eitaa logo
مکتب ام ابیها سلام الله علیها
682 دنبال‌کننده
40.1هزار عکس
47.9هزار ویدیو
2هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃حقیقت شیرین زندگی از توهم می‌ترسم؛ ولی با خیال خوشم. خیال نزدیک بودن به تو به قدری شیرین است که انگیزۀ خوب شدن می‌دهد به من. با این که می‌دانم از تو دورم؛ ولی در خیالم لحظه‌هایی را به تصویر می‌کشم که به قدری نزدیکت شده‌ام که شب‌ها چشم در چشمت شب بخیر می‌گویم و تو هم با لبخند، شبم را بخیر می‌کنی و هر روزم با آفتاب نگاه تو شروع می‌شود. نمازهایم همه به امامت تو اقامه می‌شود و دوشادوش فرشته‌ها پشت سرت به نماز می‌ایستم. حتی همسُفره‌ات می‌شوم و همسَفرت. از این خیال‌ها قشنگ‌تر، خیالی هست؟ این خیال‌ها مأمورند که مرا آدم کنند. چون تو مهربانی می‌دانم یک روز می‌رسد که دیگر از این اتفاق‌ها با عنوان خیال یاد نخواهم کرد؛ اینها خاطره‌هایی خواهد شد که هر روز تکرار می‌شود. شبت بخیر حقیقت شیرین زندگی! ڪانال ما را بہ اشتراڪ بگذارید👇 ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
🍃حقیقت عالم من از توهّم می‌ترسم؛ از توهّمِ این که در راه مستقیم گام می‌زنم، از توهّمِ این که از عشق تو لبریزم، از توهّم این که دارم به تو نزدیک می‌شوم، از توهّم این که برایم اهمیت داری و ... . این توهّم‌ها کار شیطان است، ‌شک ندارم و دل‌خوش‌کُنَک‌هایی هستند که کارشان بر باد دادن عمر است. اگر زودتر از دام این توهّم‌ها رها نشوم، مرگ نقطۀ فرو ریختن بنای توهماتم خواهد شد. من از مرگ می‌ترسم چون بناست واقعیتم را نشانم دهد. می‌خواهم پیش از مرگ از زندان توهّم خلاص شوم. آقا! بگو چه کار کنم تا مرا از این زندان نجات دهی؟ شبت بخیر حقیقت عالم! ڪانال ما را بہ اشتراڪ بگذارید👇 ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
🍃مهربان من من می‌دانم که اگر با این همه میلی که به دنیا دارم، هنوز هم در دلم ردپای محبت تو دیده می‌شود،‌ جز لطف و عنایت تو دلیل دیگری ندارد. لحظه‌ای اگر نگاهت را از من بگردانی، همۀ وجودم می‌شود محبت دنیا و می‌دانم حتی ذره‌ای از محبت تو در دلم نخواهد ماند. من شدت مهربانی تو را از همین ردپای محبتی که در دلم داری می‌فهمم. آقا! ممنونم که هستی و ممنونم که این قدر مهربانی! شبت بخیر مهربان من! ڪانال ما را بہ اشتراڪ بگذارید👇 ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
🍃حاکم آسمان برای چند نیم نگاه هم که شده چشم هایت را بده به من. می خواهم نیم نگاهی بیندازم به خیمه حسین، نیم نگاهی به خیمه زینب. عشق را می خواهم به تماشا بنشینم. من می دانم رشته عشقی که انسان را به آسمان می رساند، از خیمه زینب رد می شود و به خیمه حسین می رسد. هر کسی این رشته را دید و آن را گرفت، چشم بر هم زدنی می رود تا عرش خدا. چشم هایت را بده به من که از زمین خسته و ملولم آقا شبت بخیر حاکم آسمان. ڪانال ما را بہ اشتراڪ بگذارید👇 ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
🍃مهربان من وقتی تو را در صف آرزوهای خودم نمی‌بینم، چرا ناله نکنم از غربت تو در میان مدعیان عشقت؟ یکی از مدعیان من هستم که مدت‌هاست وجدانم را کرده‌ام قاضی و خودم را به اتهام ادعاهای تو خالی دارم محاکمه می‌کنم. من از عشق تو جز ادعا نشانۀ دیگری ندارم و دیگر خسته شدم از این همه ادعا و ادعا و ادعا. اما آقا امید دارم که روزی سند این ادعاها دل بی‌قرارم باشد. چون تو مهربانی، می‌دانم آن روز خواهد رسید. شبت بخیر مهربان من! ڪانال ما را بہ اشتراڪ بگذارید👇 ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
🍃همه آرزوی من لحظۀ مرگ وقتی که به یادم می‌آید، می‌شود صحنۀ وحشت و ترس و گاهی صحنۀ تحقق آرزوهای دور من. ترس و وحشتش که معلوم است. با نامۀ عملی که دارم، اگر نترسم جای شگفتی است؛ اما آرزوهای دورم اگر برای دیگران مایۀ خنده است، می‌دانم برای تو مایۀ دلسوزی است. می‌شنوی این آرزوها را و دلت می‌سوزد برای من. لحظۀ مرگ، نه فقط لحظۀ دیدار، لحظه سر گذاشتن بر زانوی توست. چشم در چشم تو دوختن، لبخند رضایت تو را دیدن، زمزمۀ قرآن را از زبان تو شنیدن و دست نوازش تو را لمس کردن است. این‌ها حتی اگر آرزوهای دوری باشد؛ ولی حک شدنش در دلم، امیدی را برایم می‌سازد؛ چون می‌دانم تو به آرزوهای ما اعتنا داری. خدا هیچ وقت نقش این آرزوها از دلم پاک نشود. شبت بخیر همۀ آرزوی من! ڪانال ما را بہ اشتراڪ بگذارید👇 ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
🍃همه سرمایه ام تنها دل بستن به توست که پشیمانی ندارد. هر کسی از دل بستن به تو اظهار پشیمانی کند به او خواهم گفت که یا نمی‌داند دل بستن چیست یا تو را با کسی دیگر اشتباه گرفته. این حقیقت را من که هنوز دل به تو نبسته‌ام می‌فهمم. پشیمانی از دل بستن، حس کسی است که همۀ سرمایه‌اش را باخته و ورشکسته شده، مگر انسان جز دلش سرمایۀ دیگری هم دارد؟ نخواه حتی یک بار دیگر ورشکستگی را تجربه کنم. شبت بخیر همۀ سرمایه‌ام! ڪانال ما را بہ اشتراڪ بگذارید👇 ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
🍃روزه دار غریب سحرهای ماه رمضان را وقتی به یاد تو طی می کنم، حال و هوای آسمان می گیرد فضای خانه ام. چه خوب معلوم است حضور فرشته ها در کنار سفره ای که به یاد تو در سحر انداخته می شود.کاش همه سحرها یاد تو همهٔ قلب مرا مسخّر خویش می کرد. شبت بخیر روزه دار غریب 🌺ڪانال ما را بہ اشتراڪ بگذارید👇 ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
🍃بهترین سرنوشت این شب‌ها شب نوشتن دفتر تقدیر ماست بناست در دفتر تقدیر من چه چیزی نوشته شود؟ تا سال آینده هستم یا رفته‌ام؟ در مسیر توام یا دورافتاده از تو؟ در شمار سربازان تو در آمده‌ام یا همچنان سربارت مانده‌ام؟ یا این که زبانم لال... نه، نمی‌خواهم باور کنم در مقابلت ایستاده باشم! دفتر تقدیر من باید به امضای تو برسد. می‌شود امضا که خواستی بکنی دفترم را نشانم بدهی؟! قدر این شب‌ها را کاش می‌دانستم و بیشتر التماس می‌کردم که اگر بناست چیزی در دفتر تقدیرم بنویسند شبیه تو شدن اوّلین سطر دفترم را مزیّن کند. اگر دفتر تقدیرم با این جمله آغاز شود و تو هم آن را نشانم بدهی دیگر میلی برای خواندن باقی سطرها ندارم. مدّت‌هاست که دیگر آرزویی جز شبیه تو شدن در دلم نیست. شبیه تو باشم دیگر چه فرقی می‌کند فقر را در دفتر تقدیرم نوشته باشند یا غنا را شبیه تو از دنیا حتّی اگر کاهی هم نداشته باشد خودش را ثروتمندتر از کسی می‌بیند که کوهی از طلای سرخ دارد. کسی که شبیه توست دیگر نیازی ندارد به بیماری یا سلامت خویش فکر کند شبیه تو که باشم در میان انبوهی از بیماری‌ها از سالم‌ترین آدم‌ها بیشتر احساس سلامتی می‌کنم پس چه فرقی می‌کند در دفتر تقدیرم بیماری نوشته باشند یا صحت؟ شبیه تو باشم در میان مردم برایم هر اندازه جا باز شود باز هم فرقی نمی‌کند. مگر می‌شود شبیه تو بود و به جایگاه خویش در میان مردم اندیشید؟ مطرودترین آدم وقتی احساس می‌کند که شبیه توست در خویش دنیایی از عزّت می‌بیند. اصلاً عزّت چه معنایی دارد جز شبیه تو شدن؟ هر چه قدر فکر می‌کنم چیزی را پیدا نمی‌کنم که به اندازۀ شبیه تو شدن چشم مرا در این دفتر تقدیر پر کند. اگر بناست شبیه تو باشم هر چه غیر از آن در دفتر تقدیرم نوشته می‌شود را با جان و دل می‌خرم و اگر بنا نیست شبیه تو بودن در دفتر تقدیرم ثبت ‌شود هیچ خوبی به چشمم نمی‌آید و هیچ بدی هم تنم را نمی‌لرزاند شبیه تو نبودن یعنی سیاهی و بالاتر از سیاهی مگر رنگی هست؟ قلم سرنوشت را بردار و در اوّلین سطر دفتر تقدیرم بنویس: این بنده تا سال آینده شبیه حجّت خدا خواهد شد. شبت بخیر بهترین سرنوشت! 🌺ڪانال ما را بہ اشتراڪ بگذارید👇 ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
«اللّهم اقضِ عنّا الدیَن» خدایا! بدهکاری ما را تو ادا کن. ادای بدهکاری ما به تو، در توان ما نیست. ما ضعیف‌تر و فقیرتر از آنیم که از عهدۀ بدهی‌هایمان به تو برآییم. ما همه با هم اگر دست به دست هم بدهیم، نمی‌توانیم قطره‌ای از بدهی یک نفرمان را به تو ادا کنیم. پس باید به خدا التماس کنیم تا خودش بدهکاری ما را به تو ادا کند. مگر بدون تو، لحظه‌ای طعم زندگی را می‌توان چشید؟ ما زندگی را به تو بدهکاریم، همۀ زندگی را. مگر بدون تو بهره‌ای از خدا به ما می‌رسید؟ ما خدا را به تو بدهکاریم، هر چه اندازه خدا داریم را. مگر بدون تو امیدی به سعادت ابدی می‌توان بست؟ ما سعادت را به تو بدهکاریم، سعادت دنیا و آخرت را. تو مهربانی و می‌دانم که اعلام بدهکاری را از ما می‌پذیری. شبت بخیر مهربان من! 🌺ڪانال ما را بہ اشتراڪ بگذارید👇 ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
🍃امام غریب ما تو را باید در متن زندگی‌هایمان پی می‌گرفتیم تا به هر جا چشممان می‌افتاد، به یاد تو می‌افتادیم؛ اما تو را در دعای ندبه‌ها و در جمکران محصور کردیم. این شد که صبح جمعه‌ها اگر چه یابن الحسن می‌گوییم اما از بعد از این دعای ندبه تا دعای ندبۀ دیگر، نشانی از تو در ما و زندگی‌مان یافت نمی‌شود. ما شاید پا به مسجد جمکران که می‌گذاریم به یادت باشیم؛ اما پایمان را از مسجد بیرون نگذاشته، تو از خاطرمان محو می‌شوی. ما با تو زندگی کردن را یاد نگرفته‌ایم؛ برای همین هم ندبه‌خواندن و جمکران رفتن‌هایمان ما را به تو نزدیک نمی‌کند. از هر دری سخن می‌گویم، آخرش به غربت تو می‌رسم. شبت بخیر امام غریب! 🌺ڪانال ما را بہ اشتراڪ بگذارید👇 ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
🍃فرمانده من ضعیف‌تر از آنم که سرباز تو باشم. سرباز تو باید قوی باشد و در برابر همۀ ناملایمات روزگار مثل کوه بایستد. باد و طوفان حریفش نباشند و جز از اخم تو از چیزی نترسد و جز از آه تو زیر بار هیچ مشکل دیگری خم نشود. من این طور نیستم و تو هم سرباز ضعیف نمی‌خواهی. اگر بنا نباشد که نام من در دفتر سربازان تو نوشته شود، زندگی را می‌خواهم برای چه؟ پس یک راه بیشتر ندارم، باید قوی شوم. تو اگر عاشقم کنی، هر چه از قدرت که لازم باشد، به دست خواهم آورد. یک روز عاشقت می‌شوم می‌دانم. شبت بخیر فرمانده! 🌺ڪانال ما را بہ اشتراڪ بگذارید👇 ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
🍃 زائر مدینه و کربلا به گمانم امشب،‌ سری به مدینه می‌زنی و از آنجا قصد کربلا می‌کنی. درست می‌گویم؟ در شب شهادت اباعبداللهی که مزارش در مدینه است، از کنار بقیع، می‌روی به کربلایی که مزار اباعبدالله الحسین علیه السلام است. آقا!‌ امشب زیارت کربلایت رنگ بقیع دارد و در اشک‌های مدینه‌ات، ضریح شش گوشه را می‌توان دید. چه حالی داری وقتی آهت هم برای صادق آل الله و هم برای ثارالله از سینه بیرون می‌آید و دلت هم برای جعفر بن محمد علیه السلام آتش می‌گیرد و هم برای حسین بن علی علیه السلام؟! چه وقتی در مدینه‌ای بالای سر مزار بی‌ضریحی و چه آن هنگام که در برابر ضریح شش گوشه‌ای، یاد من هم باش که سخت محتاج دعای توام. شبت بخیر زائر مدینه و کربلا! 🌺ڪانال ما را بہ اشتراڪ بگذارید👇 ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
🍃ذکر خدا داشتم با خودم فکر می‌کردم چرا هر گاه می‌خواهم به یاد خدا باشم، کمی که از قرارم با خویشتن می‌گذرد، اراده‌ام سست می‌شود و باز هم سایۀ سیاه غفلت روی سرم می‌افتد. خیلی زود به جواب رسیدم: راه رسیدن به خدا، جز از در خانۀ شما از هیچ جای دیگری عبور نمی‌کند. من باید دائم در حال التماس به تو باشم تا مرا در مسیر اهل ذکر شدن، مدد کنی. خدا دوست دارد التماس کردن ما به تو را. من به کاری که خدا دوست دارد ادامه می‌دهم. آقا! به پایت می‌افتم و التماس می‌کنم که مرا مدد کن. وقتی نیست، باید زودتر اهل ذکر شوم. شبت بخیر ذکر خدا! 🌺ڪانال ما را بہ اشتراڪ بگذارید👇 ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
🍃فریادرس بیچاره ها ما را چه می‌شود که بدون تو می‌توانیم نفس بکشیم و دنیا را تاب بیاوریم؟ مگر تپش قلب ما نباید بند تو باشد؟ و اگر بند تو باشد، می‌شود بدون تو مثل ساعت کار کند و از تپش‌هایش، فریاد فراق شنیده نشود؟ چرا کسی در صورت ما قیاقۀ آدم فراق زده را نمی‌بیند؟ این عاشق نبودن بناست تا کی امتداد پیدا کند؟ خودمان هم از دست خودمان خسته‌ایم. تو به فریادمان برس! شبت بخیر فریادرس بیچاره‌ها! 🌺ڪانال ما را بہ اشتراڪ بگذارید👇 ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
🍃کمک کار بندگی ام واجب‌تر از یاد خدا، چه واجبی وجود دارد؟ هیچ. نتیجۀ غفلت از یاد خدا چیست؟ ورود در حلقۀ بهائم و سقوط در درک اسفل. می‌شود بدون یاد تو،‌ به یاد خدا بود؟ هرگز. پس چه شد که یاد تو در هندسۀ فکر ما، در زاویه‌ای قرار گرفت که هم‌ردیف مستحبات حاشیه‌ای شد؟ نمی‌دانم. می‌خواهم برگردم به یاد تو و در هندسۀ فکرم تو را در مرکز همۀ عبادت‌هایم قرار دهم. آیا بدون امداد تو می‌توانم؟ نه. آیا تو امدادم می‌کنی؟ یقین دارم که آری. پس به امید امداد تو امشب سر به بالین می‌گذارم. شبت بخیر کمک‌کار بندگی‌ام! 🌺ڪانال ما را بہ اشتراڪ بگذارید👇 ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
🍃دست خدا معلوم است که گاهی خودت دستی به دلم می‌کشی تا تنگ بودن دنیا را خوب بفهمم. قدر این فرصت‌ها را خوب می‌دانم. اگر حس گاه به گاهِ من به زندان بودن دنیا نباشد، همۀ وجودم در باتلاق خطرناکش فرو می‌رود. «دنیا برای ماندن نیست» همیشه برایم یک شعار بود؛ ولی وقتی تو دستی به روی دلم می‌کشی، می‌شود حقیقتی که با سلّول‌های بدنم درکش می‌کنم. چه قدر خوبی و چه اندازه مهربان که نمی‌گذاری دنیا را مقصد خویش کنم. دنیا وقتی که مقصد می‌شود، بی‌رحم می‌شود؛ بی‌رحم‌تر از آنی که در خیال بگنجد. دنیای مقصد شده، کاری می‌کند که آدم حتّی دستش به روی فاطمه بلند شود. دنیایی که مقصد می‌شود، کاری می‌کند که آدم فاطمه را بکشد. چه قدر این دنیا تهوّع‌آور است. می‌دانم که خودت حواست هست؛ ولی دوست دارم التماس کنم و بگویم هر چه قدر هم که بد شدم، دست کشیدن به روی دلم را رها نکن. شبت بخیر دست خدا! 🌺ڪانال ما را بہ اشتراڪ بگذارید👇 ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
🍃امام خوبی‌ها این روزها حرف از انتخابات است. چه قدر خوب که خدا ما را در معرض انتخاب امام نگذاشت، خودش تو را انتخاب کرد و به ما گفت می‌خواهید قبولش کنید نخواستید هم قبول نکنید. قبولش کردید بهشت می‌خورد به نامتان و اگر نه، ته جهنم می‌شود جایتان. ما بارها ثابت کرده‌ایم که توان انتخاب کردن نداریم. خوش سلیقه‌تر از خدا مگر کسی در این عالم هست؟ وقتی می‌فهمم که تو انتخاب شدۀ خدایی، وجودم می‌شود شعف. چه قدر خوب من مأموم امامی می‌شوم که خدا برایم انتخاب کرده. آقا! می‌شود بگویم خدا مرا هم به عنوان مأموم تو انتخاب کرده؟ یعنی من انتخاب شدۀ خدا برای تو هستم؟ می‌شود بگویم خدا خوش سلیقه‌ است و ... . نه، اگر باور کنم که خدا مرا برای تو انتخاب کرده، از شدّت شوق می‌میرم. من به همان قانون اول فکر می‌کنم: خدا تو را انتخاب کرد و به ما گفت می‌خواهید قبولش کنید و می‌خواهید قبولش نکنید. خدا را شکر که قبولت کردم! بگذار دلم را به این خوش کنم که تو هم در دلت خدا را شکر می‌کنی که من مأموم تو شدم. مرا ببخش که اگر در قلبم تو را قبول کردم، ولی در عمل نشد که مأموم خوبی برای تو بشوم. خدا کند یک روز به قدری خوب شوم که با لبخند برایم دعا کنی! شبت بخیر امام خوبی‌ها! 🌺ڪانال ما را بہ اشتراڪ بگذارید👇 ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
🍃مولای من ولایت نه شعر است و نه شعاری تو خالی ولایت، متن و جان و روح زندگی است. در بارۀ زندگی می‌شود شعر سرود ولی با شعر نمی‌شود زندگی کرد. در بارۀ زندگی می‌شود شعار داد ولی با شعار نمی‌شود زندگی کرد. با ولایت باید زندگی کرد چه شعری در باره‌اش بسراییم یا نه و چه شعاری برایش سر بدهیم یا نه. ما ولایت را در شعر و شعار خلاصه کردیم که این قدر راحت داد ولایت سر می‌دهیم. اگر بنا باشد با ولایت زندگی کنیم حتّی از آوردن نامش هم اِبا خواهیم کرد. عید غدیر است و من امسال غرق در شرمم حتّی بیشتر از آن که احساس شادی کنم. دوستم به من فهماند که بیش از آن که در بند ولایت باشم ولایت را در بند خواسته‌هایم کرده بودم. طوری آن را معنا می‌کردم که توجیه‌گر زندگی‌ام باشد ولی دوستم طوری زندگی می‌کند که تو می‌خواهی و این، همان معنای با ولایت زندگی کردن است: امر آنچه تو فرمایی، حکم آنچه تو بنمایی. خوش به حال کسانی که در عید غدیر هم جشن ولایت علی علیه السلام را می‌گیرند و هم در شادی ولایتمداری خویش غرق‌اند! اگر غدیر دیگری آمد و من هم زنده بودم کمکم کن که تا جشن ولایتمداری‌ام را بگیرم. شبت بخیر مولای من! 🌺ڪانال ما را بہ اشتراڪ بگذارید👇 ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
🍃ذخیره خدا خوش به حال هر کسی که مبلّغ توست! من هم می‌خواهم مبلغ تو باشم. قبول می‌کنی آقا؟! دوست دارم از تو تبلیغ کنم. می‌خواهم فریاد بزنم و به همه بگویم که هر چه خدا به ما نعمت می‌دهد، صدقه‌سر توست. تو اگر نباشی، زمین نخواهد بود،‌ زمان متوقف،‌ آسمان آوار و دریاها خشک خواهد شد. اگر زمین بر مدار زمان می‌چرخد و آسمان بر سر ما سایه افکنده است، برای آن است که تو روی زمین زندگی می‌کنی و زیر آسمان راه می‌روی. می‌خواهم از تو طوری تبلیغ کنم تا همه در هر نفسی که می‌کشند و در هر قدمی که روی زمین می‌گذارند، خودشان را زیر بار دِین تو ببینند. اگر مردم خودشان را مدیون تو بدانند، لحظه‌ای زبانشان از دعا کردن برای آمدنت باز نمی‌ایستد. شبت بخیر ذخیرۀ خدا! 🌺ڪانال ما را بہ اشتراڪ بگذارید👇 ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
تبلیغات این روزها که در در و دیوار نقش بسته و در قاب‌های رسانه‌ها جا خوش کرده، کارش شده سوزاندن دل من. چه کسی مبلغ توست و برای تبلیغ تو چه کار می‌کند؟ چرا با این که هزار و اندی سال از عمرت می‌گذرد، هنوز هم خیلی‌ها تو را نمی‌شناسند؟ اگر به اندازۀ درصدی از این همه تبلیغی که این روزها می‌بینم، برای تو تبلیغ شده بود، کسی بود که روی زمین زندگی کند و تو را نشناسد؟ پس ما در غربت تو در رتبۀ اول اتهامیم. حالا می‌شود از غربت تو نالید و بانیان غربت تو را نفرین کرد؟ آیا این نفرین به خودمان بر نمی‌گردد؟ خدا کند روزی بیاید که ما از یکدیگر برای تبلیغ تو پیشی بگیریم. به گمانم از آن روز تا روز ظهور تو فاصله‌ای نباشد. شبت بخیر امام غریب! 🌺ڪانال ما را بہ اشتراڪ بگذارید👇 ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
🍃رحمت واسعه آقا! حسین به دنبال زهیر رفت و زهیر را نه فقط در جایگاه سرباز که او را فرمانده میمنۀ لشکر خویش کرد. فرمانده میسره کیست،‌ حبیب بن مظاهر. یعنی می‌شود این قدر امید بست که کسی در راه به تو ملحق شود، اما در نوک لشکر تو، همدوش دوست دوران کودکی و یار باوفای زندگی‌ات فرماندهی کند؟ وقتی آدم به زهیر فکر می‌کند، دنیایی از امید و بهجت وجودش را فرا می‌گیرد. وای خدای من! می‌شود فراری، فرمانده شود،‌ آن هم با کمترین فاصله میان فراری بودن و فرمانده شدنش. آقا! مرا ببخش اگر حتی لحظه‌ای از رحمت تو ناامید شدم، حتی لحظه‌ای! شبت بخیر رحمت واسعه! 🌺ڪانال ما را بہ اشتراڪ بگذارید👇 ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
🍃دل‌خوشی همیشگی‌ام کاش یکی از موکب‌هایی را که برای استراحت در آن می‌نشینی ، می‌شناختم. آن وقت از همان ابتدایی که زائران، راه کربلا را در پیش می‌گیرند، می‌رفتم به پای صاحب موکب می‌افتادم تا قبول کند خادم موکبش شوم. شب تا صبح و صبح تا شب، پلک‌هایم را روی هم نمی‌گذاشتم. هر زائری که می‌آمد، جانم را اگر می‌خواست فدایش می‌کردم. کسی جز لبخند از من نمی‌دید و حتی نمی‌گذاشتم گردی از خستگی رو صورتم بنشیند. تا لحظۀ آخر هم در موکب می‌ماندم. شاید تو آخرین زائر بودی! حتی اگر تو می‌آمدی و می‌رفتی و نمی‌شناختمت، باز هم با همۀ وجودم سرمست بودم، چون یقین داشتم که یکی از زائرانی که خدمتش کرده‌ام، تو بوده‌ای. آقا! حالا می‌شود یکی از موکب‌هایی را که می‌خواهی نورانی کنی به حضورت، به من نشان بدهی؟! شبت بخیر دل‌خوشی همیشگی‌ام! 🌺ڪانال ما را بہ اشتراڪ بگذارید👇 ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
🍃 امام زیبایی ها امشب سالگرد اولین شبی است که بار امامت را بر دوش گرفتی و سالگرد اولین شبی که ما شدیم مأموم تو. در این سال‌های طولانی تو امام خوبی بودی برای ما ولی شرمنده که ما مأموم خوبی نشدیم برای تو. تو مأمن ما شدی ولی ما مؤمنِ تو نشدیم. سفرۀ دردهای ما همیشه پیش تو باز بود ولی گوش شنوایی نداشتیم برای شنیدن دردهای تو. غصه که داشتیم تو به یادمان می‌آمدی غصه‌ها که می‌رفتند شاد که می‌شدیم تو هم از یاد می‌رفتی. ما تو را کنارِ نداشته‌هایمان می‌دیدیم. داشته‌هایمان را که نگاه می‌کردیم تو را فراموش می‌کردیم و چرا یادم نمی‌آید زمانی را که تو را بزرگ‌ترین داشتۀ خویش بدانیم؟ و بیشتر یادم نمی‌آید زمانی را که تو را تنها داشتۀ خویش بدانیم. شب‌هایی که این طور نگاهم به زشتی‌هایم خیره می‌شود شرم رخصت نمی‌دهد که التماس کنم شب بخیر بگویی به من. شبت بخیر امام زیبایی‌ها! 🌺ڪانال ما را بہ اشتراڪ بگذارید👇 ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
🍃گل همیشه بهارم فصل پاییز آمده و آرام آرام برگ‌های زرد روی زمین می‌ریزند و موسیقی برگ‌های خشک مهمان کوچه‌هایمان می‌شود. اما من خانۀ تو را در خیالم همیشه‌بهار تصور کرده‌ام. مگر می‌شود پاییز قدرت زرد کردن درخت‌های خانه و محله‌تان را داشته باشد؟! تو با هر بار نگاهی که به درخت‌های خانه‌ات می‌کنی، هزاران بهار را در شاخ و برگ درخت‌ها می‌دمی و هر بار نفس کشیدن در محله‌تان، یک روزگار زندگی می‌بخشد به درخت‌ها. اصلاً پاییز به محلۀ شما که می‌رسد، رنگ بهار می‌گیرد. زرد شده‌ام و از نا افتاده‌ام، خشک شده‌ام و در حال شکستنم. آقا! برای یک نفس هم که شده، می‌شود به من اجازۀ‌ قدم زدن در کوچه‌تان را بدهی؟! شبت بخیر گل همیشه بهارم! 🌺ڪانال ما را بہ اشتراڪ بگذارید👇 ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @maktab_ommeabiha ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯