*﷽*
#مسابقه_شهدایی
در مکتب ولایت
در محضر امام روح الله
💢هرکس کرایه خودش را بدهد
🔹وقتی شاه رفت، امام تصمیم گرفتند به ایران بیایند؛ ولی در ایران همه تقریباً مخالف سفر امام از پاریس بودند. تلفن پشت تلفن می زدند که داستان را به امام بگو. من هم می گفتم. اما امام تصمیمشان را گرفته بودند. هواپیمایی اجاره شد، بنا شد هرکسی پول کرایه خودش را بدهد، لذا امام فقط کرایه خودشان و من را دادند.
📚: برداشت هایی از سیره امام خمینی (ره)،جلد۲
🎤 حجت الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی(ره)
#حافظان_بیت_المال
مسابقه شهدایی در بهمن ماه و دهه فجر همزمان با سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی از زندگی نامه امام خمینی ره برگزار خواهد شد.
🌿هـزارقصہ نوشـتیم
برصـحیفہےدل اما..:(
🥀هنوزعـشقتو عـنوان
سرمقالہےماسـت💔🌱
#دلتنگتیم_سردار
#روزتون_شهدایی
*﷽*
#مکتب_سردار_سلیمانی
به فرماندهان خیلی احترام می گذاشت. و در مقابلشان تواضع می کرد اما اگر جایی نشسته بود و داشت قرآن می خواند حتی اگر فرمانده لشکر از راه می رسید و همه جلویش بلند می شدند محمدرضا به احترام قرآن، خواندنش را ادامه می داد...
چراغ قرمز شد و راننده ماشین را پشت خط عابر پیاده چهار راه نگه داشت.
عکس بزرگ کاشی شده از محمدرضا آن طرف چهار راه بود.
حاج قاسم به عکس اشاره کرد و گفت:
این محمدرضا... مقامش از خیلی از شهدا بالاتر است اما کسی نمی داند.
با تعجب گفتم: حاج آقا!
محمدرضا شهید بزرگی بود ولی اینکه شما می گوید از خیلی از شهدا بالاتر است را نمی دانستم.
حاجی گفت: گفتم، کسی این را نمی داند حتی شما.
📚: جوانان بیدار
#سردارشهیدمحمدرضاکاظمی_زاده
#یادعزیزشان_باصلوات
*﷽*
#مکتب_سردار_سلیمانی
سلیمان شناسی
روایت سردار سلیمانی
آشنایی با زندگی سردار دلها
تازه موتور سیکلت ۱۲۵ خریداری کرده بودم. من از در قدمگاه که بازار کرمان بود، وارد شدم و موتورم را داخل یکی از کوچه های فرعی که از بازار منشعب می شد، پارک کردم.
داخل مسجد جنب و جوش بود. پس از ساعاتی کولی ها از دو در شمالی و غربی مسجد، با حمایت نیروهای شهربانی و پاسبان ها، حمله ی خود را شروع کردند.
اول تمام موتورها و چرخ های پارک شده جلوی در مسجد را آتش زدند. فریاد جوان ها بلند شد که: درها را ببندید!!
به اتفاق واعظی و احمد به پشت بام شبستان مسجد رفتیم.
کولی ها و پاسبان ها با وحشیگری مشغول سوزاندن وسایل مردم بودند....
از دو طرف، شلیک گاز اشک آور به داخل مسجد شروع شد. حالا در باز شده بود و حمله به داخل شبستان آغاز شد.
آیت الله صالحی را از پنجره ی شبستان به بیرون منتقل کردیم، به دلیل استنشاق گاز و کهولت سن، از حال رفته بود.
روحانی سرخودی که بعدا با او رفیق شدم، به نام اسدی، با حرارت جوان ها را تشویق به مقابله می کرد...
و هر کسی که از در می خواست خارج شود، زیر چوپ و چماق کولی ها سر و دستش می شکست...
✍اِدامِه دارَد....
📚: از چیزی نمی ترسیدم
#یادعزیزشان_باصلوات
*﷽*
درمکتب شهادت
درمحضرشهدا
قرار بود فرماندهان سپاه اسلام به دیدار امام بروند. نرفت، گفت: اول شناسایی را تمام کنیم.
گفتند: حداقل به دیدار خانواده برو. بهبهان نزدیک بود؛ اما چهل کیلومتر که رفت. طاقت نیاورد و برگشت. فردا با حسن باقری برای شناسایی رفت. همانجا شهید شدند.
#سردارشهیدحسن_باقری
#سردارشهیدمجیدبقایی
#یاد_عزیزشان_باصلوات
9.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مکتب_سردار_سلیمانی
🎥 کلیپ های ماندگار و به یاد ماندنی
سخنرانی سردار در رابطه با سردارشهید حسن باقری
2.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎤 #روایت_عشق
نکتهای مشترک از زبان شهید مطهری و حاج قاسم سلیمانی
🌸خیلی فرق است میان کسی که به سربازش میگوید تو برو جلو، با کسی که خودش جلو میرود و میگوید بیا
فرماندهی در جنگ ما امامت بود...
یاد عزیزشان با صلوات
#روایت_عشق
شبقبلشهادتشاربابتو❣
خواببهشگفتسرتورو👤
میبرنولیدردنمیکنهسر🔪
منمبریدندردنداشت😭
شهید مدافع حرم
#رضا_اسماعیلی
#عاشق_شهدا
یکی از دلنوشتههای حاج قاسم📝
.رویم نمیشود در تشییع آنها (شهدا) شرکت کنم. ده روز قبل بهترین آنها را از دست دادم، اما خودم نمیروم و نمیمیرم، در حالی که در آرزوی وصل یکی از آنها لهله میزنم و به درد «چه کنم» دچار شدهام. این درد همه وجودم را فراگرفته...
#سردار_سلیمانی
*﷽*
درمکتب شهادت
در محضرشهدا
یک روحانی در ایام محرم به روستای دوساری رفته بود و مردم استقبال گرمی از مجالس او نکرده بودند.
با گله مندی موضوع را با رضا در میان گذاشت. رضا بلندگویی روی لنکروز جهاد سوار کرد و در روستا شروع به صحبت نمود و گفت:
اگر از بلندگو اعلام می شد که می خواهیم برایتان آب و برق بیاوریم، فورا جمع می شدید؛ چرا برای اصلاح دینتان جمع نمی شوید؟!
پس از صحبت های رضا، مردم دسته دسته به سوی مسجد روان شدند.
📚: ماهنامه دفاع مقدس، شمیم عشق
#شهیدرضادهقان_پور
#یادعزیزش_باصلوات