4.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
📹 استوری موشن | به هجر دوست نه خوش میشود زمانه ما
┄┅ ❥❥❥ ┅
#جان_فدا
لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم
🍀⚘🍀⚘🍀⚘
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
💢شهید حاج قاسم سلیمانی:
🌷هر کدام از شما یک #شهــید را دوست خود بگیرد و سیره عملی وسبک زندگـی او را بکار ببندید، ببینید چطــور رنگ و بوی #شهدا را به خود میگیرید وخدا به شما عنایت میکند🌷
#رفیق_شهیدم
5.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلام_ناب
#حاج_قاسم
🔷سخنان شنیدنی شهید
حاج قاسم سلیمانی در
مورد مسجد و امام مسجد...
💠بمناسبت سی ام مرداد
روز جهانی مسجد
┄┅ ❥❥❥ ┅
#جان_فدا
لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم
🍀⚘🍀⚘🍀⚘
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم سلیمانی(مجمع)
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «#درد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨📚✨﷽✨📚✨
📚✨📚✨
✨📚✨
📚✨
✨
صلوات و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان
📖روایت «#دردانه_کرمان»
🔸خاطراتی از سردار شهید حسین بادپا
🔹فصل: سوم
🔸صفحه: 139-140
🔻 ادامه قسمت: 74
تا این که بعد از عملیات والفجر8 قرار بود در جادّه ی البحار و بعد از کارخانه ی نمک عملیاتی بکنیم. فاو، خط مقدّم ما بود. این منطقه، حدود20کیلومتر از فاو جلوتر بود. حسین با دو نفر از بچّه ها،قبل از عملیات، چند روزی برای شناسایی رفتند.روزی، بعد از شناسایی های مکرر،پیش حاج قاسم آمدند و گفتند《به احتمال خیلی زیاد، عملیات لو رفته.》آقای علی نجیب زاده،مسئول اطلاعات بود؛ من هم جانشین او.حاج قاسم از علی نجیب زاده خواست چند نفر از بچّه ها را دوباره برای شناسایی به محور بفرستد. آقای نجیب زاده تصمیم گرفت رسول جمشیدی و بچّه های محورش را برای شناسایی اعزام کند. یکی از بچّه های محور رسول به نام علی قاصدی، حالش خوب نبود. گفت《من امشب نمی تونم برم.》حسین گفت《علی آقا، بهتره به جای آقای قاصدی، یعقوب مهدی آبادی رو بفرستین.》آقای نجیب زاده قبول کرد.یعقوب وقتی شنید که قرار است با رسول برود شناسایی، خیلی خوشحال شد. زمان خداحافظی آمد کنار من و حسین. گفت《بچّه ها، من امشب به آرزوم می رسم!》با رسول جمشیدی رفتند. من و حسین، روی خاکریز منتظر بودیم تا بچّه ها برگردند و به یعقوب تبریک بگوییم و نظرش را درباره ی اوّلین تجربه اش بپرسیم. بازگشت شان خیلی طول کشید. کم کم داشتیم نگران می شدیم...
#قسمت_اول👇
┄┅ ❥❥❥ ┅
#جان_فدا
لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم
🍀⚘🍀⚘🍀⚘
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
✨
📚✨
✨📚✨
📚✨📚✨
✨📚✨📚✨📚
✨📚✨﷽✨📚✨
📚✨📚✨
✨📚✨
📚✨
✨صلوات و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان
📖روایت «#دردانه_کرمان»
🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا
🔹فصل : سوم
🔸صفحه: ۱۴۱-۱۴۲
🔻 قسمت: ۷۵
همرزم شهید: حسین متصدی
من و علی آقا، داخل سنگر نشسته بودیم.
یکی از بچه ها آمد داخل سنگر.
گفت «بچه ها هنوز برنگشتن! خیلی دیر کرده اند!».
فوری آماده شدیم.داخل محور رفتیم تا وضعیت را بررسی کنیم.
حسین بادپا و حمید رمضانی، روی خاکریز منتظر بچه ها بودند. ازشان پرسیدم «از بچه ها خبری ندارین؟!».
آن ها هم نگران بودند. گفتند «نه!خیلی وقته ایستاده ایم! تا حالا بر نگشتن!».
داخل آب رفتیم. با دوربین دید در شب، همه جا را با دقت نگاه کردیم. از فاصله ی دور، بچه ها را دیدم جلوتر رفتیم.
چیزی را روی آب می کشیدند. نزدیکشان شدیم. فهمیدیم
جنازه ی یعقوب مهدی عبادیه! تیر به قلبش اصابت کرده و شهید شده بود.
با همان لباس غواصی که به تنش بود، آوردیمش.
چه چهره ی نورانی ای پیدا کرده بود!یعقوب، جواب سؤال من از اولین و آخرین تجربه ی شناسایی اش را با لبخندی که روی لبانش نقش بسته بود، داد.
حسین بادپا، خیلی ناراحت بود. هی می گفت «چرا من واسطه شدم که یعقوب بره شهید بشه؟».
هی خودش را سرزنش می کرد.
شناسایی ها می بایست مخفیانه پیش می رفت.
هیچ کس نمی بایست خبر دار
می شد. به بچه هایی که برای شناسایی رفته بودند،
فوری گفتم لباس غواصی را از تن یعقوب در بیاورند و یک لباس عادی تنش کنند. با یک خودکار، جلوی جیب و پشت لباس را سوراخ کردم. با کبریت هم اطراف سوراخ را طوری درست کردیم که اگر
ستون پنجم دید، فکر کند که در وضعیت عادی توی خط تیر خورده است.
بعد از این اتفاق، علی آقا رفت پیش حاج قاسم.
گفت «حاجی، عراقی ها خودشون رو به خواب می زنند. دام بزرگی برامون پهن کردن.»
حاج قاسم گفت «چرا؟».
گفت «حاجی ،از زمانی که یعقوب مهدی آبادی به شهادت رسیده، بچه ها میرن توی محور، عراقی ها کاملا بچه ها رو می بینند؛
اما اصلا عکس العملی نشون نمی دن.
حتی یه تیر هم سمت بچه های ما نمی زنند».
حاج قاسم گفت «علی،چقدر مطمئنی ؟»
علی آقا گفت «یقین دارم».
حاج قاسم، لحظه ای به فکر فرو رفت و گفت: من باید خودم بیام محور را از نزدیک ببینم.
ادامه دارد...
#قسمت_اول👇
┄┅ ❥❥❥ ┅
#جان_فدا
لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم
🍀⚘🍀⚘🍀⚘
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
✨
📚✨
✨📚✨
📚✨📚✨
✨📚✨📚✨📚✨
7.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍صحبت های شهید حاج قاسم سلیمانی درباره رستگار شدن و سوار اتوبوس شهادت شدن شهید محمد جمالی؛ شهید محمد علی الله دادی و شهید حاج حسین بادپا...
🔸الله دادی ؛ جمالی ؛ حسین بردند با ذکاوت با زیرکی نه با زیرکی نفسانی با زیرکی دینی بردند خودشان را سوار اتوبوس شهادت کردند...
┄┅ ❥❥❥ ┅
#جان_فدا
لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم
🍀⚘🍀⚘🍀⚘
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
3.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در #کار_فرهنگی باید ورودی ها باز باشه
و خروجیها به هنر خودمون برمیگرده
از زبان حاج قاسم بشنویم که #شهید_همدانی چگونه کار فرهنگی میکرد ...
👈 یک انقلاب در تهران درست کرده بود
#حاج_قاسم
┄┅ ❥❥❥ ┅
#جان_فدا
لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم
🍀⚘🍀⚘🍀⚘
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
16.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍صحبت های شهید حاج قاسم سلیمانی درباره اولین شهید مدافع حرم استان کرمان شهید محمد جمالی...
┄┅ ❥❥❥ ┅
#جان_فدا
لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم
🍀⚘🍀⚘🍀⚘
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
🔴اخلاق نهضتی حاج قاسم
🔹حاجی اخلاق نهضتی داشت. این اصطلاح خودش بود. میگفت به نهضتها و شخصیتها احترام بذارین. اینها رو که نمیشه با پول خرید، ولی با حُسن خلق و سیره نبوی میشه روشون تأثیر گذاشت. مهمان که برایش میآمد، گاهی نیمه شب خودش میرفت فرودگاه برای استقبال.
🔹طرف باورش نمیشد که حاج قاسم شخصاً به استقبالش آمده! بعضی وقتها اعتراض میکردیم، میگفت: این بنده خدا مجاهده، امید اسلامه، احترام بهش واجبه. این دو سه روز که مهمانش در ایران بود، در محل استقرار کنارش میماند و حتی شب را همانجا میخوابید.
📚حسن پلارک، فکه202
┄┅ ❥❥❥ ┅
#جان_فدا
لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم
🍀⚘🍀⚘🍀⚘
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
6.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ جدید حاج صادق آهنگران برای رهبر انقلاب
و حاج قاسم سلیمانی
#حاج_قاسم
┄┅ ❥❥❥ ┅
#جان_فدا
لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم
🍀⚘🍀⚘🍀⚘
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani