•﴿مڪٺبشھێـد؏ـبآسدآݩشـگࢪ﴾•
🌹•{از ولادت تا شهادت}• 🍃برگ شانزدهم: دختر عموی شهید چند روزی بعد از شهادتش تعریف میکرد که: خواب دی
🌹•{از ولادت تا شهادت}•
🍃برگ هفدهم:
پدر بزرگوار شهید:
عباس کلاس اول یا دوم ابتدایی بود که برای زیارت حرم مطهر حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام با خانواده به مشهد مقدس رفتیم. از مسافرخانه ای که در آن اقامت داشتیم تا حرم، نزدیک به یک کیلومتر فاصله بود. برای رسیدن به حرم، باید از کوچه های پیچ در پیچ می گذشتیم و بعد از طی مسیری طولانی به حرم می رسیدیم. روز آخر به فرزندانم، عباس و مهدی و علیرضا گفتم بیاید برای زیارت وداع با هم به حرم برویم. به حرم که رسیدیم، کفش ها را یک جا به کفشداری تحویل دادیم و محلی را مشخص کردیم و قرار شد که نیم ساعت بعد همه دوباره آنجا جمع شویم. نیم ساعت گذشت و به محل قرار برگشتم اما عباس نیامده بود. با علیرضا و مهدی هر چه در حرم گشتیم، خبری از اون بود. به واحد گمشده ها رفتم و مشخصات عباس را دادم. یک ساعتی گذشت. از پیدا کردنش در حرم نا امید شدم. برگشتیم به مسافرخانه و در کمال تعجب دیدم که عباس در اتاق است! تعجبم از این بود که در آن سن کم، چطورپا برهنه و تنها، راه مسافرخانه را از میان کوچه های پیچ درپیچ پیدا کرده است. ذکاوتش را ستودم.
#ازولادتتاشهادت #پاسدار_مدافع_حرم
#شــهـیدانهـ #نسئل_الله_منازل_الشهداء
╭━━━━━━⊰•°🕊°•⊱━━━━━━╮
✓کانالمکتبشهیدعباسدانشگر↓↓
🆔@maktababbasdanshgar
✓کانالکانونشهیدعباسدانشگر↓↓
🆔@kanoon_shahiddaneshgar ╰━━━━━━⊰•°🕊°•⊱━━━━━━╯
با خواندن زیارتنامه شهدا
شهدا را یاد کنیم✨
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیمُحَمَّدٍ
الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ
بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم
وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم
وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا
فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم
#شــهـیدانهـ 🕊
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
سردار می گفت :
اگه توی پادگانت، دو تا سربـاز رو نماز خون و قرآن خون کردی این برات می مونه از این پستها و درجه ها چیزی در نمیاد!
شهید احمد کاظمی❤️
#شــهـیدانهـ #نسئل_الله_منازل_الشهداء
•﴿مڪٺبشھێـد؏ـبآسدآݩشـگࢪ﴾•
🌹•{از ولادت تا شهادت}• 🍃برگ هفدهم: پدر بزرگوار شهید: عباس کلاس اول یا دوم ابتدایی بود که برای زیارت
🌹•{از ولادت تا شهادت}•
🍃برگ هجدهم:
محمدمهدیدانشگر، برادر شهید:
صبح های جمعه به دعای ندبه مسجد الزهرا (س) یا مسجد المهدی (عج) سمنان می رفت. زمستان و تابستان هم نداشت. چشیدن سرمای یک صبح جمعه زمستانی را برای شرکت در دعای ندبه به گرمای رختخواب ترجیح می داد. عشق و علاقه خاصی به حضرت بقیه الله (عج) داشت. این عشق او را بی قرار می کرد. اعتقاد داشت که اگر توفیقی شامل حال ما شود و اگر در انسانیت به مقامی و کمالی هم برسیم، همه از برکت دعای آن حضرت است.
#ازولادتتاشهادت #پاسدار_مدافع_حرم
#شــهـیدانهـ #نسئل_الله_منازل_الشهداء
╭━━━━━━⊰•°🕊°•⊱━━━━━━╮
✓کانالمکتبشهیدعباسدانشگر↓↓
🆔@maktababbasdanshgar
✓کانالکانونشهیدعباسدانشگر↓↓
🆔@kanoon_shahiddaneshgar ╰━━━━━━⊰•°🕊°•⊱━━━━━━╯
•﴿مڪٺبشھێـد؏ـبآسدآݩشـگࢪ﴾•
🌹•{از ولادت تا شهادت}• 🍃برگ هجدهم: محمدمهدیدانشگر، برادر شهید: صبح های جمعه به دعای ندبه مسجد الزه
🌹•{از ولادت تا شهادت}•
🍃برگ نوزدهم:
برادر شهید :
پدرم همیشه برایمان آیه ای از سوره جمعه را می خواند که در روز جمعه کسب و کار را رها کنید و به سوی نماز بشتابید و تذکر می داد که جمعه ها هر جا هستید درنماز جمعه شرکت کنید. روزهای جمعه پدرم همان اول صبح می گفت : «آماده باشید تا با هم به نماز جمعه برویم.» خانوادگی برای اقامه نماز جمعه به مسجد امام (ره) می رفتیم. من و عباس اول به زیارت حرم امامزاده یحیی بن موسی (ع) و قبور شهدا که در مجاورت امامزاده بود می رفتیم و بعد نماز جمعه را در مسجد امام اقامه می کردیم. نماز جمعه برای ما واقعا یک میعادگاه بود هم جایی بود برا شنیدن وعظ
و خطابه و هم محلی برای دیدار
با رفقا و دوستان.
#ازولادتتاشهادت #پاسدار_مدافع_حرم
#شــهـیدانهـ #نسئل_الله_منازل_الشهداء
╭━━━━━━⊰•°🕊°•⊱━━━━━━╮
✓کانالمکتبشهیدعباسدانشگر↓↓
🆔@maktababbasdanshgar
✓کانالکانونشهیدعباسدانشگر↓↓
🆔@kanoon_shahiddaneshgar ╰━━━━━━⊰•°🕊°•⊱━━━━━━╯
•﴿مڪٺبشھێـد؏ـبآسدآݩشـگࢪ﴾•
🌹•{از ولادت تا شهادت}• 🍃برگ نوزدهم: برادر شهید : پدرم همیشه برایمان آیه ای از سوره جمعه را می خواند
🌹•{از ولادت تا شهادت}•
🍃برگ بیستم:
محمدمهدیدانشگر ،برادرِ شهید :
عباس همان طور که به نماز اول وقت مقید بود به ورزش هم بسیار علاقه مند بود. با دوستان خوبی که در مسجد داشت قرار می گذاشت و با هم فوتبال بازی می کردند و اصلا همین علاقه به ورزش بود که او را سرزنده و سرحال و شاداب نگه می داشت. منتظر نمی ماند که اتفاقی بیفتد و روحیه اش را عوض کند، خودش دست به کار می شد. گاهی در خانه با هم کشتی می گرفتیم! گاهی هم در حیاط خانه فوتبال بازی می کردیم. بیشتر اوقات هم من می بردم! او حرفه ای بازی می کرد اما من شوت میزدم و گل می شد!
#ازولادتتاشهادت #پاسدار_مدافع_حرم
#شــهـیدانهـ #نسئل_الله_منازل_الشهداء
╭━━━━━━⊰•°🕊°•⊱━━━━━━╮
✓کانالمکتبشهیدعباسدانشگر↓↓
🆔@maktababbasdanshgar
✓کانالکانونشهیدعباسدانشگر↓↓
🆔@kanoon_shahiddaneshgar ╰━━━━━━⊰•°🕊°•⊱━━━━━━╯
•﴿مڪٺبشھێـد؏ـبآسدآݩشـگࢪ﴾•
🌹•{از ولادت تا شهادت}• 🍃برگ بیستم: محمدمهدیدانشگر ،برادرِ شهید : عباس همان طور که به نماز اول وقت
🌹•{از ولادت تا شهادت}•
🍃برگ بیستویکم:
محمد ترحمی، دوست شهید:
در ایام محرم و ماه مبارک رمضان که در سطح شهر مجالس پر شماری برگزار می شد ، عباس به دنبال آن مجالسی بود که بتواند ازحرف های سخنرانش استفاده کند. با پرس و جو به دنبال مجلس یک سخنران توانمند بود. غالبا هم با اشتیاق به مجلس سخنرانی کسانی می رفت که اهل علم و عمل بودند و روحیه جوان گرایی داشتند. اگر پای منبری می رفت که برایش دلچسب نبود، شب دیگر به مجلس دیگری می رفت. برایش مهم بود که به مجلسی پا بگذارد که از آن حظ معنوی، روحانی و علمی ببرد. برای انتخاب مجالس مداحی هم همین گونه عمل میکرد. مداحی را دوست داشت که هم شور ایجاد کند و هم شعور و آگاهی.
.
#ازولادتتاشهادت #جوان_مومن_انقلابی
#شــهـیدانهـ #نسئل_الله_منازل_الشهداء
╭━━━━━━⊰•°🕊°•⊱━━━━━━╮
✓کانالمکتبشهیدعباسدانشگر↓↓
🆔@maktababbasdanshgar
✓کانالکانونشهیدعباسدانشگر↓↓
🆔@kanoon_shahiddaneshgar ╰━━━━━━⊰•°🕊°•⊱━━━━━━╯
•﴿مڪٺبشھێـد؏ـبآسدآݩشـگࢪ﴾•
🌹•{از ولادت تا شهادت}• 🍃برگ بیستویکم: محمد ترحمی، دوست شهید: در ایام محرم و ماه مبارک رمضان که در
🌹•{از ولادت تا شهادت}•
🍃برگ بیستودوم:
مادر بزرگوار شهید :
از بیکاری حوصله ام سر میره، دوست دارم یه جایی باشه برم کارکنم _فکر خوبیه پول تو جیبت در میاد! سال اول یا دوم دبیرستان بود و تازه از امتحانات فارغ شده بود. با برادرش محمد مهدی رفتند دنبال کار . بالاخره یک روز آمدند و کاری پیدا کرده بودند. قرار بود از طریق بسیج سازندگی بروند و درخت های پارک کومش سمنان را هرس و آبیاری کنند. ۷ صبح می رفتند و ۲:۳۰ ظهر برمیگشتند. مختصر نان و. پنیر و آب سردی هم همراهشان می بردند. از سر کار که بر می گشتند صورتشان قرمز بود و عطش، بی طاقتشان کرده بود. بعدها متوجه شدم که این کار کردن، در روحیه آن ها بسیار تاثیر گذاشته بود. روحیه کار، مقاومت آن ها را در سختی ها و ناملایمات زندگی بیشتر کرده بود. حالا که به سال ها قبل نگاه میکنم می بینم که همین روحیه بود که مسئولیت پذیری را در وجودشان دمید.
#ازولادتتاشهادت #جوان_مومن_انقلابی
#شــهـیدانهـ #نسئل_الله_منازل_الشهداء
╭━━━━━━⊰•°🕊°•⊱━━━━━━╮
✓کانالمکتبشهیدعباسدانشگر↓↓
🆔@maktababbasdanshgar
✓کانالکانونشهیدعباسدانشگر↓↓
🆔@kanoon_shahiddaneshgar ╰━━━━━━⊰•°🕊°•⊱━━━━━━╯
•﴿مڪٺبشھێـد؏ـبآسدآݩشـگࢪ﴾•
🌹•{از ولادت تا شهادت}• 🍃برگ بیستودوم: مادر بزرگوار شهید : از بیکاری حوصله ام سر میره، دوست دارم
🌹•{از ولادت تا شهادت}•
🍃برگ بیستوسوم:
مادر بزرگوار شهید:
سال ۱۳۸۵ بود و عباس ۱۳ سال بیشتر نداشت، روزشماری می کرد تا روز موعود فرا برسد. قرار بود حضرت آیت الله خامنه ای به سمنان سفر کنند. دل توی دلش نبود که حضرت آقا را از نزدیک ببیند. روز موعود از همان صبح زود به سمت میدان سعدی حرکت کرد. برای اقا نامه ای نوشته بود و از علاقه اش به ایشان گفته بود. در نامه چفیه متبرک حضرت آقا را طلب کرده بود. بیقرار پاسخنامه، لحظه شماری می کرد. دوهفته که گدشت از طریق پست چفیه را جلوی در آوردند. بال در آورده بود! چفیه را که دید آن را بوسید و به چشم ها و پيشانی اش مالید.
#ازولادتتاشهادت #جوان_مومن_انقلابی
#شــهـیدانهـ #نسئل_الله_منازل_الشهداء
╭━━━━━━⊰•°🕊°•⊱━━━━━━╮
✓کانالمکتبشهیدعباسدانشگر↓↓
🆔@maktababbasdanshgar
✓کانالکانونشهیدعباسدانشگر↓↓
🆔@kanoon_shahiddaneshgar ╰━━━━━━⊰•°🕊°•⊱━━━━━━╯
•
شهید بهشتی
یه تعریف قشنگ دارن که میگن:
هدف اسلام، تربیتِ انسانِ عاقل نیست،
بلکه تربیتِ انسانِ عاشقِ عاقل است!
#حرف_حق #شــهـیدانهـ ❤️
گفتم:
دارمازاسترسمیمیرم
گفت:یہذڪربهتمیگمهربارگیرڪردی
بگو،منخیلےقبولشدارم:
گرهیڪار ِمنمهمینبازڪرد💔
(آخہخودشمبہسختیاجازهیخروجگرفت)
گفتم:
باشہداداشبگو،
گفت:
تسبیحداری؟
گفتم:
آره،گفت:بگو "
الهےبالرقیہسلاماللهعلیها"...💔
حتمـاسہسـالہیاربابنظرمیڪنہ، منتظرتموقطعڪرد..
چشمموبستمشروعڪردم:
الهیبالرقیہسلاماللهعلیها
الهیبالرقیہسلاماللهعلیها
۱۰تانگفتمڪہیهوگفتن:
اینپنجنفـرآخرینلیستہ،
بقیہاشفـردا💔،
توجہنڪردمهمینجورذڪرمیگفتم
ڪہیهواسممروخوندن،بغضمترڪید
باگریہرفتمسمتخونہحاضرشم،
وقتیحسینرودیدمگفتم:درستشد😭💔
اشڪتوچشمشحلقہزدوگفت:
"الهیبالرقیہسلاماللهعلیها"...
«شهیدحسینمعزغلامـے»
#شــهـیدانهـ #رقیه_خاتون
•﴿مڪٺبشھێـد؏ـبآسدآݩشـگࢪ﴾•
🌹•{از ولادت تا شهادت}• 🍃برگ بیستوسوم: مادر بزرگوار شهید: سال ۱۳۸۵ بود و عباس ۱۳ سال بیشتر نداشت،
🌹•{از ولادت تا شهادت}•
🍃برگ بیستوچهارم:
پدر بزرگوار شهید:
از خوشحالی در پوستش نمی گنجید؛ وقتی به او خبر دادم که اسمت را برای سفر کربلا نوشته ام. سوم راهنمایی بود. روز موعود، وسایلش را با ذوق و شوق جمع کرد، خودش لباس هایش را شستو برای اصلاح موهایش پیرایشگاه رفت و همراه مادرش رهسپار کربلا شد. از عراق که برگشت به فکر تهیه پذیرایی بودم. تصور می کردم که فقط ده پانزده نفر از دوستانش به دیدار او خواهند آمد. اما زنگ خانه به صدا در آمد و حدود ۴۰ نفر از دوستانش وارد خانه شدند! با شور و نشاط
و علاقه، همدیگر را در آغوش گرفتند و
می خندیدند.
#ازولادتتاشهادت #جوان_مومن_انقلابی
#شــهـیدانهـ #نسئل_الله_منازل_الشهداء
╭━━━━━━⊰•°🕊°•⊱━━━━━━╮
✓کانالمکتبشهیدعباسدانشگر↓↓
🆔@maktababbasdanshgar
✓کانالکانونشهیدعباسدانشگر↓↓
🆔@kanoon_shahiddaneshgar ╰━━━━━━⊰•°🕊°•⊱━━━━━━╯