31.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حتماببینید
🎥 نماهنگ ویژه: از خرمشهر تا دروازههای فلسطین
🎤 روایتی ویژه از فعالیتهای حاج قاسم سلیمانی؛ از دفاع مقدس تا سپاه قدس
یاد سردار سلیمانی عزیز با صلوات
🌷 مکتب سردار سلیمانی🌷
درد #فراق 💔 ساده مداوا نمی شود... باید به #هم رسید ، وَاِلّا نمی شود😔 حاجی کجایی ؟ حاجی گاهی نگاهی😭
#مکتب_سردار_سلیمانی
عاشقان سردار
📝 خاطره مداح اهل بیت حاج صادق آهنگران از سرداردلها:
🕊یک یا دو شب از شبهای قدر را بیا و برای رزمندگان مدافع حرم در حرم حضرت رقیه (س)، مراسم احیاء را برگزار کن. من هم حسبُالامر وی که بهعنوان فرمانده بنده بود، چند سالی برای احیاء شبهای قدر، به سوریه میرفتم. این خاطرهای که تعریف میکنم، به نظرم، آخرین دیدارم با شهید حاج قاسم سلیمانی بود:
🕊شب بیست و یکم یا بیست و سوم ماه مبارک رمضان، در حرم حضرت رقیه (س) که در حال خواندن دعا و روضه بودم، یکی از خادمان به نام آقای «میری» آمد و به من گفت که «پیرمرد آمده است»؛ («پیرمرد» اسم رمزی حاجقاسم بود). من تصورم این بود که حاجقاسم آمده و در جمعیت نشسته است؛ اما بعد از پایان مراسم که همه رفتند و خادمان درهای حرم را بستند، به اتاقی در طبقه بالای حرم رفتم که برای سحری آماده شوم، در آنجا آقای «میری» گفت که «حاجقاسم گفته است که بیا پایین».
🕊من هم خوشحال شدم و سریع دوباره به حرم برگشتم و از کنار ضریح رد شدم و به اتاق مسئول خدام رفتم. در آنجا با حاجقاسم، با آن تواضع و صفایی که داشت، احوالپرسی کردم تا اینکه گفت: «حاج صادق مراسم امشب به من نچسبید»، گفتم: «مگر در مجلس نبودید»، حاج قاسم گفت: «نه، در حقیقت نیامدم، همین جا نشسته بودم؛ اگر میشود، چند دقیقه در حد یک روضه هم که شده، بخوانید» بعداً فهمیدم که بهدلیل مسائل امنیتی، نتوانسته بود به مجلس بیاید.
🕊دو نفری آمدیم بیرون و نشستیم کنار ضریح حضرت رقیه (س)، هیچکس هم در حرم نبود، البته یک نفری هم داشت با موبایل فیلم گرفت که گویا شهید «پورجعفری» بود و آقای «میری» هم داشت سحری آماده میکرد. حاجقاسم نشست و سر خود را گذاشت روی ضریح و من هم به فاصله یک متری وی، شروع کردم به خواندن زیارت عاشورا، چون تا آنجا که میدانم و یادم هست، حاج قاسم همیشه بعد از نمازها، اصولا زیارت عاشورا را میخواند. با اینکه خسته بودم؛ اما بعد از زیارت عاشورا، دوباره قرآن به سر گرفتن را هم خواندم و طبق روال، وقتی به «الهی به عَلیٍ» رسیدم، روضهای خواندم و دعا را ادامه دادم.
🕊مهم موضوع این است که وقتی من میخواندم، آنقدر حاج قاسم گریه میکرد و حال خوشی داشت که من به آن کسی که داشت فیلم میگرفت، (حالا خدا کند که فیلم آن وجود داشته باشد) یکی دوبار اشاره کردم که «ادامه بدهم؟»، گفت که «ادامه بده»، معلوم بود که به این حال حاجقاسم عادت داشت؛ خلاصه تا آخر دعا را خواندم و کمی صبر کردم تا از گریههایش کمی کم شود، بعد از آن، آمد که تشکر کند؛ چون اصولا به مداحهای اهل بیت (ع) بسیار احترام میگذاشت؛ آنشب با هم رفتیم به طبقه بالای حرم و سحری را با هم خوردیم. در این فاصله چندبار به من گفت که اگر شهید شدم، یادت باشد که برای من بخوانی.
یاد سردار سلیمانی عزیز با صلوات
*﷽*
#مکتب_سردار_سلیمانی
سلیمان شناسی
روایت سردار سلیمانی
آشنایی با زندگی سردار دلها
سال 56 کم کم سرو صداهایی از خارج کرمان به گوش می رسید. تقریبا همه از در گیری های قم و تبریز آگاهی پیدا کرده بودند...
من به دلیل عدم تجربه و نشاط جوانی و روحیه ی ورزشی و سلحشوری عشایری بی پروا حرف می زدم و به شاه و خانواده ی او بد می گفتم.
شب ها تاصبح به اتفاق برادری به نام واعظی، احمد و تعدادی از جوان ها کرمان بر دیوارها شعار نویسی می کردیم.
عمده شعارها مرگ بر شاه و درود بر خمینی بود.
عکس خمینی آینه ی روزانه ی من بود، روزی چندبار به عکس او می نگریستم.
انگار زنده در کنارم بود ومن جنب او که مشغول خواندن قرآن است، نشسته بودم. او بخشی از وجودم شده بود.
📚: از چیزی نمی ترسیدم
#یادعزیزشان_باصلوات
*﷽*
#مسابقه_شهدایی
در مکتب ولایت
در محضر امام روح الله
گاهی خدمت امام می رسیدیم عرض می کردیم اگر امکان دارد ما را نصیحتی بفرمایید.
معمولا امام این نصیحت را می کردند: تا می توانید در جوانی هر خدمتی به مردم بکنید، هر عبادتی بکنید.
قدر جوانی را بدانید که وقتی به سن من برسید، دیگر هیچ کاری نمی توانید
بکنید.
📚: برداشتهایی از سیره امام خمینی(ره)
مسابقه شهدایی بعدی در بهمن ماه و دهه فجر همزمان با سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی از زندگی نامه امام خمینی ره برگزار خواهد شد
10.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽*
#مکتب_سردار_سلیمانی
روایت عشق
مردی چنین در میانه ی میدانم آرزوست...🌷🕊