eitaa logo
•﴿مڪٺب‌شھێـد‌‌؏ـبآس‌‌دآݩشـگࢪ﴾•
282 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
758 ویدیو
51 فایل
--کانال رسمی متولد بهار ۱۳۷۲🌿 پیوسته به سیدالشهدا بهار ۱۳۹۵🕊️ :/ آرمان ما تشکیل جامعه انقلابی و مهدوی است! •سایت‌جهت‌آشنایی↓ http://shahiddaneshgar.ir •صفحه اینستاگرامی↓ @maktab.abbasdanshgar.ir •جهـت ارتبـاطات بیشـتر↓ @mohammadmahdi1996 @Y_akhoondi
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 ✍🏻:/ دوتا از کتاب های شهید دانشگر در کتابفروشی حرم مطهر رضوی!... کتاب رفیق شهیدم مرا متحول کرد و کتاب راستی دردهایم کو😍
«یا اَرْاَفَ مِنْ کُلِّ رَؤُفٍ» ای مهربان‌ترین مهربانان💕
فضیلت‌نماز‌جماعت‌و‌در‌مسجد‌آن‌چنان‌عظیم‌ شمرده‌شده‌است‌ڪہ‌اعجاب‌بر‌انگیز‌است‌ و‌قطعا‌خیر‌ڪثیر‌در‌آن‌نهفتہ‌است. •شهیدعباسدانشگر •کتابتاثیرنگاهشهید‌‌‌‌‌ ❤️
-میگفت.. خدا به ما توفیق آگاهی دهد که اگر در ابتلا و آزمایش قرار گرفتیم، بد را خوب و خوب را بد نبینیم؛ ما خرابیم، خداکند که بفهمیم خرابیم تا به فکر اصلاح و درمان برآییم!🌱 ـ 🎤-آیت‌الله‌بهجت-
•﴿مڪٺب‌شھێـد‌‌؏ـبآس‌‌دآݩشـگࢪ﴾•
۷۳ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ بخش اول محبت شهید به همکاران ... از چیز گران‌ب
۷۴ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ بخش اول محبت شهید به همکاران ... همان‌طور که اشک از گونه‌هایم جاری بود، می‌گفتم: من که یه روزی ادعا داشتم از این کاروان عقب مونده ا‌م. دهه‌هفتادی‌ها از ما جلو زدن. بعد از تمام کردن بار دوم، خواب از سرم پرید. کتاب را کنار گذاشتم؛ اما دیدم یک جاذبۀ معنوی در من ایجاد شده که نمی‌توانم از کتاب دل بکنم. مدام عکس شهید را می‌دیدم و گریه می‌کردم. این شهید بدجور من را مجذوب خودش کرده بود. تحولی در درونم ایجاد کرد. آن شب در حسرت نرفتن به سوریه می‌سوختم. دست و صورت را آب زدم. برای بار سوم کتاب را گرفتم و از اول خواندم. این بار به عمق شخصیت شهید بیشتر پی بردم و خداوند متعال را شکرگزاری کردم که در این سفر معنوی گذرم به مسجد جمکران افتاد. گویا روزی من بود که با شهید عباس دانشگر آشنا شوم. صدای اذان را از مسجد شنیدم. بلند شدم و نماز صبح را خواندم. آن شب یک شب به‌یادماندنی برایم بود. جذبه و عشق عباس در دلم طوفانی ایجاد کرد که وصف‌شدنی نیست. آن شب احساس کردم با شهید رفیق شده‌ام. با لحن دوستانه و صمیمی به شهید عباس گفتم: این‌طور دلم رو منقلب کردی. دستم رو بگیر و کمکم کن تا تعلقات دنیوی اسیرم نکنه و بتونم تا آخر عمر توی مسیر ولایت و شهدا قدم بردارم. یقین کردم منظور آن آقا از چیز گران‌بها همین کتاب بود. آن دستورالعمل و وصیت‌نامۀ شهید بهترین هدیه برایم بود... ...
📸 ✅در روز ولادت حضرت محمد(ص) و امام جعفر صادق(ع) در رزمایشی مشترک توزیع ۵٠٠بسته لوازم التحریر به ارزش ۲۵٠میلیون تومان به همت قرارگاه جهادی شهید عباس دانشگر بسیج دانشجویی شهرستان قاینات و گروه جهادی شهید صارمی،بسیج دانش آموزی شهید فهمیده، بهزیستی صورت گرفت. 💠لازم به ذکر است در این رزمایش ۲۰۰ بسته لوازم التحریر به ارزش ۱۰۰ میلیون تومان به همت قرارگاه جهادی شهید عباس دانشگر بسیج دانشجویی شهرستان قاینات وگروه جهادی شهید صارمی تامین شد.
•﴿مڪٺب‌شھێـد‌‌؏ـبآس‌‌دآݩشـگࢪ﴾•
۷۴ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ بخش اول محبت شهید به همکاران ... همان‌طور که ا
۷۵ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ بخش اول محبت شهید به همکاران ... بسیار خوشحال بودم که در این سفر معنوی یک رفیق شهید آسمانی پیدا کرده‌ام. شب و روزم به یاد عباس می‌گذشت. بعد از دهۀ اول عاشورا به شهرستان بم رفتم. در اولین فرصت کتاب را به یکی از دوستان دادم و گفتم: «می‌بینید که صفحۀ اول کتاب مهر هدیه در گردش زده شده. شما بعد از مطالعه به دوستان دیگه بدید تا مطالعه کنن.» متوجه شدم که کتاب دست‌به‌دست می‌چرخد. بعدازظهری بود. از دوستانی که کتاب را مطالعه کرده بودند، نظرشان در رابطه با این شهید را سؤال کردم. همه می‌گفتند شهید در ۲۳سالگی با نوشتن این وصیت‌نامه و دستورالعمل عبادی جای تعجب دارد. خاطرات او جذاب و درس‌آموز است. درعین‌حال چهره‌اش بسیار دلربا است. مطمئن شدم آن احساسی که به شهید داشتم، در دوستانم هم ایجاد شده. همان شب با عشق و محبتی که به شهید داشتم، در عالم رؤیا دیدم در شهرستان بم یادوارۀ شهدا برگزار شده است. مسئولیت این یادواره بر عهدۀ من است. لباس زیبا و شیکی پوشیده‌ام. من که زیاد به پوشیدن کت علاقه ندارم، آن شب دیدم کت پوشیده‌ام و از مسئولان شهر بچه‌های سپاه و بسیج همه در برگزاری یادواره همکاری و کمک می‌کنند. مهمانان وارد مجلس می‌شوند. بعضی از دوستان فعالیتی که برای یادواره انجام داده‌اند، به من گزارش می‌دهند. قدری غرورم گرفته بود از اینکه این کار باعظمت یادواره برای همۀ شهدا به من سپرده شده است و بسیار خوشحال بودم بعضی‌ها از من کسب تکلیف می‌کردند. می‌گفتند کجای کار زمین مانده ما انجام بدهیم. از خوشحالی از خواب بیدار شدم. ساعت را نگاه کردم. ۱:۳۷ بامداد بود. آن لحظه احساس و حال معنوی خوبی داشتم... ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بچه که بودم فکر میکردم دلگیری غروب جمعه بخاطر ننوشتن تکلیف فرداست... اما الان میفهمم تکالیفی که امام عصر عجل داده بود را یادم رفته است!...✨🕊
Video_۲۰۲۲۱۰۰۶۰۰۵۴۵۶۸۰۲_by_VideoShow.mp3
3.21M
لَیْتَ شَعْریٖ أَیْنَ اسْتَقَرَّتْ بِکَ النَّوٰا بَلْ أَیُّ أَرْضً تُقَلُّکَ أَو تَریٰ... 🪴
چه‌گویمت‌که‌تو‌خود‌با‌خبر‌زحال‌منی... چوجان،‌نهان‌شده‌درروح‌پر‌ملال‌منی :) ♥️🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«🌸ـ🕊» بسـم‌رب‌المحـمد|⁦⁦✧⁠ همچو زمین خواهد آسمٰان كه بیفتد تـٰا بدهد بوسـه بر نعـٰال محـمد‹ص› شمـس و قـمر در زمیـن حشـر نتـٰابد نـور نتـابد مگـر جمـٰـال محــمد‹ص› 🌸¦↫ 🕊¦↫@maktababbasdanshgar
دلگرم‌کننده‌تر از این مگه هست؟ [ وَإِنْ‌يُرِدْكَ‌بِخَيْرٍفَلَارَادَّلِفَضْلِهِ] اگر خدا برای‌ تو خیری‌ بخواهد هیچکس‌ نمی‌تواند مانع‌ لطفش‌ شود... به همین قشنگی :) 🌿
•﴿مڪٺب‌شھێـد‌‌؏ـبآس‌‌دآݩشـگࢪ﴾•
۷۵ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ بخش اول محبت شهید به همکاران ... بسیار خوشحال
۷۶ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ بخش اول محبت شهید به همکاران ... در دلم انقلابی برپا شده بود و عشق و علاقه به شهید عباس دانشگر وصف‌ناپذیر بود. از دلم گذشت آشنایی من با این شهید یک رزق لایحتسب بود. اگر من جاهای دیگر برای عزاداری می‌رفتم، شاید این خبرها نبود. این هدیۀ مسجد جمکران که صاحب آن مکان مقدس حضرت ولی عصر عجلی‌الله هستند، به من عطا شده است. همان لحظه تصمیم گرفتم هرجور شده به مزار شهید به شهر سمنان بروم. با خود گفتم: این‌دفعه تنهایی بدون سروصدا می‌رم و سری بعد، با خانواده و دوستان. تک‌وتنها با پراید مدل ۸۲ حرکت کردم. بعضی از دوستان متوجه شدند با پراید می‌خواهم به مسافرت بروم. گفتند با این ماشین به کرمان هم نخواهی رسید و آدم عاقل این کار را نمی‌کند. به عکس شهید اشاره کردم و گفتم: «ایشون من رو می‌بره. من هیچ‌کاره‌ام.» به‌سمت شهر کهنوج حرکت کردم. به‌طور اتفاقی یکی از دوستان همکارم را در شهر دیدم. مدت چهار سال بود نه او را دیده بودم و نه تماس تلفنی گرفته بودم. دوستم وقتی فهمید به مسافرت می‌خواهم بروم، گفت: «بگو کجا می‌خوای بری.» گفتم: «یه دوستی پیدا کردم که نگو و نپرس! ان‌قدر به عشقش بی‌تاب شده‌م که به دیدارش می‌رم.»... ...
ڪسۍ‌رو‌از‌رو؎ظاهر‌قضاوت‌نڪن ! خیابون‌هم‌قشنگہ‌ولی‌زیرش‌فاضلابہ... اتفاقاجعبہ‌طلاهم‌دو‌تیڪه‌چوبہ‌ولی‌داخلش‌ چیزی‌‌هست‌ڪه‌بشر‌بخاطرش‌سر‌ودست‌ میشڪونہ...‼️
💭روی‌مزارش‌نوشته‌بود: بگذارید‌گمنام‌باشم‌که‌به‌خدا‌قسم‌گمنام بودن‌بھتراست‌ازاینکه‌فردا،افرادی وصایایم‌را‌شعار‌قرار‌دهند‌اما‌عمل‌به‌ آن‌را‌فراموش‌کنند..!🚶🏻‍♂
{وَ مَنْ أَوْفَىٰ بِعَهْدِهِ مِنَ الله} --و چه کسی از خدا به عهد خویش وفادارتر است؟ 📚سوره توبه / آیه۱۱۱
41.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞خیبر خیبر یا صهیون... همان که میدانید از صبح امروز گروه‌های مقاومت فلسطین حملات سنگین موشکی را علیه رژیم اشغال‌گر قدس آغاز کردند که به گفته رسانه‌های این رژیم، شدیدترین حمله موشکی بعد از جنگ سال ۲۰۰۸ است... این نماهنگ به همین مناسبت تقدیم نگاهتان می گردد. 💪🏻🇵🇸 حاج قاسم راهت ادامه دارد... 👇🏻 🆔@maktababbasdanshgar
•﴿مڪٺب‌شھێـد‌‌؏ـبآس‌‌دآݩشـگࢪ﴾•
🎞خیبر خیبر یا صهیون... همان که میدانید از صبح امروز گروه‌های مقاومت فلسطین حملات سنگین موشکی را علی
◽️ این شکست‌های پی‌درپی معنایش این است که هم قدرت و بازدارندگی سیاسی و نظامی رژیم صهیونیستی خدشه‌پذیر شده و هم اینکه این رژیم در سراشیبی سقوط و فروپاشی قرار گرفته است!... رهبر معظم انقلاب | ۱۴۰۲/۰۳/۲۵ 🖇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 الله‌اکبر ، الله‌اکبر 🔹 نقشه میزان پیشروی امروز فلسطینی ها 👏 ‏⁧ راهت ادامه دارد.. 👇🏻 ╭───┅🍃•┅───╮ @maktababbasdanshgar ╰───┅🍃•┅───╯
-حاج‌اسماعیل‌دولابۍ: دعابکن‌ولۍاگراجابت‌نشد با خدادعوانکن، میانہ‌ات‌باخدایت‌بھم‌نخورد چون‌توجاهلۍواوعالم‌خبیر "راضۍباش‌بہ‌رضاۍخدا"💚🕊
•﴿مڪٺب‌شھێـد‌‌؏ـبآس‌‌دآݩشـگࢪ﴾•
۷۶ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ بخش اول محبت شهید به همکاران ... در دلم انقلاب
۷۷ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ بخش اول محبت شهید به همکاران ... دوستم گفت: «این‌طور باشه ما رو که یه عمری با هم همکار بودیم، به حساب نمی‌آری. حالا دوستت کجایی هست؟» گفتم: «سمنان.» گفت: «چی گفتی؟ سمنان؟ شهید عباس دانشگر رو می‌گی؟» گفتم: «آره.» کتاب آخرین نماز در حلب توی ماشین بود. نشانش دادم. گفت: «کجای کاری، برادرم؟! آقای صادقی با دوستاش برای شهید تو شهرستان منوجان چند وقت پیش مراسم باشکوهی گرفتن و سردار حمید اباذری، فرمانده شهید رو دعوت کردن و سخنرانی کرد.» با حرف دوستم آتش عشقم به شهید بیشتر شد و مصمم شدم که به سمنان بروم. از شهر کهنوج حرکت کردم. در بین راه از محبت‌های شهید برخوردار شدم. بعد از هزار کیلومتر رانندگی، به سمنان رسیدم. مستقیم سر مزار شهید رفتم. لحظاتی از حضورم سر مزار می‌گذشت که گوشی‌ام زنگ خورد. دیدم آقای صادقی، یکی از گردانندگان برنامۀ یادوارۀ شهید عباس دانشگر در شهرستان منوجان، پشت خط است. گفت: «حاجی، کجا هستی؟» گفتم: «سر مزار شهید عباس دانشگر.» گفت: «همون‌جا باش. الان آقای مطهری‌نژاد، از دوستان شهید، می‌آد و شما رو راهنمایی می‌کنه.» چند دقیقه بعد، آقای مطهری‌نژاد آمد و من را به حسینیۀ شهدای مدافع حرم برد و از من پذیرایی کرد. فردای آن روز، دوباره سر مزار رفتم و زیارت عاشورا و دعا خواندم. تصمیم گرفتم یک دوری در شهر سمنان بزنم. در یکی از بلوار‌ها داشتم می‌رفتم. با خودم گفتم: از کرمان تا اینجا اومدی. کجا می‌خوای بری بهتر از سر مزار شهید؟ برگشتم سر مزار شهید و زیارت عاشورا و قرآن خواندم و از شهید خواستم کمکم کند تا یک یادوارۀ باشکوه در شهرستان بم برگزار کنم و مردم شهرستان بم به‌خصوص جوانان و نوجوانان را با شهید آشنا کنم. بعد از دو روز توقف به بم برگشتم. ...
-فرض‌کن‌«حضرت‌مهدی»به‌تو‌مهمان‌گردد! -«ظاهرت»هست‌چنانی‌که‌خجالت‌نکشی؟ -«باطنت»هست‌پسندیده‌صاحب‌نظری؟ -«خانه‌ات»لایق‌اوهست‌که‌مهمان‌گردد؟ -«لقمه‌ات»‌درخوراوهست‌که‌نزدش‌ببری؟ -حاضری‌«گوشی‌همراه»توراچک‌بکند؟ -«باچنان‌شرط‌که‌درحافظه‌دستی‌نبری» -واقفی‌بر«عمل‌خویش»توبیش‌ازدگران؟ -میتوان‌گفت‌تورا«شیعه‌اثنیٰ‌عشری»؟ ـ💫🖐🏻
چنان از خدا بترس كه گويا او را می بينی و اگر تو او را نمی بينی او تو را می بيند. -امام صادق(علیه السلام) - 📘اصول كافی، ج۳،ص۱۱٠
رفیق چند سالته؟ به تعداد سال های عمرت صلوات نظر ظهور مهدی زهرا کن :) 📿