eitaa logo
مکتب ام ابیها سلام الله علیها
690 دنبال‌کننده
40.1هزار عکس
48هزار ویدیو
2هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 📹🔵 امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در میان ماست ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۸ روز مانده تا عید سعید غدیر روز صلوات 📿 از آنجایی که از افضل اعمال عید غدیر صلوات فرستادن است، دوستان و اطرافیان خود را به ، به راه انداختن و مشارکت در طرح های ختم صلوات بصورت دسته جمعی دعوت و تشویق کنیم. بر منتقمِ آلِ پیمبر صلوات 📿 بر غیرتِ عبّاسِ دلاور صلوات 📿 بر پیرو مکتبِ سقیفه لعنت 🔥 بر شیعه و بر علی مُکرّر صلوات 📿 ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
. . . •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• 💜طرز تهیه مرغ با سس زرشك چند تا گوجه تیکه شده رو با زرشک به مقدار لازم و‌ کمی آب میکس کنید حالا براي تهیه سس كمي روغن در ماهيتابه ريختم و پیاز رنده‌شده اضافه کردم و تفت دادم، زردچوبه و فلفل قرمز به پیاز اضافه کردم و مایه زرشک رو به پیاز اضافه کردم و تفت دادم و چند تا آلو بخارا و یه قاشق رب انار ملس بهش اضافه كردم و یه قاشق شکر هم ریختم و تفت دادم. اگر آب مرغ دارید دو ملاقه بهش اضافه کنید اما من آب مرغ نداشتم و بجاش آب ریختم و كمي زعفرون بهش اضافه كردم و درشو گذاشتم تا سس به جوش بياد و جا بیفته ✅نکته: سس زیاد آبکی نباشه و طعم ملس بايد داشته باشه مقدار استفاده از شكر بستگي به ذائقه شما داره 💜فيله مرغ رو که بصورت مربع برش داده بودم در تابه با روغن و با حرارت زياد تفت دادم و بعد فلفل سياه، نمك و زعفرون بهش اضافه و سرخ كردم و از حرارت برداشتم و كنار گذاشتم. ولی می‌تونید مرغ سرخ شده رو به سس اضافه کنید تا با سس مخلوط شه و باهم بپزه ولی من جدا سرو کردم، کاملا سلیقه‌ای هستش ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ استاد رائفی پور 🔮 «زمین سوخته‌‌‌ای که روحانی تحویل رئیسی می دهد) 🔺قسمت اول 🔹کاری که این دولت با کشور کرد رو فقط میشه با حمله مغول‌ها مقایسه کرد. ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
💎 ❣ما فقیر نیستیم، ما از ذات ثروتمند الهی آمده ایم... "آگاهیِ ضعیف" فقرِ ماست، "ارتقایِ سطح آگاهی" راه رهایی از فقر است🍃🍃 ✍🏼 ‌‌‌‌ ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫 رابطه جالب آدم‌های مخلص با خدا در روز قیامت! 💐کلیپ تصویری ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
🌺سبک زندگی قرآنی :🌺 🍂مراقب اعمال خود باشید.🍂 🔶يُنَبَّأُ الْإِنسَانُ يَوْمَئِذٍ بِمَا قَدَّمَ وَأَخَّرَ  (قیامت/۱۳) 💥در روز قیامت، اعمال انسان به او خبر داده می شود. ❌انسان علاوه بر اعمالى كه خود انجام داده، مسئوليّت اعمالى را كه ديگران، پس از او و به پيروى از او انجام مى دهند، به عهده دارد. «قدّم و اخّر» ✅امام باقرعليه السلام می فرمایند: هر كس راه و روش بد يا خوبى را پايه گذارى كند، پس از او هر كس به آن عمل كند، اگر بد باشد كيفرى مثل كيفر گناهكار و اگر خوب باشد، پاداشى همانند عمل كننده آن نيز به او داده مى شود. ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
✨﷽✨ 🌹 مسلمان شدن ژاکلین زکریا توسط شهید علمدار در عالم رویا ✍خیلی دوست داشتم با مریم به این سفر معنوی بروم اما مشکل پدر و مادرم بودند به پدر و مادرم نگفتم که به سفر زیارتی فرهنگی می‌رویم بلکه گفتم به یک سفر سیاحتی که از طرف مدرسه است می‌رویم اما باز مخالفت کردند دو روز قهر کردم لب به غذا نزدم ضعف بدنی شدیدی پیدا کردم 28 اسفند ساعت 3 نیمه شب بود هیچ روشی برای راضی کردن پدر و مادرم به ذهنم نرسید با خودم گفتم خوب است دعای توسل بخوانم. کتاب دعا را برداشتم و شروع کردم خواندن هرچه بیشتر در دعا غرق می‌شدم احساس می‌کردم حالم بهتر می‌شود نمی‌دانم در کدام قسمت از دعا بود که خوابم برد. در عالم رؤیا دیدم در بیابان برهوتی ایستاده‌ام دم غروب بود، مردی به طرفم آمد و به من گفت: «زهرا، بیا بیا». بعد ادامه داد: «می‌خواهم چیزی نشانت بدهم». با تعجب گفتم: «آقا ببخشید من زهرا نیستم اسمم ژاکلین است». ولی هرچه می‌گفتم گوشش بدهکار نبود مرتب مرا زهرا خطاب می‌کرد. راه افتادم به دنبال آن مرد رفتم در نقطه‌ای از زمین چاله‌ای بود اشاره کرد به آنجا و گفت «داخل شو». گفتم این چاله کوچک است گفت دستت را بر زمین بگذار تا داخل شوی به خودم جرئت دادم و اینکار را کردم آن پایین جای عجیبی بود یک سالن خیلی بزرگ که از دیوارهای بلند وسفیدش نور آبی رنگی پخش می‌شد. آن نور از عکس شهدا بود که بر دیوارها آویخته بود. انتهای آن عکس‌ها عکس رهبر انقلاب آقا سیدعلی خامنه‌ای قرار داشت به عکس‌ها که نگاه کردم می‌دیدم که انگار با من حرف می‌زنند ولی من چیزی نمی‌فهمیدم تا اینکه رسیدم به عکس آقا. آقا شروع کرد با من حرف زدن خوب یادم است که ایشان گفتند: «شهدا یک سوزی داشتند که همین سوزشان آن‌ها را به مقام شهادت رساند مانند شهید جهان‌آرا، شهدی همت، شهید باکری، شهید علمدار و...» همین که آقا اسم شهید علمدار را آورد پرسیدم ایشان کیست؟ چون اسم بقیه را شنیده بودم ولی اسم علمدار به گوشم نخورده بود. آقا نگاهی به من انداختند و فرمودند «علمدار همانی است که پیش شما بود همانی که ضمانت شما را کرد تا بتوانی به جنوب بیایی». به یک باره از خواب پرسیدم خیلی آشفته بودم نمی‌دانستم چکار کنم هنگام صبحانه به پدرم گفتم که فقط به این شرط صبحانه می‌خورم که بگذاری به جنوب بروم. او هم شرطی گذاشت و گفت به این شرط که بار اول و آخرت باشد. باورم نمی‌شد پدرم به همین راحتی قبول کرد. خیلی خوشحال شدم به مریم زنگ زدم و این مژده را به او دادم. اینگونه بود که به خاطر شهید علمدار رفتم برای ثبت‌نام موقع ثبت‌نام وقتی اسم مرا پرسید مکث کردم و گفتم زهرا من زهرا علمدار هستم. بالاخره اول فروردین 1378 بعد از نماز مغرب و عشاء با بسیجی‌ها و مریم عازم جنوب شدیم کسی نمی‌دانست که من مسیحی هستم به جز مریم. در راه به خوابم خیلی فکر کردم. از بچه‌ها درباره شهید علمدار پرسیدم اما کسی چیزی نمی‌دانست وقتی به حرم امام خمینی رسیدیم در نوار فروشی آنجا متوجه نوارهای مداحی شهید علمدار شدم کم مانده بود از خوشحالی بال در بیاورم. چند نوار مدحی خریدم در راه هرچه بیشتر نوارهای او را گوش می‌دادم بیشتر متوجه می‌شدم که آقا چه فرمودند. درطی چند روزی که چند روزی که جنوب بودیم اسلام چه دین شیرینی است و چقدر زیباست. وقتی بچه‌ها نماز جماعت می‌خوانند من کناری می‌نشستم زانوهایم را بغل می‌گرفتم و گریه می‌کردم گریه به حال خودم که بان آن‌ها زمین تا آسمان فرق داشتم. شلمچه خیلی باصفا بود، حس غریبی داشتم احساس می‌کردم خاک آنجا با من حرف می‌زند با مریم دعا می‌خواندیم یک آن احساس کردم شهدا دور ما جمع شده‌اند و زیارت عاشورا می‌خوانند منقلب شدم و از هوش رفتم در بیمارستان خرمشهر به هوش آمدم. صبح روز بعد هنگام اذان مسئول کاروان خبر عجیبی داد تازه معنای خواب آن شبم را فهمیدم. آن خبر این بود که امروز دوباره به شلمچه می‌رویم چون قرار است امام خامنه‌ای به شلمچه بیایند. و نماز عید قربان را به امامت ایشان بخوانیم. از خوشحالی بال درآورده بودم به همه چیز در خوابم رسیده بودم. بعد که از جنوب برگشتیم تمام شک‌هایم به یقین بدل گشت آن موقع بود که از مریم خواستم راه اسلام آوردن را به من یاد دهد. او هم خیلی خوشحال شد وقتی شهادتین را می‌گفتم. احساس می‌کردم مثل مریم و دوستانش من هم مسلمان شده‌ام. ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 اختلال مزاج ▪️ غلبه اخلاط ▪️ زخم معده ▪️ سینوزیت 📚:حکیم خیراندیش ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
✨﷽✨ 🌼داستان کوتاه و پندآموز ✍مردی داشت گوسفندی را از کامیون پایین می آورد تا آن را برای روز عید قربانی کند . گوسفند ازدست مرد جدا شد و فرار کرد.مردشروع کردبه دنبال کردن گوسفند تا اینکه گوسفند وارد خانه یتیمان فقیری شد . عادت مادرشان این بود که هر روز کنار در می ایستاد و منتظر می ماند تا کسی غذا و صدقه ای را برایشان بگذارد و او هم بردارد. همسایه ها هم به آن عادت کرده بودند. هنگامی که گوسفند وارد حیاط شد مادر یتیمان بیرون آمد و نگاه کرد .ناگهان همسای شان ابو محمد را دید که خسته و کوفته کنار در ایستاده . زن گفت ای ابو محمد خداوند صدقه ات را قبول کند .او خیال کرد که مرد گوسفند را به عنوان صدقه برای یتیمان آورده .مرد هم نتوانست چیزی بگوید جز اینکه گفت :خدا قبول می کند. ای خواهرم مرا به خاطر کمکاری و کوتاهی در حق یتیمانت ببخش. بعدا مرد رو به قبله کرد و گفت خدایا ازم قبول کن. روز بعد مرد بیرون رفت تا گوسفند دیگری را بخرد و قربانی کند. کامیونی پر از گوسفند دید که ایستاده . گوسفندی چاق و چنبه تر از گوسفند قبلی انتخاب کرد. فروشنده گفت بگیر و قبول کن و دیگه با هم منازعه نکنیم. مرد گوسفند را برد وسوار ماشین کرد. برگشت تا قیمتش را حساب کند .فروشنده گفت این گوسفند مجانی است و دلیلش هم این است که امسال خداوند بچه گوسفندان زیادی به من ارزانی نمود و نذر کردم که اگر گوسفندان زیادی داشتم به اولین مشتری که به او گوسفند بفروشم هدیه باشد . پس این نصیب توست ... صدقه را بنگر که چه چیزیست!! صدقه دهید چونکه کفن بدون جیب است ... ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐کلیپ_تصویری 📺سخنرانی حاج آقا قرائتی ✍️موضوع: جلوی باطل را باید گرفت ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
✅خطبه اى زیبا ازامام علی(علیه السلام): ✍خدا را سپاس ، در حالى كه نه از رحمت او نوميدم ، نه از نعمتش بى بهره ام و نه از آمرزش او مأيوسم و نه از پرستش او سر بر تافته ام . خداوندى ، كه رحمت او همواره برجاست و نعمتش را زوال نباشد و دنيا سرايى است ، كه ناپايدارى مقدر اوست . مردمش از آنجا رخت برخواهند بست . هم شيرين و گواراست و هم سبز و خرّم . خواستاران خود را زود مى يابد و مى ربايد. هركه در او بنگرد، دلش را مى فريبد. پس هر توشه نيكو، كه ميسّر است ، برگيريد و قدم به راه سفر نهيد. در دنيا بيش از آنچه شما را بسنده است مخواهيد و بيش از آنچه به شما داده است طلب مكنيد. 📚نهج البلاغه،خطبه ۴۵ ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅درمان شوره سر 🔸حکیم سید حسن ____ ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯ ‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎
295.mp3
4.17M
🌷تربیت_کودک 🌸 پاسخ استاد پوراحمد ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
4_5764742221798572290.mp3
3.51M
🎙سخنرانی استاد_رفیعی 🛑غیبت و عمر طولانی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
استاد فرازی نیا.mp3
6.18M
🎙 🔰 سلسله گفتارهایی پیرامون عیدالله الاکبر "عید سعید خم" 🎤 حجت الاسلام و المسلمین ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
🕋✨🕋✨🕋✨🕋✨🕋✨ 💐خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام ✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 قسمت صد و پنجاه‌ و‌ ششم ❇️ مدارا و نرم‌خویی با خوارج 🔹رعایت سه حق [ در حال ایراد خطبه بودم که یکی از خوارج برخاست و شعار «لا حکم‌ الا لله» سرداد. من سکوت کردم. فرد دیگری برخاست و همان شعار را تکرار کرد. پس از او نیز چندین نفر دیگر برخاستند و این شعار را سر‌دادند. در پاسخ آنان گفتم: ] 🔻این شعاری که سر می‌دهید، مطلب حق و درستی‌است؛ ولی نتیجه‌گیری شما از آن باطل و نادرست است. ما دربارهٔ شما سه حق را رعایت می‌کنیم: مانع از نمازخواندن شما در مساجد نمی‌شویم و تا زمانی که با ما هستید، از حقوق بیت‌المال محرومتان نمی‌کنیم و با شما جنگ نخواهیم کرد؛ مگر اینکه شما شروع‌کنندهٔ جنگ باشید. 🔹علی از حاکمیت خدا نگران نیست و نخواهدبود [ در مسجد نشسته بودم و مردم در اطرافم حلقه زده‌بودند. یکی از خوارج وارد شد و فریاد زد: لا‌حکم‌ الا لله، گرچه مشرکان را خوش نیاید! مردمی که در اطرافم بودند، متوجه او شدند. او دوباره شعار داد: لا حکم‌ الا لله، گرچه همهٔ این مردم نیز آن‌ را نپذیرند! سپس ادامه داد و گفت: لا حکم الا لله، گرچه ابوالحسن‌علی نیز آن را نپذیرد! پاسخ دادم: ] 🔻هرگز ابوالحسن از اینکه حکم مختص خدا باشد، ناراحت نمی‌شود و از پذیرش حکم خدا سرباز نمی‌زند. و اکنون نیز منتظر حکم خداوند دربارهٔ شما هستم! [ مردمی که در اطرافم بودند. پرسیدند: ای امیرالمؤمنین، چرا متعرض آنان نمی‌شوی و آنان را از روی زمین ریشه‌کن نمی‌کنی؟ پاسخ دادم: ] 🔻آنها ریشه‌کن نمی‌شوند و تا روز قیامت در صُلب مردان و رحم زنان خواهند بود! 🔹اکنون وارد شهر خود شوید، خدا شما را رحمت کند [ بار دیگر بین خوارج‌ حاضر شدم و پس از به جا آوردن دو رکعت نماز، دوباره در رابطه با حٓکمیت و حکم قرآن، هم‌چنین در مورد عدم رضایتم از پذیرش حٓکمیت و عدم همراهی آنان با من، صحبت‌کردم. آنها از من پرسیدند: چرا در عهدنامه اسم خود را نوشتی، ولی عبارت امیرالمؤمنین را پاک کردی؟ آیا در حقانیت خویش تردید داشتی؟ در پاسخ آنان گفتم: ] 🔻هنگامی که عهدنامه بین مسلمانان و قریش نوشته‌ می‌شد، رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به من فرمودند: « بنویس این عهدنامه بین محمّد، رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و سهیل‌بن‌عمرو نوشته می‌شود.» مردم مکه اعتراض کردند که اگر ما قبول داشتیم تو رسول خدا هستی، هرگز با تو نمی‌جنگیدیم! لذا آن حضرت به جای کلمهٔ رسول‌خدا نوشت: «محمد فرزند عبدالله». [ آنها گفتند: تو سخنانت را گفتی؛ ولی ما که به حٓکمیت تمایلی پیدا کرده‌ بودیم، به درگاه خداوند توبه کردیم و آمادهٔ جنگ با دشمنان هستیم. اگر تو نیز توبه‌ کنی، با تو همراهی خواهیم‌ کرد و در غیر این صورت، از تو جدا خواهیم شد. در یک کلام کلی و برای ملاطفت با آنان گفتم: ] 🔻من به درگاه الهی توبه می‌کنم و از هر گناهی طلب مغفرت دارم. اکنون وارد شهر خود شوید. خدا شما را رحمت کند. [ شش هزار تن از آنان به شهر بازگشتند؛ ولی شروع به تبلیغ کردند که علی از حٓکمیت عدول کرده‌ است و آن را گمراهی می‌داند، و گفتند: امیرالمؤمنین منتظر فربه‌شدن اسب‌ها و جمع‌آوری اموال است تا در اولین فرصت ما را به‌سوی شام اعزام کند. من در ضمن خطبه‌ای با صراحت اعلام کردم: ] 🔻هرکس گمان کند که من از حٓکمیت عدول کرده‌ام، دروغ می‌گوید و هرکس پذیرش حٓکمیت را گمراهی بداند، خود گمراه شده است! [ خوارج با شنیدن سخن من از مسجد خارج شدند و شعار «لا حکم‌ الا لله» را سر دادند.] 🔹قبل از ارتکاب جرم، مجازات نمی‌کنم [ یکی از یارانم به نام کثیرالحضرمی وارد مسجد کوفه شد. با پنج تن از خوارج روبرو شد که در حال اهانت به من بودند. یکی از آنان گفته بود با خداوند عهد می‌بندم که علی را بکُشم. کثیر با آن‌ها درگیر شده و فردی را که درصدد کشتن من بود، دستگیر کرده بود. او را نزد من آورد و گفت: من خودم شنیدم که او با خدا عهد می‌بست که شما را بکُشد به او گفتم: ] 🔻او را آزاد کن. [ کثیر گفت: آزادش کنم؟! او با خداوند پیمان بسته‌ است که شما را بکُشد! گفتم: ] 🔻می‌خواهی او را بکُشم، وقتی مرا نکشته است؟! [ گفت: او به شما اهانت‌ می‌کرد! گفتم: ] 🔻تو هم اگر می‌خواهی، پاسخ او را بده و به او اهانت کن یا از او بگذر. 📚منابع: ۱. شرح نهج‌البلاغه، ج۲, ص۳۱۱ ۲. أنساب‌الاشراف، ج۲، ص۳۴۹، رقم۴۲۲ ۳. تاریخ‌طبری، ج۴، ص۴۷ ۴. شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۷۹ ۵. کنزالعمال، ج۱۱، ص۳۰۰ ۶. المبسوط، ج۱، ص۱۲۴ 📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام ↩️ ادامه دارد... ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯ 🕋✨🕋✨🕋✨🕋✨🕋
🌹 بی انتها غدیر1⃣ سيّد هاشم بحرانى قدس سره در «روضة العارفين» از «حياة القلوب» روايت مى كند: جبرئيل عليه السلام نزد رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم نشسته بود على عليه السلام وارد شد، جبرئيل به احترام آن حضرت از جاى خود برخاست، پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: آيا براى اين جوان برمى خيزى؟ جبرئيل عرض كرد: نعم، إنّ له عليّ حقّ التعليم. بلى، زيرا او حقّ استادى و تعليم بر من دارد. فرمود: اى جبرئيل ؛ در كجا و چگونه بوده است؟ عرض كرد: خداوند تبارك و تعالى كه مرا آفريد از من سئوال كرد: تو كيستى و اسمت چيست؟ من كيستم و نامم چيست؟ من در پاسخ آن دچار حيرت و سرگردانى شدم، و در آنجا يعنى عالم انوار همين جوان ظاهر شد و پاسخ آن سئوال را به من آموخت و به من فرمود: بگو: أنت الربّ الجليل واسمك الجميل، وأنا العبد الذليل واسمي جبرئيل. تو پروردگار جليل (بزرگ مرتبه) هستى و اسم تو جميل (خوب و نيكو) است، و من بنده خوار و بى مقدار توام و نام من جبرئيل است. و به خاطر همين بود كه براى او برخاستم و او را تعظيم كردم. پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: عمر تو چه مقدار است؟ عرض كرد: ستاره اى است كه هر سى هزار سال يكبار از عرش الهى طلوع مى كند، من سى هزار بار طلوع آن را مشاهده كرده ام. رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: اگر آن ستاره را ببينى مى شناسى؟ عرض كرد: بلى چگونه نشناسم. آنگاه به على عليه السلام فرمود: عمامه را از پيشانى خود بالا بزن. همين كه عمامه را كنار زد جبرئيل آن ستاره و آن نور را در پيشانى على عليه السلام مشاهده كرد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همه‌ی گلایه‌های من، در گوش توست .... من از تو چیزی می‌دانم، که دیگران نمی‌دانند! 🌟 ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ ✍مراقب باشیم، لذت‌های گذرا ما را از رستگاری محروم نکند مردی نابینا درون قلعه‌ای گرفتار شده بود و نومیدانه می‌کوشید خودش را نجات دهد. چاره را در این دید که با لمس‌کردن دیوارها، دری برای رهایی پیدا کند. پس، گرداگرد قلعه را می‌گشت و با دقت به تمام دیوارها دست می‌کشید. همچنان که پیش می‌رفت با چندین در بسته روبرو شد اما به تلاش و جستجو ادامه داد. ناگهان برای لحظه‌ای دست از دیوار برداشت تا دست دیگرش را که احساس خارش می‌کرد لمس کند، درست در همان زمان کوتاه، مرد نابینا از کنار دری گذشت که قفل نشده بود و چه بسا می‌توانست رهایی‌اش را به ارمغان آورد، پس به جستجوی بی سرانجامش ادامه داد. بسیاری از ما در تکاپوی دستیابی به آزادی و خوشبختی هستیم، متاسفانه، گاهی تلنگری شبیه خارش دست، لذت‌های گذرا یا چیزهایی از این دست، ما را از جستجو و دستیابی به دری گشوده به سوی رهایی و رستگاری محروم می‌کند. ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
🔸امام صادق (علیه السلام): 🔹هر کس یکى از این کار‌ها را به درگاه خدا ببرد، خداوند بهشت را براى او واجب مى ‏گرداند: انفاق در تنگدستى، گشاده ‏رویى با همگان و رفتار منصفانه. 📚(کافی (ط-الاسلامیه) ج 2، ص 103، ح 2) ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯