eitaa logo
•﴿مڪٺب‌شھێـد‌‌؏ـبآس‌‌دآݩشـگࢪ﴾•
257 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
883 ویدیو
53 فایل
--کانال رسمی متولد بهار ۱۳۷۲🌿 پیوسته به سیدالشهدا بهار ۱۳۹۵🕊️ :/ آرمان ما تشکیل جامعه انقلابی و مهدوی است! •سایت‌جهت‌آشنایی↓ http://shahiddaneshgar.ir •صفحه اینستاگرامی↓ @maktab.abbasdanshgar.ir •جهـت ارتبـاطات بیشـتر↓ @mohammadmahdi1996 @Y_akhoondi
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید که بشوی... چراغی میشوی به راهِ در راه مونده ها. خوشا بحال اونایی که شهید میشن. یکی از راههاش اینه که رفیق بشی با امام زمان‹عج›. دعا میکنم شهید یا شهیده بعدی شما باشید🌙🤲🏻
📸 تصاویری از مراسم امروز عصر در جلوی منزل پدر شهید عباس دانشگر ◾ همراه با سخنرانی ، مداحی ، سینه زنی و روایتگری 🌷 محرم با عطر و بوی شهدا
⁦•°✿°•  جانِ‌ هـر‌ زنـده‌ دلے‌‌ زنده‌ بہ‌‌ جان‌ِ‌ دگر‌ است من‌ همانم‌ کہ‌‌ دلم‌ زنده‌ بہ‌‌ یادِ‌ شهداست🩵:) 🪽🫶🏻
جانِ‌ هـر‌ زنـده‌ دلے‌‌ زنده‌ بہ‌‌ جان‌ِ‌ دگر‌ است من‌ همانم‌ کہ‌‌ دلم‌ زنده‌ بہ‌‌ یادِ‌ شهداست(:🩵
جانِ‌ هـر‌ زنـده‌ دلے‌‌ زنده‌ بہ‌‌ جان‌ِ‌ دگر‌ است من‌ همانم‌ کہ‌‌ دلم‌ زنده‌ بہ‌‌ یادِ‌ شهداست(:💙 ـ
🌷سلام بر شهدای آخرالزمانی صاحب الزمان 🌷 شهدای حمله امروز به ایران اسلامی 🇮🇷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@maktababbasdanshgar
🌿 سیاهی گناه چهره‌ام را پوشانده و تنم را لخت و کسل کرده. حرکت جوهره اصلی انسان است و گناه زنجیر، من سکون را دوست ندارم. عادت به سکون بلای بزرگ پیروان حق است. سکونم مرا بیچاره کرده. در این حرکت عالم به سمت معبود حقیقی دست و پایم را اسیر خود کرده، انسان کر می‌شود، کور می‌شود، نفهم می‌شود، گنگ می‌شود و باز هم زندگی می‌کند. بعد از مدتی مست می‌شود و عادت می‌کند به مستی و وای به حالمان اگر در مستی خوش بگذرانیم و درد نداشته باشیم. درد را انسان بی‌هوش نمی‌کشد، انسان خواب نمی‌فهمد، درد را انسان باهوش و بیدار میفهمد. راستی! دردهایم کو؟ چرا من بیخیال شده‌ام؟ نکند بی‌هوشم؟ نکند خوابم؟ مثل آب خوردن چندین هزار مسلمان را کشتند و ما فقط آن را مخابره کردیم. قلب چند نفرمان به درد آمد؟ چند شب خواب از چشمان‌مان گریخت؟ آیا مست زندگی نیستیم؟ | برشی از وصیت‌نامه شهید دانشگر 📸| گزارش تصویری کوچه به کوچه به عشق حسین علیه‌السلام | روز چهارم |هیئت ابناءالحسین علیه‌السـلام| |دانشـــجویان مکتب سلیمانی|
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️آخرین سفری که خانوادگی به مشهد مقدس داشتیم، تقریباًدو ماه قبل شهادتش بود که تا روز تاسوعا مشهد بودیم و قرار بود روز عاشورا برگردیم ♦️شب آخر که برای خداحافظی رفته بودیم، جای همیشگی آرمان "صحن گوهرشاد" را انتخاب کردیم و تا اذان صبح همان‌جا نشستیم. ♦️ آن شب آرمان با پدر و محمد امین و دایی‌اش در مراسم عزاداری و دسته‌های سینه‌زنی و مداحی حاضر بودند. ♦️وقتی زیارت همه تمام شد، در مسیر برگشت مدام آرمان را می‌دیدم که هر چند قدمی که بر می‌دارد به رسم ادب مدام برمی‌گردد و رو به گنبد با امام رضا(علیه‌السلام) نجوا و دعا می‌کند و اشک می‌ریزد... ♦️ این کار را تا هنگامی که دیگر از حرم دور شده‌ بودیم و گنبد معلوم نبود، ادامه داد؛ باز اشک می‌ریخت و دعا می‌کرد... ♦️ من هم که همچنان چشمم به آرمان بود که چرا اینطور بی‌تابی می‌کند، رو کرد به من و گفت: مامان! می‌دونی سختی زیارت امام رضا (علیه‌السلام)چیه؟ گفتم: چی؟ ♦️گفت: اینکه هرچه که ذوق زیارت داری و خوشحالی که به حرم مشرف شدی، موقع برگشت و خداحافظی از این اماکن متبرک، همونقدر سخت و دلتنگ میشی... ♦️من هیچ‌وقت آن صحنه‌ی زیارت و خداحافظی و اشک او را که مدام جلوی چشمانم هست را از خاطر نمی‌برم و نمی‌دانم آرمان در آن زیارت از امام رضا(علیه‌السلام) چه خواست و چه راز و نیازی در آن شب داشت که دو ماه بعد شهادت روزیش شد... ✍ راوی: مادر شهید •شهید آرمان علی‌وردی• ‎‎‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
✅شما رو دعوت میکنیم به حضور در دومین کنگره سه هزار شهید استان سمنان☝️🏻 ▫️همراه با برنامه ها و نمایشگاه های متنوع