السلام آمدند و گفتند: از خدا بخواه هر وقت كه خواستيم براى ما باران بفرستد. موسى عليه السلام از درگاه خدا چنين خواست، خدا جواب مثبت داد.
🌴آنها هر وقت باران مى خواستند، باران مى باريد، زراعت آنها بسيار رونق گرفت و رشد فوق العاده نمود، ولى هنگام درو و چيدن محصول، ديدند محصولها همه پوچ و فاسد شده است، آنها ماجرا را به موسى عليه السلام گفتند، موسى عليه السلام شكايت آنها را به خدا عرض كرد، خداوند فرمود:
🍃يا موسى! اَنا كُنتُ المُقدِّرُ لِبَنِى اسرائِيلَ فَلَم يَرضَوا بِتَقديرِى فَاَجَبتُهُم اِلى اِرادَتِهِم🍃
✨اى موسى! من تقديركننده مدبر براى بنى اسرائيل هستم، آنها به تقديرات من راضى نشدند، از اين رو طبق خواست آنها پاسخ دادم.(بحار، ج 14،ص 489)✨
✍ادامه دارد..
❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣
╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮
@maktab_ommeabiha
╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🥀آنچه بعد از کربلا گذشت
🍂قسمت7⃣6⃣
💐تا زمان خلافت این معزّ که سرداری کاری و شجاع بدو پیوست نامش جوهر و همة کشورهای شمال آفریقا را از اقیانوس اطلس تا مصر برای او بگشود و از اقیانوس اطلس ماهی شکار کرد و برای معزّ فرستاد و پادشاهان مراکش را در قفس آهنین روانة منصوره کرد و از آنجا به مشرق آفریقا آمد و مملکت مصر را فتح کرد و شهر قاهره را در مصر بساخت و به این جهت این شهر را قاهرة معزیّه گویند. و دارالملک معزّ از منصوره به قاهره منتقل گشت و جزایر دریای مدیترانه و تنگة جبلالطّارق و در تصرف آنان بود و جزیرة خضراء که بندر اسپانیا بود و در آن تنگه و غیر آن را183 در تحت فرمان آوردند.
و معزّ خود چندی در جزیره سردانیّه بود و امروز این جزیره متعلّق به مملکت ایتالیاست و آن را ساردنی میگویند.
و گویند: چون معزّ به مصر آمد در شهر اسکندریه نزدیک منارة معروف بنشست و مردم را موعظه کرد که: من به کشورگشایی نیامدم بلکه آمدم حج و جهاد را برپای دارم و مذهب جدّ خود را رواج دهم و مخصوصاً نام حج و جهاد برد برای آنکه در مدت خلافت اجدادش گروهی ملاحده در شرق طغیان کرده بودند به نام قرامطه و جانبداری از خلفای فاطمی مینمودند به امید آنکه چون ایشان قوّت یابند به شمشیر آنها مذهب الحاد را رواج دهند. و هیچ حکمی از احکام اسلام در نظر ملاحده جاهلانهتر از حج و جهاد نیست؛ چون تعقّل نمیکنند کسی تحمل رنج سفر کند و نفقة بسیار به مصرف رساند و در بیابان قفری بر گرد احجاری چند بگردد و میان صفا و مروه هَرَولَه کند و هفت ریگ به ستونی افکند و با همان رنج و زحمت به ملک خود بازگردد.
و همچنین جهاد در نظر آنها لغو است و گویند: چه لازم کسی را کشتن و اسیر کردن و مال او را به تاراج بردن برای آنکه از خیال باطلی به خیال باطل دیگر برگردد. و عاقلانهترین عبادات به نظر بیدینان زکات و کمک به فقراست. و گویند: مالی که بیهوده صرف حج و جهاد میشود باید صرف فقراء کرد و آن را هم نمیکنند.
معزّ برای بیزاری جستن از این قبیل عقاید گفت: من برای اقامه جهاد و حج و ترویج دین جدّ خود آمدم.
و ابن خلّکان گوید: چون به قصر قاهره درآمد به سجده افتاد و برخاست دو رکعت نماز بگزارد. و هم او گوید که: جوهر چون مصر را بگشود بفرمود بر خطبة نماز جمعه این عبارت افزودند: «اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ المُصطَفی وَ عَلی عَلِیٍّ المُرتَضی وَ عَلی فاطِمَةَ البَتُولِ وَ عَلی الحَسَنِ وَ الحُسَین سِبطَیِ الرَّسُولِ الَّذینَ اَذهَبَ اللُه عَنهُمُ الرِّجسَ وَ طَهَّرَهُم تَطهِیراً اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی الاَئِمَّةِ الطّاهِرِینَ آباءِ اَمیرِالمُؤمِنینَ».
و روز جمعة هیجدهم ربیعالآخر سال 359 جوهر خود در جامع ابن طولون با سپاه خود نماز جمعه بگزارد و خطیب عبدالسّمیع بن عمر عباسی خطبه خواند و فضایل اهلبیت: در خطبه بیاورد و برای جوهر دعا کرد و بسم الله الرحمن الرحیم را به رسم شیعه به جهر خواند و سورة الجمعه و المنافقین را در دو رکعت قرائت کرد و قنوت خواند و در اذان حیّ علی خیرالعمل گفت. در جامع ابن طولون پس از آن در مساجد دیگر حیّ علی خیرالعمل گفتند و جوهر آغاز بنای جامع اَزهَر نهاد الی آخر.
ولادت معزّ لِدِینِ الله روز دوشنبه یازدهم رمضان سال 319 در شهر مهدیّه بود و روز یکشنبه هفتم ذیحجه سال 341 به تخت نشست و روز یکشنبه سه روز مانده از محرم سال 357 خبر فتح آفریقا تا اقیانوس اطلس بدو رسید و نیمة رمضان همین سال مژده فتح مصر بدو دادند و روز دوشنبه هفت روز مانده از شوّال سال 361 از منصوریه به جزیره سردانیه رفت و روز پنجشنبه پنجم صفر سال 362 آهنگ مصر فرمود و روز شنبه پنج روز مانده از شعبان همین سال وارد اسکندریه شد و روز سهشنبه پنجم رمضان از این سال به قاهره آمد و به شهر قدیم مصر نرفت و روز جمعه یازدهم ربیعالاخر سال 365 در قاهره درگذشت و به قولی سیزدهم آن ماه.
ولی این قول صحیح نیست؛ زیرا که به زیج هندی حساب کردم یازدهم ربیعالآخر مزبور جمعه بود نه سیزدهم و این ایام که در این تواریخ ذکر شد همه را از زیج استخراج کردم مطابق بود، یا به یک روز اختلاف و از اینها دقّت و صحّت قول اهل تاریخ در این قضایا محقّق میشود.
🌸نویسنده حاج شیخ عباس قمی رحمه الله علیه
❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣
╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮
@maktab_ommeabiha
╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
✨🕋✨🕋✨🕋✨🕋✨🕋
💐خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت صد و پنجاه و دوم
❇️ ملاقات با خوارج
🔸ملاقات با عبداللهبنودیعه انصاری
[ در ادامهٔ مسیر با عبداللهبنودیعهانصاری ملاقات کردم و از او نیز پرسیدم: ]
🔻دربارهٔ کار ما چه شنیدهای؟ مردم چه میگویند؟
[ او گفت: برخی مردم خوشحالاند و برخی دیگر ناراحت. مردم همانگونهاند که خداوند فرموده است: { وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ}
(وآنها همواره اختلاف دارند). پرسیدم: ]
🔻صاحبنظران چه میگویند؟
[ او پاسخ داد: میگویند علی جمع بزرگی در اختیار داشت؛ ولی آنان را پراکنده ساخت. او دژی استوار داشت؛ ولی آن را ویران کرد و چقدر زمان لازم است تا بتواند آن دژ ویرانشده را از نو بسازد و چگونه خواهد توانست آن جمعی را که پراکنده ساخته است، بار دیگر جمع کند! میگویند بهتر و عاقلانهتر این بود که علی با همراهی افراد فرمانبٓر خود به مقابله با کسانی میپرداخت که از فرمان وی خارج شده بودند، چه در این نبرد پیروز میشد و چه نابود.
به وی گفتم: ]
🔻من ویران کردم یا آنان ویران کردند؟ جمع را من پراکنده کردم یا آنان پراکنده ساختند؟ دربارهٔ اینکه میگویند بهتر و عاقلانهتر این بود که با همراهی افراد فرمانبٓر خود، به مقابله با کسانی میپرداخت که از فرمان وی خارج شده بودند، چه در این نبرد پیروز میشد و چه نابود، باید بگویم به خدا سوگند که این دیدگاه از نظر من پنهان نبود. من در گسستن از این دنیا و رفتن به استقبال مرگ بسیار گشادهدست بودم و هستم.
🔻من تصمیم به جنگ هم گرفتم؛ اما به این دو، حسن و حسین، نگریستم که قبل از من آمادهٖ رفتن به میدان جنگ بودند. میدانستم که اگر این دو به شهادت برسند، نسل محمد صلیاللهعلیهوآله از میان این امت برچیده میشود، و این برایم خوشایند نبود که امت اسلام از وجود این دو بیبهره شوند. به خدا سوگند، اگر از این پس بار دیگر با دشمنی روبهرو شوم، حتماً این دو همراه من نخواهند بود.
🔸ملاقات با حرببنشُرَحبیلالشبامی
[ در ادامهٔ مسیر، به منطقهٔ «ثورهمدان» رسیدیم. صدای گریه به گوشم رسید. علت آن را پرسیدم. گفتند: این گریه برای کشتگان در صفین است. گفتم: ]
🔻آری، من شهادت میدهم هر یک از آنها که با ایستادگی در راه حق کشته شده باشد، شهید در راه خدا محسوب میشود.
[ به منطقهٔ «شبامیّین» که رسیدیم، صدای گریهٔ شدید و نالههای جانسوز شنیدیم. حرببنشرحبیلالشبامی که بزرگ آن منطقه بود، به استقبال ما آمد. به وی گفتم: ]
🔻آیا زنان شما بر شما غالب آمدهاند؟ چرا آنها را از این شیون و ناله بازنمیدارید؟
[ او پاسخ داد: یا امیرالمؤمنین، اگر یک یا دو یا سه خانه بود، میتوانستیم آرامشان کنیم؛ اما فقط از این یک قبیله صدوهشتاد تن کشته شدهاند! و دیگر خانهای نمانده است که در آن سوگواری نباشد. ولی ما جماعت مردان گریه نمیکنیم و از اینکه آنان توفیق شهادت در رکاب شما را پیدا کردهاند، شادمانیم. برای دلداری وی گفتم: ]
🔻خداوند کشتگان و درگذشتگان شما را رحمت کند.
🔸سخنانی چند با ساکنان دیار باقی!
[ به کوفه نزدیک شده بودیم. گذار ما به قبرستان کوفه افتاد. در کنار قبرها ایستادم و خطاب به آنان گفتم: ]
🔻ای ساکنان خانههای وحشت و محلههای تهی و گورهای تاریک، ای درخاکخفتگان، ای غریبان، ای تنها ماندگان، ای وحشتزدگان، شما در رفتن بر ما پیشی گرفتید و ما از پی شما میآییم و به شما خواهیم رسید.
[ اگر بخواهید از آنچه پس از شما گذشت مطلع شوید، بدانید که: ]
🔻خانههایتان را دیگران تصرف کرده و در آن سکونت گزیدهاند؛ همسرانتان به ازدواج دیگران درآمدهاند؛ اموال شما در میان دیگران تقسیم شده است. اینها خبرهایی بود که ما داشتیم. حال، شما چه خبر دارید؟
[ و روی به اصحابم کردم و گفتم: ]
🔻بدانید، اگر اینان اجازهٔ سخنگفتن داشتند، به شما خبر میدادند که «بهترین توشهها تقواست».
📚منابع:
۱. قرآنکریم، سورهٖهود، آیه۱۱۸
۲. وقعةصفین، ص۵۲۹
۳. تاریخطبری، ج۲، ص۴۳
۴. الکامل، ج۳، ص۳۲۲
۵. الفصولالمهمة، ص۹۹و۱۰۰
۶. نهج البلاغه، حکمت ۱۳۰
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣
╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮
@maktab_ommeabiha
╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
🕋✨🕋✨🕋✨🕋✨🕋
💠 مجموعه پوستر فرازهایی از دعای عرفه امام حسین علیه السلام
❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣
╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮
@maktab_ommeabiha
╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯