#خاکـریزخاطـرات♥️
#طنز_جبهه
عباس مدتی که در حلب بود، زبان عربی را دست و پا شکسته یاد گرفته بود. اگر نمیتوانست کلمه ای را بیان کندبا حرکات دست و صورتش به طرف مقابل می فهماند که چه میخواهد بگوید. یک روز به تعدادی از رزمنده های نبلوالزهرا درس میداد. وسط درس دادن ناگهان همه دراز کشیدند!!!!!
به عربی پرسید« چتون شده؟؟» گفتند:«شما گفتید دراز بکشید!!!»
به جای اینک بگوید ساکت باشید، کلمه ای بکار برده بود که معنی اش میشد دراز بکشید!!
به روی خودش نیاورد. گفت:« میخواستم ببینم بیدارید یا نه! 😊
بعد از کلاس که این موضوع را برای دوستانش تعریف کرد، ان قدر خندیدند و خندیدند که اشک از چشمانشان جاری شد. 😂
👤شهید حسن جوینده، هم رزم شهید
📚برگرفته از کتاب لبخندی به رنگ شهادت
پُست نگهبانۍ رو
زودتر تَرک ڪرد!
فرمانده گفت :
۳۰۰تا صلوات جریمته!
چند لحظه فکر ڪرد.
وگفت: برادرا بلند صلوات!
همه صلوات فرستادن
گفت: بفرما
از۳۰۰ تا هم بیشتر شد😂
#طنز_جبهه
🤍الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج🤍
خـواستگارے خواهر فـرمانده😁
اومده بود از فرمانده
مرخصی بگیره
فرمانده یه نگاهی بهش کرد و گفت:
میخوای بری ازدواج کنی ؟
گفت :
بله میخوام برم خواستگاری
فرمانده گفت:
خب بیا خواهر منو بگیر!!
گفت :
جدی میگی آقا مهدی!
گفت:
به خانوادت بگو برن ببینن
اگر پسندیدن بیا مرخصی بگیر برو!!
اون بنده خدا هم خوشحال😃
دویده بود مخابرات تماس گرفته بود
به خانوادش گفته بود:
فرمانده ی لشکرمون گفته بیا خواهر منو بگیر ، زود برید خواستگاریش خبرشو به من بدید😁❤️
بچه های مخابرات مرده
بودن از خنده😂
پرسیده بود :
چرا میخندید؟ خودش
گفت بیا خواستگاری خواهر من!
بچہها گفتن:
بنده خدا آقا مهدی سه تا خواهر داره، دوتاشون ازدواج کردن ، یکیشونم یکی دوماهشه😂
:/شـهـیدمـهـدےزیـنالدّیـن🌱
#طنز_جبهه
:/لبخندبزنرزمنده")
-اول كه رفته بوديم اسارت ،گفتند كسي حق ورزش كردن نداره 🤨 يه روز يكي از بچه ها رفت ورزش كرد مامور عراقي تا ديد ، در حالي كه خودكار و كاغذ دستش بود، براي نوشتن اسم دوستمون جلو آمد و گفت : مااسمك؟ (اسمت چيه؟)📝 رفيقمون هم كه شوخ بود برگشت گفت:" گچ پژ😁"
باور نمي كنيد تا چند دقيقه اون مامور عراقي هر كاري كرد اين اسم رو تلفظ كنه نتونست! ول كرد گذاشت و رفت و ما همينطور مي خنديديم😂...
#طنز_جبهه
••ﺷﺐ ﺟﻤﻌﻪ ﺑﻮﺩ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ
ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ
ﺗﻮ ﺳﻨﮕﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻋﺎﯼ ڪﻤﯿﻞ...
ﭼـﺮﺍﻏﺎﺭﻭ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻧﺪ
ﻣﺠﻠﺲ ﺣـﺎﻝ ﻭ ﻫﻮﺍﯼ ﺧﺎﺻـﯽ
ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻫﺮ کسی ﺯﯾﺮ ﻟﺐ ﺯﻣﺰﻣﻪ
ﻣﯽ ڪرﺩ ﻭ ﺍشڪ ﻣﯿﺮﯾﺨـﺖ!
ﯾﻪ ﺩﻓﻌـﻪ ﺍﻭﻣـﺪ ﮔﻔﺖ : ﺍﺧـﻮﯼ
بـﻔﺮﻣﺎ ﻋﻄـﺮ ﺑﺰنﺛـﻮﺍﺏ ﺩﺍﺭﻩ🙃
–ﺍﺧـﻪ ﺍﻻﻥ ﻭﻗﺘﺸـﻪ؟
ﺑﺰﻥ ﺍﺧـﻮﯼ،ﺑﻮ ﺑﺪ ﻣﯿـﺪﯼ،
ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣـﺎﻥ ﻧﻤﯿﺎﺩ ﺗﻮ ﻣﺠﻠﺴـﻤﻮﻧﺎ
ﺑﺰﻥ ﺑﻪ ﺻـﻮﺭﺗﺖ ﮐـﻠﯽ ﻫﻢ ﺛـﻮﺍﺏ ﺩﺍﺭﻩ...!
بعد ﺩﻋـﺎ ﮐﻪ ﭼــﺮﺍﻏﺎ ﺭﻭ ﺭﻭﺷﻦ ڪرﺩﻧﺪ
ﺻﻮﺭﺕ ﻫﻤﻪ ﺳـﯿﺎﻩ ﺑﻮﺩ😅
ﺗﻮ ﻋﻄـﺮ ﺟﻮﻫﺮ ﺭﯾﺨﺘﻪ ﺑﻮﺩ
ﺑﭽـﻪ ﻫﺎ هم ﯾﻪ ﺟﺸـﻦ ﭘﺘﻮﯼ
ﺣﺴــﺎﺑﯽ ﺑﺮﺍﺵ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ…😉
ـ
ـ
☁️⃟🌿¦⇢ #طنز_جبهه
•بہسلامتےفرمانده :)
دستوربودهیچڪسبالاے۸۰ڪیلومتر سرعت،حقنداردرانندگےڪند!🚫
یڪشبداشتممےآمدم
ڪہیڪےڪنارجاده🛣،
دستتڪانداد👋🏼
نگہداشتم،سوارڪہشد،
گازدادموراهافتادم،🚗
من باسرعتمےراندموباهمحرفمےزديم!
گفت: مےگنفرماندهلشگرتون
دستوردادهتندنریدراستمیگن؟!🤔
گفتم:فرماندهگفتہ! 🙃
زدمدندهچهاروادامہدادم:
اینمبہسلامتےفرماندهباحالمان!🥰
مسیرمانتانزدیڪےواحدما، یڪےبود؛
پیادهڪہشد،
دیدمخیلےتحویلشمےگيرند!!😟
پرسيدم:
ڪےهستےتومگہ؟!🤔
گفت:
همونڪہبہافتخارشزدےدندهچهار...😂😂
″شهید مهدی باڪری″
#طنز_جبهه
یه روز فرمانده گردانمون به بهانه دادن پتو
همہ بچهارو جمع کرد و با صداے بلند
گفت:کی خستہ است؟>
گفتیم:«دشمن✌»
صدا زد:«کی ناراضیہ؟»
بلند گفتیم:«دشمن✌»
ـ
دوباره با صداے بلند صدا زد:«کےسردشه؟»
ماهم با صداےبلندتر گفتیم:«دشمن✌»
ـ
بعدش فرماندمون گفت:
«خوب دمتون گرم 🤚😂»
حالا کہ سردتون نیست میخواستم بگم کہ
پتو بہ گردان ما نرسیده!😌😂
ـ ـ
#طنز_جبهه
یادمهیکیازدورههایراهیاننورکهرفته بودموقتیواردهویزهشدیم
قشنگیفضاشماروگرفت☺️
کساییکهرفتنهویزهمیدوننچۍمیگم...
جلویدرشکفشاتومیگیرنوواکسمیزنن👞
ازتونلسربندهاکهعبورمیکنۍ،
میرسیبهیهحیاطکهدوطرفششهدادفنن💚
وچندتادرخترومزاربعضیشهداسایه انداختهودلچسبیفضارودوچندانمیکنه😊
یادمهواردشدیموراویروایتگریمیکرد🎙
یکیازبچههاکهسابقهداربوداصرارکرد
بچههابریمسرقبرشهیدعلیحاتمی💚
پرسیدیمچرابیناینهمهشهیدبهاونجا اصرارداری؟؟🤔
گفت:بیاینکارتوننباشه😁
رفتیمرومزارشهیدومشغولفاتحهو
صحبتو...
دیدیمچندتاخواهراهمپشتمونسرپا وایستادنومنتظرنبیانهمونجاوچونما اونجابودیمخجالتمیکشیدنجلوبیان😕
برامجایتعجببود
خوببقیهشهیدااطرافشونخالینبرنبرا اونافاتحهبخونن
کهاینرفیقمونگفت:
آخهاینشهیدمسئولکمیتهازدواجه😀
هرکۍبانیتبیادسرخاکشسریعازدواج میکنه😅
(پسبگوچراخواهراصفوایسادهبودن😂)
ماهمازقصدهیکششمیدادیم ازرویمزار
بلندنمیشدیم...😅
یهوراویاومدبلندجلومونباصدایبلندو
خندهگفت:
آقایون!
اینشهیدشوهرمیدهها...
زننمیدهبهکسی 😂😂
یهوهمهاطرافیاواونخواهرایپشتسری
خندیدن
وماهمآرومآرومتوافقمحوشدیم🚶🏿😂
البتهراویهالکۍمیگفت..
خیلیبچههابانیتاومدنوازدواجهمکردن😂
(اقایونوخانمایۍکهمجردنراهیانمیرید،
مزارشهیدعلیحاتمیتوهویزهفراموشنشه😅✌🏻)
#طنز_جبهه