3.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حاج_قاسم
🔵ویدویی منتشرنشده ازحضور
شهیدسلیمانی درفاصله نزدیک
داعش در نبردهای نزدیک حرم
حضرت زینب سلام الله علیها،
دمشق محلهی زینبیه
┄┅ ❥❥❥ ┅
#جان_فدا
لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم
🍀⚘🍀⚘🍀⚘
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
7.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷﷽🌷
📺 حتماً و حتماً ببینید و بشنوید
📽 انتشار جدید 《هشدار سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در بارهی بیتوجهی به اندیشههای رهبر حکیم و فرزانهی انقلاب اسلامی حضرتِ امام خامنهای (مدظلهالعالی)》
🎬 در این ویدئو برای نخستین بار صحبتهای منتشر نشده سردار شهید حاجقاسم سلیمانی در آذر سال ۱۳۹۷ در دانشگاه شهید باهنر کرمان را تماشا کنید.
🌷🍃🌸💠🌸🍃🌷
🌻اللّٰهُمَّ احفظ نائب المهدی(عج) امامنا الخامنهای🌻
🌷نثار روح مطهر سردار دلها شهید "حاج قاسم سلیمانی" صلوات🌷
┄┅ ❥❥❥ ┅
#جان_فدا
لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم
🍀⚘🍀⚘🍀⚘
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
5.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حرمت ولی فقیه را
حرمت مقدسات را بدانید!
• حاج قاسم ♥️🌿
#اَللّهُمَّارْزُقْنیتَوْفِیقَالشَّهادَةِفِیسَبِیلِکَ
✨ حاج قاسم!'
هر چه بالاتر رفت
تواضع و ولایت مداری اش بیشتر شد
و این ویژگی نابِ
یڪ انقلابی مؤمن است
✍حاجحسینیڪتا
┄┅ ❥❥❥ ┅
#جان_فدا
لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم
🍀⚘🍀⚘🍀⚘
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
3.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#یک_و_بیست
#حاج_قاسم
💠سلاح مومن در جهاد اکبر،
اشک به درگاه خدا است.
┄┅ ❥❥❥ ┅
#جان_فدا
لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم
🍀⚘🍀⚘🍀⚘
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
7.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حاج_قاسم
#شهید_در_کلام_شهید
🌷ما با هم خیلی
رفیق بودیم...
رفاقت قبل از شهادت
رفاقت بعد از شهادت
رفاقت در بهشت
┄┅ ❥❥❥ ┅
#جان_فدا
لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم
🍀⚘🍀⚘🍀⚘
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
15.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 «عقل سرخ»
🔺شهید حاج قاسم سلیمانی: این جزو اعتقادات قلبی من است. هرگز حاضر نیستم پوتینام تبدیل به کفش راحتی بشه. از خدا میخواهم که مرگم را در این لباس قرار بده و این مرگ را شهادت قرار بده. انشاءالله.
#اَللّهُمَّارْزُقْنیتَوْفِیقَالشَّهادَةِفِیسَبِیلِکَ
┄┅ ❥❥❥ ┅
#جان_فدا
لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم
🍀⚘🍀⚘🍀⚘
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
5.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍شهیدی که همسایه اشان را فرستاد به مادرش بگوید با تسبیحی که بهش هدیه داده نماز شب بخواند ؛ شهید حمیدرضا نقی زاده مزار مطهر گلزار شهدای کرمان...
┄┅ ❥❥❥ ┅
#جان_فدا
لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم
🍀⚘🍀⚘🍀⚘
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
12.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میگن میخوای بری سفر،
اول پیدا کن رفیقتو...
#حسین_یکتا
┄┅ ❥❥❥ ┅
#جان_فدا
لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم
🍀⚘🍀⚘🍀⚘
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم سلیمانی(مجمع)
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «#درد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨📚✨﷽✨📚✨
📚✨📚✨
✨📚✨
📚✨
✨
صلوات و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان
📖روایت «#دردانه_کرمان»
🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا
🔹فصل : سوم
🔸صفحه : ۱۴۵-۱۴۶
🔻ادامه قسمت : ۷۶
با دیدن چنین وضعیتی، دلهره و نگرانی در دل بچّه ها به وجود می آمد. از فرمانده گروهان گرفته تا سربازها و بسیجی ها، همگی می آمدند پیش خط نگه دارها و دیده بان ها، می پرسیدند《چه خبر شده؟! می خواد اتفاقی بیفته؟! چه کار می خوان بکنن؟!》.
حسین با آن سن کمش می خندید و می گفت《نگران نباشید! خیال تون راحت! دارن با چند تا تانک مانور می دن. اصلاً خبری در خط شون نیست.》
حسین به کارش وارد بود. بچّه ها با شنیدن این حرف ها، کمی آرامش می گرفتند. بعضی وقت ها، شدّت تیرها زیاد می شد. حسین، با فرمانده گردان یا معاون گردان می رفت سنگر کمین که زیرزمینی ساخته شده بود و حدود 300 متر با خط اوّل فاصله داشت.
با هم، از نزدیک، اوضاع را بررسی می کردند و وضعیت خط را می سنجیدند.
حسین با بردن فرمانده یا معاون گردان رزمی باعث می شد ترس خیلی ها بریزد و آرامش به خط برگردد.
قسمت : ۷۷
همرزم شهید: احمد نخعی
بابچّه های اطلاعات عملیات برای شناسایی به سمت ارتفاعات غرب آمده بودیم.
برای این که جلب توجه نکنیم، امکانات زیادی با خود نیاورده بودیم؛فقط بعضی وسایل لازم مثل پتو و لباس آورده بودیم.
خودمان هم با یک ماشین آمده بودیم. روز بعد، یک ماشین برای ترددمان آمد.صبح که می شد،می بایست من و یکی دیگر از بچّه ها، برای تهیه ی صبحانه از ارتفاعات پایین می آمدیم، داخل روستا می شدیم، نان و پنیر و هر چه را که می شد،می گرفتیم.
هر بار که می خواستیم سمت روستا بیاییم، حسین خیلی نگران می شد. می گفت: احمد، خیلی حواست رو جمع کن. منافق زیاده. احتمال داره چیزی توی غذای بچّه ها بریزند.
این ها خیلی نامردند. حسین حق داشت نگران باشد.
یک روز صبح، با خود حسین رفتم برای تهیه ی صبحانه و نان.
از قصد، نان ها را خیلی شور کرده بودند.
ادامه دارد......
#قسمت_اول👇
┄┅ ❥❥❥ ┅
#جان_فدا
لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم
🍀⚘🍀⚘🍀⚘
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
✨
📚✨
✨📚✨
📚✨📚✨
✨📚✨📚✨📚✨