eitaa logo
🇮🇷 مکتب سلیمانی 🇯🇴
68 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
3.2هزار ویدیو
50 فایل
اللهم عجل لولیک الفرج
مشاهده در ایتا
دانلود
🌼🍃🌼🍃 به نام خدا سلام همراهان بزرگوار... ✅شهیده زینب کمایی،دختری بود که در سال61، منافقان او را با گره چادرش،به شهادت رساندند.. ✳️پیشنهاد و خواهش میکنیم زندگی سراسر نور این شهیده ی بزرگوار را مطالعه بفرمایید.. 🍃🌼🍃ان شاءالله خدا توفیق انس با این شهیده را به ما عطا بفرماید. 🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
🇮🇷 مکتب سلیمانی 🇯🇴
🌼🍃🌼🍃🌼 ✅(زندگینامه) قسمت اول: ⬅️(به نقل از مادر شهیده) 🌷شهیده زینب کمایی در سال 1346، در آبادان متولد شد. 🌷نام میترا را برای او انتخاب کردیم. اما بعدها که میترا بزرگ شد، به اسمش اعتراض داشت. 🌷بارها میگفت من دوست دارم اسمم زینب باشد. من می‌خواهم مثل حضرت زینب (س) باشم.😍 🌷میترا همه ما را هم وادار کرد که به جای میترا به او زینب بگوییم. البته یک روز، روزه گرفت و برای افطاری دوستانش را دعوت کرد و نامش را تغییر داد. 🌷زینب در دوران کودکی دو بار بیماری سختی گرفت که در بیمارستان بستری شد و خدا زینب را دوباره به من داد. 🌷زینب بین بچه‌هایم (7 بچه، 4 دختر و 3 پسر) از همه سازگارتر بود. از هیچ چیز ایراد نمی‌گرفت. 🌷زینب از همه بچه‌هایم به خودم شبیه‌تر بود. صبور اما فعال بود. 👌 🌹زینب اهل دل بود... از دوران بچه‌گی خوابهای عجیبی می‌دید. در چهار یا پنج سالگی خواب دید که همه ستاره‌ها در آسمان به یک ستاره تعظیم می‌کنند. 🌹💞🌹وقتی از خواب بیدار شد به من گفت: من فهمیدم که آن ستاره پرنور که همه به او تعظیم می‌کردند کی بود؟ و آن حضرت فاطمه (س) بود.... ادامه دارد... 🌼🍃🌼🍃🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷 مکتب سلیمانی 🇯🇴
🌼🍃🌼🍃🌼 #شهیده_زینب_کمایی ✅(زندگینامه) قسمت اول: ⬅️(به نقل از مادر شهیده) 🌷شهیده زینب کمایی در سال
🌼🍃🌼 (زندگینامه) ✅قسمت دوم: 🌹زینب بسیار درسخوان و خیلی مؤمن بود. 🌹 🌹💞🌹دوران دبستان به کلاسهای قرآن می‌رفت. زینب بعد از شرکت در این کلاس قرآن علاقه شدیدی به حجاب پیدا کرد.  🌹💞🌹کلاس چهارم دبستان با حجاب شد. سه تا روسری برایش خریدم و زینب با روسری به مدرسه می‌رفت. در مدرسه او را مسخره می‌کردند و اُمّل صدایش می‌زدند. اما او اصلا از حجابش سرد نمیشد.👌 ❣از همان دوران روزه می‌گرفت با وجود گرمای زیاد و شرجی آبادان و لاغری جسمی که داشت. 🌹💞🌹اولین سالی که روزه گرفت ده روز قبل از رمضان پیشواز رفت و روزه می‌گرفت. 🌹💞🌹زینب کوچکترین دخترم بود، در همه راهپیمایی‌های زمان انقلاب شرکت می‌کرد. 🌹💞🌹او فعالیتهای انقلابی‌اش را در مدرسه راهنمایی شهرزاد آبادان شروع کرد. ✳️ادامه دارد..... 🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
عصر ان شاءالله ادامه زندگینامه شهید بارگزاری خواهد شد از صبوری شما ممنونیم 🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
🇮🇷 مکتب سلیمانی 🇯🇴
🌼🍃🌼 #شهیده_زینب_کمایی(زندگینامه) ✅قسمت دوم: 🌹زینب بسیار درسخوان و خیلی مؤمن بود. 🌹 🌹💞🌹دوران د
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃 (زندگینامه) 🌻قسمت سوم: 🌷زینب بعد از انقلاب به خاطر پیام حضرت امام خمینی (ره) هر هفته دوشنبه و پنج‌شنبه روزه بود و خیلی مقید به انجام برنامه‌های خودسازی بود. 🌷 بعد از انقلاب، تصمیم داشت برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه برود و طلبه بشود. او می‌گفت «ما باید دین‌مان را خوب بشناسیم تا بتوانیم از آن دفاع کنیم.» 🌷 هنوز در حال و هوای انقلاب بودیم که ناغافل، جنگ بر سرمان خراب شد. مردم کم‌کم به دلیل بمباران و موشک از شهر خارج شدند ولی بچه‌های من مخالف بودند. 🌷زینب هم عاشق آبادان بود. دختران بزرگترم برای کمک به بیمارستان شرکت نفت رفتند. 🌷ولی زینب چون لاغر و ضعیف و هم کم سن و سال بود به جامعه معلمان که فعال بودند می‌رفت و کارهای فرهنگی انجام می‌داد.. ✨ادامه دارد 🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
#عاشق شوی...
🇮🇷 مکتب سلیمانی 🇯🇴
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃 #شهیده_زینب_کمایی(زندگینامه) 🌻قسمت سوم: 🌷زینب بعد از انقلاب به خاطر پیام حضرت امام خم
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼 (زندگینامه) 🌻قسمت چهارم: 🌷بعد از اینکه امام جمعه آبادان (مرحوم حجت‌الاسلام جمی) دستور تخلیه آبادان را دادند ما به اصفهان رفتیم.🚌 🌷البته دو تا از دختران در بسیج و بیمارستان فعالیت داشتند ماندند، ولی زینب که سوم راهنمایی بود و من خیلی به او وابسته بودم به او گفتم که به تو احتیاج دارم، راضی به رفتن به اصفهان با من شد. 🌷در اصفهان زینب که این مدت (6 ماه) از درس عقب مانده بود به مدرسه راهنمایی نجمه رفت. مدیر مدرسه همیشه از زینب تعریف می‌کرد و می‌گفت دخترت خیلی مؤمن است، زینب علاقه زیادی به شهدا داشت.یک روز وقتی برای زیارت شهدا به تکیه شهدا در اصفهان رفتیم، مرا سر قبر زهره بنیانیان(یکی از شهدای انقلاب) برد و گفت مامان، نگاه کن، فقط مردها شهید نمی‌شوند. "زن‌ها هم شهید می‌شوند".»....😍😢 زینب همیشه ساعتها سر قبر زهره بنیانیان می‌نشست و قرآن می‌خواند. ✨ادامه دارد.... 🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷 مکتب سلیمانی 🇯🇴
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼 #شهیده_زینب_کمایی(زندگینامه) 🌻قسمت چهارم: 🌷بعد از اینکه امام جمعه آبادان (مرحوم حجت‌الا
🌼🍃🌼🍃🌼 (زندگینامه) 🌷قسمت پنجم: 🌻بعد از مدتی از محله دستگرد اصفهان به شاهین‌شهر رفتیم.زینب اول دبیرستان بود و تصمیم گرفت به رشته علوم انسانی برود و سپس قصد داشت در آینده به قم برود و درس حوزه علمیه را برای طلبه شدن بخواند. 🌻 او در شاهین‌شهر فعالیتهای فرهنگی می‌کرد. و علاوه بر فعالیت در دبیرستان به جامعه زنان و بسیج می‌رفت. در دبیرستان گروه سرود و گروه تئاتر به نام «گروه سرود و تئاتر زینب» تشکیل می‌داد.🌹 🌻دبیرستان او از خانه ما فاصله داشت.من هر ماه پولی بابت کرایه ماشین به او می‌دادم که با تاکسی رفت و آمد کند اما زینب پیاده به مدرسه می‌رفت، و با پولش کتاب برای مجروحین می‌خرید و هفته‌ای یکی دوبار به بیمارستان عیسی بن مریم یا بیمارستان شهدا می‌رفت و کتاب‌ها را به مجروحین هدیه می‌کرد. 🌻چند بار هم با مجروحین مصاحبه کرد و نوار مصاحبه را توی مدرسه سر صف برای دانش‌آموزان پخش می‌کرد. 🌻تا آنجا بفهمند و بشنوند که مجروحین از آن ها چه توقعی دارند،مخصوصا سفارش مجروحین را درباره ی حجاب پخش میکرد... ادامه دارد..... 🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃