eitaa logo
روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم سلیمانی(مجمع)
1.4هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
8 فایل
کانال ترویج مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی اهداف👇 ۱)اعزام راویان تخصصی مکتب ۲)برگزاری دوره وکارگاه آموزش تخصصی روایتگری وتربیت استاد،مربی وراوی مکتب ۳)اعزام کاروان راهیان مکتب به استان کرمان ۴)برگزاری کنگره ویادواره حاج قاسم ⚘سیاری ۰۹۱۰۰۲۳۷۶۸۷ @Mojtabas1358
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج قاسم دلتنگی هم نشانه رمزهست خدایاشکر🤲انتخاب وعده های رمزت هستیم..شبهای جمعه آسمان وعده نگاهمان هست ..شهداگاهی نگاهی..یاعلی -فدا ❤ 🍂⚘🍂⚘🍂⚘🍂⚘🍂⚘🍂⚘🍂 http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
📕✏از چیزی نمی ترسیدم 🌱⚘قسمت-پنجم 🌱⚘پدرم اهل نماز بود.شاید در آن وقت چند نفر نماز می خواندند؛اما پدرم به شدت تقیّد به نماز اول وقت داشت.نماز صبح را از روی ستاره و نماز ظهر را از روی سایه تشخیص می داد. همانطور که به نماز تقّید داشت ،به حلال و حرام هم همین گونه بود. زکات همه مالش را،چه در گندم و جو و چه در گوسفندها،به موقع به سید محمد می داد... 🌱⚘پدرم نُهصد تومان بدهکار بود.به همین دلیل هی به خانه کدخدا رفت و آمد می کردکه به نوعی حل کند.بدهیِ پدرم مرا از مادرم بیشتر نگران کرد.به خاطر ترس از زندان افتادنِ پدرم ،بارها گریه کردم. تصمیم گرفتم به شهر بروم و به هر قیمتی،قرض پدرم را ادا بکنم.پدر و مادرم هر دو مخالفت کردند.من تازه،وارد چهارده سال شده بودم؛آن هم یک بچه ضعیف که تا حالا فقط را دیده بود... &ادامه دارد... حداکثری ⚘سلیمانی-شو⚘ -فدا ❤ 🍂⚘🍂⚘🍂⚘🍂⚘🍂⚘🍂⚘🍂 http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
دلتنگم‌وبایدبپذیرم‌که‌دگرنیست دلتنگ‌توبودن‌خودش‌احساس‌قشنگی‌ست:) سلام صبحتون شهدایی ⚘ 🍂⚘🍂⚘🍂⚘🍂⚘🍂⚘🍂⚘🍂 http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
🔻همه زندگی ما در یک اتاق خلاصه می شد. 🔸️ هیچ وقت در زندگی احساس کمبود چیزی را نداشتم. همه زندگی ما در یک اتاق خلاصه می شد که در خانه عموی ایشان ساکن بودیم. از هر وسیله ای که داشتم استفاده بهینه می کردم مثلاً از چمدان به عنوان میز. تمام وسایلمان در یک اتاق بود و وقتی دوستان شهید به دیدارش می آمدند با بچه ها در محوطه حیاط خانه قدم می زدم. 👤 راوی: همسر شهید 🍂⚘🍂⚘🍂⚘🍂⚘🍂⚘🍂⚘🍂 http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
📕✏از چیزی نمی ترسیدم 🌱⚘قسمت-ششم 🌱⚘با احمد و تاجعلی که مثل سه برادر بوریم،با هم قرار گذاشتیم.راهی شهر شدیم، اتوبوس شب به شهر کرمان رسید.اولین بار ماشین هایی به آن کوچکی می دیدم(فولِکس و پیکان). محو تماشای آن ها بودم که اتوبوس روی میدان باغ ایستاد . ⚘🌱هاج و واج مردم را نگاه می کردیم،مثل وحشی هایی که برای اولین بار انسان دیده اند! مانده بودیم کجا برویم.خانه ی عبدالله تنها نشانیِ آشنای ما بود؛اما من و آن دو ،نه بلد بودیم سوار تاکسی شویم و نه آدرس می دانستیم. نوروز که مادرم ما را به او فرستاده بود و چند بار به شهر آمده بود،وارد بود.جلوی یک ماشین کوچکِ نارنجی را گرفت که به آن "تاکسی"می گفتند، گفت:"تاکسی، تهِ خواجو." به هر صورت به خانه ی عبدالله رسیدیم. عبدالله به خوبی استقبالمان کرد. با دیدن عبدالله سعدی گُل از گلِمان شکُفت . بوی همشهری ها، بوی مادرم، فامیلم، بوی دِه را استشمام کردم و از غربت بیرون آمدم... &ادامه دارد... حداکثری ⚘سلیمانی-شو⚘ -فدا ❤ 🍂⚘🍂⚘🍂⚘🍂⚘🍂⚘🍂⚘🍂 http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
🌹روایت گری تخصصی مکتب حاج قاسم 🌹برگزاری دوره و کارگاه آموزش تخصصی مکتب حاج قاسم 🌹 برگزاری مراسم یادواره، محفل انس و بزرگداشت حاج قاسم 🌹اعزام کاروان راهیان مکتب حاج قاسم به استان کرمان 👈 مدارس آموزش و پرورش،مدارس علمیه ، دانشگاه ها، مراکز، مساجد، پایگاه ها، هیئات مذهبی، سازمان ها و مجموعه های سراسر کشور در صورت درخواست موارد ذیل الذکر: ۱) راوی تخصصی مکتب حاج قاسم ۲) برگزاری دوره و کارگاه آموزش تخصصی مکتب حاج قاسم ۳) برگزاری مراسم یادواره، محفل انس و بزرگداشت حاج قاسم با حضور عوامل و تیم کامل ۴) اعزام کاروان راهیان مکتب حاج قاسم عزیز به استان کرمان با حضور خانواده های معظم شهدا و تیم های تخصصی هادی و راوی و مداح و برنامه های فرهنگی و اجرای سین به صورت کامل و... لطفا درخواست خود را به شماره ۰۹۹۲۹۱۱۶۶۹۵ یا آیدی ذیل الذکر اعلام نمایند... 👇 @Xshahidegomnamefakkehvatalaeieh ⚘ستاد بزرگداشت سومین سالگرد شهادت حاج قاسم ⚘مکتب حاج قاسم عزیز ⚘مجمع راویان ⚘☘http://eitaa.com/sayarimojtabas
📕✏سه نیمه سیب🍎 ⚘🌱_سرت را بالا بگیر ببینم چی گفتی.واقعا میخواهی زن بگیری؟ -آره مامان جون!آخه چجوری بگم من هنوز نگاهم به هیچ نامحرمی نیفتاده؛بدت می آد که اولین بار چشمم به زن خودم بیفته؟ -حالا بگو نظرت رو کی هست. گونه هایش را عرق شرم پوشیده است.سرش پایین است و دارد لبش را می جود.پشت یک لبخند می گوید:"حالا خودت رو کس خاصی نظر نداری؟" ⚘🌱می روی توی فکر.تصویر دخترهای غریبه و آشنا ،در مقابل چشمانت به صف می شوند؛ یک لحظه،تصویر دختر ریزنقش خواهرت در نظرت برجسته می شود: _زهرا،دختر خاله فاطمه،چطوره؟ مصطفی می خندد. دیده ایش تا حالا؟ -کوچیک که بود ، آره... -لازم باشه، می بینمش؛اما تو هم که بگی خوبه،قبوله. -الهی،مادر فدات!من که از خدامه؛ولی توی طلبه با شونزده سال سن و درآمد صفر و سربازی نرفته،چی کار می خوای بکنی؟ -با دلخوری نگاهت می کند.بهش برخورده؛اما تو هم نمی توانی حرف هایت را نزنی... &ادامه دارد... راوی: مادر مصطفی و مجتبی و مرتضی بختی 🍂⚘🍂⚘🍂⚘🍂⚘🍂⚘🍂⚘🍂 http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
📸 واکنش کاربران فضای مجازی به شعار سومین سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی جان‌فدا 🍂⚘🍂⚘🍂⚘🍂⚘🍂⚘🍂⚘🍂 http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani