بسم الله الرحمن الرحیم 🍃جمعیت ارباب وفا نگسلد از هم دارند ما را می‌کِشند. طناب انداخته‌اند دور گردن ذهنمان. دارند همهٔ زورشان را می‌زنند که ما را از هم جدا کنند. رؤیایشان این است که شب یلدا، هرکدام کز کرده باشیم کنج خانهٔ تنها و مشوش خودمان، خیره به اخبار دروغی که مثل بهمن سرازیر کرده‌اند سمتمان. مرافعهٔ فرسایندهٔ ما در گروه‌های فامیلی و دوستی، کیفورشان می‌کند. خودشان گیلاس‌ها را به هم می‌کوبند و به فکر تزئین کاج کریسمسشان هستند و ایران را عزاخانه می‌پسندند. ما بلدیم کنار هم زندگی کنیم. این همه سال، با هرچه بالا و پایین، شانه‌به‌شانهٔ هم راه رفتیم. ترک برای درد کولبر کُرد گریه کرد، فارس خانهٔ عرب سیل‌زده را مرمت کرد، لر برای دختران بلوچ مدرسه ساخت، ایرانی دست ایرانی را گرفت. ایرانی خنج‌کشیدن به صورت هم‌وطن بلد نبود. ایرانی دو هزاره ادب و تمدن و اصالت پشت سرش داشت که نمی‌گذاشت دهان به فحش و تمسخر و کنایه باز کند. می‌خواهند عوض شویم. می‌خواهند عوضی شویم! دیدند دل ما با آشوب و ناامنی نیست. دیدند کشورمان را سفت چسبیده‌ایم و #براندازی در مرام غیرت ما نیست. حالا که دستگیرشان شد مردم دل به دلشان نمی‌دهند، بازی را عوض کرده‌اند! حالا زمین، زمین تهدید و ارعاب و خشونت است: -«بیایی، می‌خوری! باز باشی، شیشهٔ دکّانت پایین است! در جاده ببینمت خونت پای خودت! صدای استعمار را می‌شنویم؟ دارند ما را می‌کُشند. می‌خواهند نفسمان سرد شود. مغازه‌ها بسته، چشم‌ها بی‌فروغ، ذهن‌ها تعطیل. به اسم اعتراض، ما را خاموش و مرده می‌خواهند. رشته‌هایی را که ما را به هم نزدیک نگه می‌دارد، سفت بچسبیم. شباهت‌ها و اتفاق‌نظرها را بزرگ کنیم و بگذریم از اختلاف نظرها. رابطه‌ها را با بحث‌های آتشین به مو نرسانیم. کمی عقب برویم. فاصله بگیریم از آتش تفرقه. همدیگر را در نمایی کلان تماشا کنیم. ببینیم این هویت جمعی را که ما را به هم پیوند داده. زهر تنفر و توهین را از کلماتمان بیرون بکشیم. ما زیر پرچم امام حسین علیه السلام ، شانه‌به‌شانهٔ هم بزرگ شدیم. شانه‌به‌شانهٔ هم بمانیم. ما ملت امام‌حسینیم. #پرستو_عسگرنژاد 🔰هیئت جوانان مکتب حاج قاسم دارالعباده یزد ID❣️https://eitaa.com/joinchat/1863581823C7f53aa5502 🔰صفحه هیئت در روبیکا rubika.ir/maktab_yazd