🔘گزارشی از وقایع پس از شهادت امیرالمومنین علیه السلام🔘
🔸پس از شهادت، محمد حنفيه مى گويد به خدا قسم در هنگام غسل ديدم كه امام حسين عليه السلام آب مى ريخت و امام حسن بدن آن حضرت را غسل مى داد و اين بدن خود به خود به اين طرف و آن طرف گردش مى نمود .
🔹امام مجتبى عليه السلام فرمود: اى خواهرم زينب! آن حنوطى كه از جدّت رسول خدا و مادرت فاطمه زهرا باقى مانده را بياور. وقتى كه آن حنوط را باز كردند تمام كوفه از بوى آن حنوط و كافور معطر شد. أميرالمؤمنين عليه السلام را كفن كردند و در سرير گذاشتند و نيمه هاى شب به اتفاق جمعى از اصحاب خاص حركت كردند، جلوى جنازه بدون حامل حركت مى كرد، افراد فقط پشت جنازه را گرفته بودند.
🔸محمد حنفيه مى گويد به خدا قسم بدن پدرم از هر درختى، عمارتى و از هر ديوارى عبور نكرد الّا اينكه او در مقام خضوع خم شد.
جنازه را آوردند تا در همين مكان فعلى بر زمين گذاشتند، قبر را حفر كردند.
لوحى در آن قبر يافتند كه در آن لوح به زبان سريانى نوشته شده بود: «اين قبرى است براى على بن أبى طالب أميرالمؤمنين و وصى پيغمبر آخر الزمان، كه نوح نبى هفتصد سال قبل از طوفان براى او آماده كرده است.»
🔹بدن آن حضرت را در قبر گذاشتند. بعد از نماز امام حسن علیه السلام به قبر نگاه کرد؛ ديد پارچه اى از سندس سبز بر بدن حضرت انداخته اند. بالای پارچه را بالا زد، ديد پيغمبر اكرم نشسته اند و حضرت آدم و حضرت ابراهيم خليل عليه السلام با آن حضرت صحبت مى كنند. امام حسين عليه السلام قسمت پايين را بالا زد، ديد مادرش فاطمه زهرا سلام اللَه عليها و حضرت حوا و آسيه و مريم بر آن حضرت نوحه سرايى مى كنند. خاك ها را بر قبر ريختند.
🔸صعصعة بن صوحان از اصحاب أميرالمؤمنين عليه السلام مشتى از خاك برداشت و بر سر خود ريخت و عرضه داشت: يا أميرالمؤمنين گوارا باد بر تو نعمت هاى الهى! قسم به خدا كه پاك بودى و مولِدت پاك بود و در راه خدا جهاد كردى.
📝. آیت اللَه سیدمحمدمحسن حسینی طهرانی.
💽. #متن_جلسات_سخنرانی_شهرستانها، ص 546.
#شهادت_امیرالمومنین_علیه_السلام
@maktabe_vahy
🔘.🔘.🔘.🔘
🔘حکایت پیرمرد خرابه نشین و امیرالمومنین علیه السلام🔘
🔶پس از اینکه امیر المومنین علیه السلام را دفن می کنند. به سمت كوفه، حرکت می کنند. پشت كوفه در خرابه اى صداى ناله اى را مى شنوند، به سمت آن ناله حركت مى كنند، مى بينند پيرمردى نابينا نشسته است و دائما گريه مى كند و با خود زمزمه مى كند:
اى كسى كه هر شب به سراغ من مى آمدى و مرا مورد تلطّف و ترحّم قرار مى دادى! چه شده است كه از من روى برگرداندى و ديگر به سراغ من نمى آيى؟!
🔸امام مجتبى عليه السلام مى فرمايند: اى پيرمرد چه مى گويى؟
مى گويد: من هر شب در اينجا منتظر كسى بودم، او مى آمد و براى من نان و خرما مى آورد، و از احوال من تفقّد مى نمود.
به او مى گويند آيا خصوصياتى از او سراغ دارى؟
🔸عرضه مى دارد: از خصوصيات او اين بود كه هر وقت پا به اين مكان مى گذاشت من از تمام در و ديوار و ذرات و سنگ ريزه هايى كه در اينجا بود صداى تسبيح و تقديس مى شنيدم و همراه با آنها به تسبيح و تقديس مشغول مى شدم.
🔸امام مجتبى عليه السلام او را تسلّى داد و فرمود: اى پيرمرد! او پدر ما بود كه سه شب قبل به دست تيغ ظلم دار فانى را وداع گفت.
📝. آیت اللَه سیدمحمدمحسن حسینی طهرانی.
💽.#متن_جلسات_سخنرانی_شهرستانها، ص 547.
#شهادت_امیرالمومنین_علیه_السلام
@maktabe_vahy
🔘.🔘.🔘.🔘
🔘گزارشی از وقایع پس از شهادت امیرالمومنین علیه السلام🔘
🔸پس از شهادت، محمد حنفيه مى گويد به خدا قسم در هنگام غسل ديدم كه امام حسين عليه السلام آب مى ريخت و امام حسن بدن آن حضرت را غسل مى داد و اين بدن خود به خود به اين طرف و آن طرف گردش مى نمود .
🔹امام مجتبى عليه السلام فرمود: اى خواهرم زينب! آن حنوطى كه از جدّت رسول خدا و مادرت فاطمه زهرا باقى مانده را بياور. وقتى كه آن حنوط را باز كردند تمام كوفه از بوى آن حنوط و كافور معطر شد. أميرالمؤمنين عليه السلام را كفن كردند و در سرير گذاشتند و نيمه هاى شب به اتفاق جمعى از اصحاب خاص حركت كردند، جلوى جنازه بدون حامل حركت مى كرد، افراد فقط پشت جنازه را گرفته بودند.
🔸محمد حنفيه مى گويد به خدا قسم بدن پدرم از هر درختى، عمارتى و از هر ديوارى عبور نكرد الّا اينكه او در مقام خضوع خم شد.
جنازه را آوردند تا در همين مكان فعلى بر زمين گذاشتند، قبر را حفر كردند.
لوحى در آن قبر يافتند كه در آن لوح به زبان سريانى نوشته شده بود: «اين قبرى است براى على بن أبى طالب أميرالمؤمنين و وصى پيغمبر آخر الزمان، كه نوح نبى هفتصد سال قبل از طوفان براى او آماده كرده است.»
🔹بدن آن حضرت را در قبر گذاشتند. بعد از نماز امام حسن علیه السلام به قبر نگاه کرد؛ ديد پارچه اى از سندس سبز بر بدن حضرت انداخته اند. بالای پارچه را بالا زد، ديد پيغمبر اكرم نشسته اند و حضرت آدم و حضرت ابراهيم خليل عليه السلام با آن حضرت صحبت مى كنند. امام حسين عليه السلام قسمت پايين را بالا زد، ديد مادرش فاطمه زهرا سلام اللَه عليها و حضرت حوا و آسيه و مريم بر آن حضرت نوحه سرايى مى كنند. خاك ها را بر قبر ريختند.
🔸صعصعة بن صوحان از اصحاب أميرالمؤمنين عليه السلام مشتى از خاك برداشت و بر سر خود ريخت و عرضه داشت: يا أميرالمؤمنين گوارا باد بر تو نعمت هاى الهى! قسم به خدا كه پاك بودى و مولِدت پاك بود و در راه خدا جهاد كردى.
📝. آیت اللَه سیدمحمدمحسن حسینی طهرانی، قدّس سرّه
💽. #متن_جلسات_سخنرانی_شهرستانها، ص 546.
#شهادت_امیرالمومنین_علیه_السلام
@maktabe_vahy
🔘.🔘.🔘.🔘
🔘حکایت پیرمرد خرابه نشین و امیرالمؤمنین علیه السلام🔘
🔶پس از اینکه امیرالمؤمنین علیه السلام را دفن میکنند. به سمت كوفه، حرکت میكنند. پشت كوفه در خرابه اى صداى ناله اى را میشنوند، به سمت آن ناله حركت میكنند، میبینند پيرمردى نابينا نشسته است و دائما گريه میکند و با خود زمزمه میکند:
اى كسى كه هر شب به سراغ من میآمدى و مرا مورد تلطّف و ترحّم قرار میدادی! چه شده است كه از من روى برگرداندى و ديگر به سراغ من نمیآيى؟!
🔸امام مجتبى عليه السلام میفرمایند: اى پيرمرد چه میگویی؟
میگوید: من هر شب در اينجا منتظر كسى بودم، او میآمد و براى من نان و خرما میآورد، و از احوال من تفقّد مینمود.
به او میگویند: آيا خصوصياتى از او سراغ دارى؟
🔸عرضه میدارد: از خصوصيات او اين بود كه هر وقت پا به اين مكان میگذاشت من از تمام در و ديوار و ذرّات و سنگ ريزه هايى كه در اينجا بود صداى تسبيح و تقديس میشنیدم و همراه با آنها به تسبيح و تقديس مشغول میشدم.
🔸امام مجتبى عليه السلام او را تسلّى داد و فرمود: اى پيرمرد! او پدر ما بود كه سه شب قبل به دست تيغ ظلم دار فانى را وداع گفت.
📝. آیت اللَه سید محمد محسن حسینی طهرانی قدّس الله سرّه
💽.#متن_جلسات_سخنرانی_شهرستانها، ص 547.
#شهادت_امیرالمومنین_علیه_السلام
@maktabe_vahy
🔘.🔘.🔘.🔘