eitaa logo
🌷 مکتب سردار سلیمانی🌷
1هزار دنبال‌کننده
20هزار عکس
7.3هزار ویدیو
31 فایل
سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمودند: «تا کسی شهید نبود، شهید نمی شود. شرط شهید شدن، شهید بودن است. اگر امروز بوی شهید از رفتار و اخلاق کسی استشمام شد، شهادت نصیبش می شود. تمام شهدا دارای این مشخصه بودند».
مشاهده در ایتا
دانلود
ستارگان آسمان شهادت شهید امان الله غلامحسین پور در دانشگاه تهران قبول شد همسرش به او خبر داد که برای ثبت نام برود تهران ولی او در جواب همسرش گفت: فعلا دانشگاه جبهه است والاترین درس را که درس عشق و بالاترین مدرک را که شهادت است در جبهه میدهند این درس و این مدرک در هیچ دانشگاهی یافت نمی شود میخواهم همین جا مدرک بگیرم روحش شاد و یادش تا ابد جاودان باد به برکت صلوات ♥️♥️🌷♥️♥️
در محضر افلاکیان خاکی درجه سروانی اش را که گرفته بود فرمانده نیروی هوایی گفته بود در بین خلبان های جهان بی نظیر است کسی که در 26 سالگی به این درجه برسد خودش اما به فکر این چیزها نبود و اهمیت نمی داد و بی توجه به درجه همیشه میگفت بلند آسمان جایگاه من است🕊 دست آخر هم در حین برگشت از عملیات برون مرزی بر بلندای آسمان شهادت پرواز کرد روح مطهرش قرین رحمت الهی باد به برکت صلوات خلبان شهید حسین طیار زاده🌷 ♥️♥️♥️💟♥️♥️♥️
در محضر همسران شهدا دفترچه خاطرات 📝 شهید مدافع حرم امین کریمی🌷 سبک زندگی شهدایی🌷 تمام ولادت‌ها، اعیاد و هر مناسبتی از امین هدیه داشتم. در ایام عقد تقریباً هفته‌ای 2 بار برایم گل می‌خرید. اولین هدیه‌اش دیوان حافظ بود. هر شب خودش یک شعر برایم می‌خواند و در موردش توضیح می‌داد. با اینکه من اهل شعر نبودم از اینکه او حرف بزند لذت می‌بردم و هیچ‌وقت خسته نمی‌شدم... فقط دلم می‌خواست حرف بزنم.. روحش شاد و یادش با صلوات 💕💕💕💔💞💞💞
در محضر همسران شهدا دفترچه خاطرات زندگی📝 شهید مدافع حرم امین کریمی🌷 👈سبک زندگی شهدایی👇 امین روزها وقتی از ادراه به من زنگ می‌زد و می‌پرسید چه می‌کنی اگر می‌گفتم کاری را دارم انجام می‌دهم می‌گفت «نمی‌خواهد! بگذار کنار، وقتی آمدم با هم انجام می‌دهیم.» می‌گفتم «چیزی نیست، مثلاً‌ فقط چند تکه ظرف کوچک است» می‌گفت «خب همان را بگذار وقتی آمدم با هم می‌شوریم!» مادرم همیشه به او می‌‌گفت «با این بساطی که شما پیش می‌روید همسر شما حسابی تنبل می‌شود ها!» امین جواب می‌داد«نه حاج خانم! مگر زهرا کلفت من است. زهرا رئیس من است.» _____________________ گاهی حتی بین روز مرخص ساعتی می‌گرفت و به خانه می‌آمد! می‌خندیدم و می‌گفتم بس که زنگ زدم آمدی؟ می‌گفت «نه، دلم برایت تنگ شده...» یک وقتایی که پنجشنبه و جمعه هم مأموریت داشت اواسط هفته مرخصی می‌گرفت و به خانه می‌آمد... کاش ما هم بشویم رهرو راه شهدا روحش شاد و یادش تا قیامت ماندگار باد به برکت صلوات 💟💟💟💞💟💟💟
خدایا تنها گزینه روی میز من #شهادت🌷 است و به هیچ چیز دیگری فکر نمیکنم با آنکه گنهکارم اما رحمت تو مرا امیدوار کرده است زیرا خودت در قرآن آیه 53 سوره زمر فرمودی👇 ۞ قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (ای رسول رحمت) بدان بندگانم که (به عصیان) اسراف بر نفس خود کردند بگو: هرگز از رحمت (نامنتهای) خدا نا امید مباشید، البته خدا همه گناهان را (چون توبه کنید) خواهد بخشید، که او خدایی بسیار آمرزنده و مهربان است. خدایا برای من این مرگها را ممنوع کن تصادف⛔️ سرطان⛔️ سکته⛔️ مرگ طبیعی⛔️ مریضی و بیماری⛔️ خدایا من فقط شهادت میخواهم مثل شهدا اللهم ارزقنی توفیق الشهادة فی سبیلک 🕊🕊🕊🌷🕊🕊🕊
در مکتب شهادت در محضر شهدا شهید مدافع حرم امین کریمی🌷 دفترچه خاطرات همسر📝 👈 سبک زندگی شهدایی🕊 به خانه که می‌آمد دستهایش را به علامت احترام نظامی کنار سرش می‌گرفت و می‌گفت «سلام رئیس.» عادت داشتم ناهار را منتظرش بمانم، صبحانه را دیرتر می‌خوردم ... اوایل به امین نمی‌گفتم که ناهار نخوردم، ناراحت می‌شد. وقتی به خانه می‌آمد با هم ناهار می‌‌خوردیم. حدود 5-4 وقت ناهار ما بود. خیلی لذت داشت این منتظر بودنش. حتی ماه رمضان افطار نمی‌خوردم تا او بیاید. امین هم روزه‌اش را باز نمی‌کرد تا خانه. پیش آمده بود که ساعت 11-10 افطار خورده بودیم. واقعا لذت‌بخش بود این با هم بودنمان.حتی عادت داشتیم در یک بشقاب غذا بخوریم که در تمام این مدت کوتاه زندگی هیچ‌گاه ترک نشد حتی در میهمانی‌ها... کاش ما هم بشویم رهرو راه شهدا کجایند مردان خوب خدا یاد عزیزش با صلوات ♥️♥️♥️🌸♥️♥️♥️
1_81237449.mp3
849.4K
🎼صوت/ آخرین وصیت شهید حججی به فرزندش علی 🌷شهیدمحسن_حججی روحش شاد و یادش گرامی باد به برکت صلوات 💕💕💕🌷💞💞💞 @masoodzakizadeh کانال سردار شهید مسعود زکی زاده
🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊 آنچه در خونین شهر(خرمشهر) گذشت خاطرات اسرای عراقی از خرمشهر سرتیپ الشمری درباره جنایات‌ سربازان در خرمشهر می‌گوید: ما کودکان، زنان و پیران را سر می‌بریدیم و گمان می‌کردیم که این کارها جزو اصول و ارزش‌های قادسیه است. ما غرق در جنایت شده بودیم و شب‌ها محور سخنان‌ ما این بود که هریک از ما چه تعدادی از مردم را به قتل رسانده است. اگر مدافعان حرم نبودند تاریخ دوباره تکرار میشد👆👆👆 شادی روح امام و شهدا بویژه شهدای مدافع حرم پیام آوران امنیت و آسایش سرزمین ایران صلوات ♥️♥️♥️🕊🕊🕊🌸
در مکتب شهادت در محضر شهدا راه شهید ، کلام شهید شهید زهرایی ابراهیم هادی 🌹ابراهیم در مقابل نامحرم به شدت حیا داشت. از صحبت با نامحرم بسیار گریزان بود. همیشه میگفت دنبال ارتباط کلامی با جنس مخالف نرید. چون آهسته آهسته خودتون رو به نابودی میکشید. 🌹ابراهیم همیشه میگفت: اگر خانم‌ها حریم رابطه با نامحرم را حفظ کنند، خواهید دید که چقدر آرامش در خانواده ها بیشتر میشود و نامحرم جرأت پیدا نمیکند کاری انجام دهد. روحش شاد و راهش پر رهرو باد به برکت صلوات ♥️♥️♥️💟♥️♥️♥️
🌷سݪام_بر_شھـــــدا به نام عشـــ❤ ️ــــق .. و به نام هر چیز خـــــوب .. یعنے "یــــاد شمـــــا" .. 《خرداد ۱۳۶۱، دمشق عکس یادگاری رزمندگان قوای محمد رسول‌الله(ص) با #حاج‌احمد_متوسلیان در پایان زیارت مقام مقدس رأس الحسین(ع)》 #دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے🌷 یاد شهدا با صلوات ♥️♥️♥️💟♥️♥️♥️ عشق فقط شهدا ♥️♥️♥️💟♥️♥️♥️
در مکتب شهادت در محضر مادران شهدا برگی از دفتر خاطرات📝 👈 سبک زندگی مادران شهدا سال 67 که مصادف بود با آخرین سال دفاع مقدس هادی را باردار بودم. و خیلی مراقب بودم که هر چیزی نخورم و هر حرفی نزنم، سعی میکردم دائم الوضو باشم. در 13 بهمن متقارن با شهادت امام هادی علیه السام به دنیا آمد و اسمش را هادی گذاشتیم. از همان کودکی برای فرزندانم قرآن میخواندم و بعضی شب ها برای نماز شب بیدارشان میکردم، پنج فرزندم را ردیف میکردم و میگفتم در نماز شب چهل مؤمن را دعا کنید و اگر فراموش کردید شهدا را دعا کنید. بچه ها از اینکه با من نماز میخواندند خیلی لذت میبردند. یاد و نامش آکنده از عطر گل های بهشتی باد به برکت صلوات ♥️♥️♥️🌷♥️♥️♥️ @masoodzakizadeh کانال سردار شهید مسعود زکی زاده ♥️♥️♥️🕊♥️♥️♥️ لطفا جهت ترویج فرهنگ شهید و شهادت و زنده نگه داشتن یاد شهدا کانال را به دیگران معرفی کنید اجرکم عندالله و عند الشهدا ♥️♥️♥️💟♥️♥️♥️
#رزمندگان_کوچک مردانگی به شناسنامه نیست.... رزمنده دفاع مقدس جوادصحرایی فرزند سردار دلاور، فرمانده غیور محور عملیاتی لشکر ویژه ۲۵ کربلا «رمضانعلی صحرایی » است ۹ ساله بود که وصیتنامه اش را نوشت خیلی ها به واسطه وصیتنامه اش او را می شناسند وصیتنامه ای که بارها در جبهه ها و یک بار هم در نماز جمعه بهشهر در محضر آیت الله جباری خوانده شده است: «بسم الله الرحمن الرحیم اینجانب جواد صحرایی رستمی، فرزند رمضانعلی که در سن ۹ سالگی به جبهه های حق علیه باطل عزیمت کردم و اگر به شهادت رسیدم دوچرخه ام را به پسر شهیدی بدهید که پدرش را از دست داده است.» رزمنده کوچک به نام #علی_باسم_الکعبی که در عملیات آزادسازی موصل شرکت کرده بود درسال ۹۶ به همراه پدرش به شهادت رسید به دلیل دارا بودن سنی کمتر از ۱۰ سال به عنوان کوچکترین شهید الحشد الشعبی معرفی شد... #رزمنده_جواد_صحرایی 💚 #شهید_علی_باسم_الکعبی ❤️ شادی روحشان صلوات
🌸 بعد از سید رو دیدم و ازش تشکر کردم. گفت: ما کاری نکردیم. زحمت کار به دوش بچه‌های مسجد و خود بود. 🌺 گفتم: سید ماجرایی رو برات تعریف می کنم که دیگه احساس خستگی‌‌ نکنی! 🌼 گفتم: سال قبل تو یکی از یادواره های شهدا مسئول فرهنگی مسجد خیلی تلاش می‌کرد اما کارها خوب پیش نمی‌رفت تا اینکه یکدفعه همه چیز مرتب شد. سخنران، قاری، مداح و... مراسم از آنچه فکر می‌کرد بهتر برگزار شد. 🔸 من می‌گفتم و سید با تعجب گوش می‌کرد. 🌸 گفتم: همون شب یکی از شهدای مسجد اومد به خوابش و ازش تشکر کرد و گفت: 🔹 "فکر نکن مراسم را شما هماهنگ کردی! قرار بود سلام الله علیها تشریف بیاورند. ما هم برنامه را هماهنگ کردیم."😭 💠 حرفم که تموم شد دیدم سید منقلب شده و چشمانش هم پر از اشک... 📚همسفر_شهدا خاطرات 🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨ @masoodzakizadeh کانال سردار شهید مسعود زکی زاده
در مکتب ولایت در محضر امام روح الله راه امام ، کلام امام 💠یکی از مؤثر ترین قشرهای جامعه #ائمه_جمعه هستند ائمه جمعه باید توجه داشته باشند که یکی از مؤثرترین قشرهای جامعه به حساب می آیند و باید توجه داشته باشند که مردم گوششان به اینهاست و در اجتماع ائمه جمعه سعی می کنند ببینند امام جمعه چه می گوید. از این رو باید سعی شود خطبه ها پرمحتوا باشد. در خطبه ها هم باید امر به تقوا و اینگونه مسائل رعایت شود و هم مردم را به وحدت و حضور در صحنه دعوت نمایند. 📚صحیفه نور؛ جلد ١٧،صفحه ٨٣ شادی روح امام صلوات ♥️♥️♥️🌸♥️♥️♥️
برگی از دفتر خاطرات📝 داخل سنگر بودیم . سپیدۀ صبح می زد. سرش را بالا آورد. کلاه خودش از سنگر بیرون زد. شروع کرد به تیراندازی. حدود سی متر با عراقی ها فاصله داشتیم . نگاهم کرد و گفت : « خوب تیراندازی میکنم ؟» گفتم : « مواظب باش ! جایت را عوض کن . عراقی ها می خواهند پاتک بزنند. » 🌸 صدای تقه ای داخل سنگر پیچید. مثل صدای برخورد یک تکه سنگ با کلاه خود . سرش خم شد روی سینه اش.نیم خیز شدم طرفش . سرش را بالا گرفتم ؛ صورتش سرخ شده بود . گلولۀ تک تیرانداز دشمن به سجده گاهش خورده بود . وسط پیشانی اش مثل خورشید می درخشید. 🌷شهیدحسن_ترک شادی روحش صلوات 💕💕💕🌷💞💞💞
#مناجات_نامه "نمی خواهم در رختخواب بمیرم، نمی خواهم که شرم بد مردن را به دنبال بکشم. خدایا زیستن را نیاموختم، میروم که چگونه مردن را تعلیم ببینم و بعد امتحان دهم. خدایا مرا در این آزمایش پیروز گردان، (از برگشتن شرم دارم و جوابی برای توجیه آن ندارم)." #سردارشهید_ابراهیم_هندوزاده #مردان_حق #عاشقان_شهادت یاد عزیزش با صلوات ♥️♥️♥️💟♥️♥️♥️
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸 🌸 ✅ پسرم؛ تو به اندازه کافی جبهه رفتی، دیگه نرو ؛ بزار اونایی برن که نرفته اند .. " چیزی نگفت و یه گوشه ساکت نشست . . . صبح که خواستم نماز بخونم اومد جانمازم رو جمع کرد، بهم گفت: " پدر جان ! شما به اندازه کافی نماز خوندی بذارین کمی هم بی نماز ها، نماز بخونن . . . کانال سردار شهید مسعود زکی زاده @masoodzakizadeh 🌸 🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
در مدرسه عشق تو کلاس شهادت پای درس شهدا ✍️ مرامِ بچه های امام حسین علیه السلام... تانک عراقی آتش گرفت و یک سرباز خودش رو از تانک پرت کرد بیرون. گیجِ گیج بود و به اطرافش نگاه می‌کرد. یهو سرِ جاش ایستاد و قمقمه‌اش رو برداشت تا شروع‌کرد به آب خوردن، یکی از بچه‌ها نشانه‌گرفت طرفش. اما علی‌اکبر زد زیر اسلحه‌ اش و گفت: چیکار می‌کنی؟ مگه نمی بینی داره آب می خوره؟!!! نگذاشت بزندش وگفت: شما باید مانندِ امام حسین(ع) باشید، نه مثلِ دشمنایِ امام حسین (ع) ... سردار شهید علی اکبر محمدحسینی🌷 📚منبع: کتاب خط عاشقی یاد عزیزش با صلوات 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎊حالا كه نيامدم دمت را بفرست 🎈من نيستم آن جا كرمت را بفرست 🎊گفتم كه مريضم و دوا مي خواهم 🎈پس گرد و غبار حرمت را بفرست 🎊میلاد امام رضا (ع) مبارک🎊
شاید شهـــادت آرزوۍ همه باشد اما یقیناً جز مخلصین کسی بدان نخواهد رسید کاش بجاۍ زبان با عملم، طلب شهادت می کردم اللهم الرزقنی شهادة فی سبیلک 🌷🌷🕊🕊🕊🌷🌷 سردار شهید مسعود زکی زاده یادش با صلوات 🕊🕊🌷🌷🌷🕊🕊
در مکتب شهادت در محضر شهدا همیشه تو سفر مشهد، دوست داشت ، موقع ورود بہ حـرم امام رضـا عليه‌السلام از ورودى باب الجـواد وارد بشه، هتـل ما داخل خیـابان نـواب بود، اگه می‌خواستیم از باب الجواد بریم داخل، باید مسافت زیـادی را می‌رفتیم. موقع رفتن ڪہ می‌شد، می‌گفت: من دور میزنم از ورودی باب الجـواد میام داخل ، هرکس دوست داشت می‌تونه با من بیاد، تقریباً همه ی بچه‌ها همراهش می‌رفتند. قبل وارد شدن به حـرم می‌گفت : بریم وضو بگیریم وبعد وارد بشیم، بچه‌ها شاکی می‌شدند ڪہ هـوا سرده، ما تو هتـل وضـو گرفتیـم، امّا می‌گفت: این وضو را به نیت امام جـواد (ع) بگیرید. وقتے وارد می‌شدیم، مقید بود زیارت عاشورا بخونـه ، مُهر، تسبیح و زیارت عاشورا ، تنهـا توشه‌هایی بود ڪہ همیشـه می‌شد تو لباسِ آقا حجت پیدا کرد. 📚 سربـاز خستـه زینـب مدافع حرم #شهید_حجت_اصغری_شربیانی #یادش_باصلوات
مردان مرد شما بودید که تا آخرین قطره خون و تا آخرین لحظه برای حفظ این آب و خاک و ناموس و وطن جان دادید و از کانال شهادت لفت ندادید اما امروز خیلی ها کانال هایی که بنام شما شهدا مزین شده را دارند خالی میکنن و از کانال شما لفت میدن هنوز فاصله ما تا شما در عمل تفاوت از زمین تا آسمان است کجایند مردان بی ادعا کجایند شهیدان راه خدا یاد شهدا با صلوات ♥️♥️♥️🌷🌷🌷🌷
#ای_شهید همسایه ات نیستم امــا مهمان خانه ی مجازی ات که هستم!😔 حق مهمان کمتر از همسایه که نیست! خودت دستم را گرفته ای و آورده ای اینجا☝️ کمکی کن من هم یکی شبیه تو شوم💔 رفیق‌شهیدم شهید مسعود زکی زاده با تو میخوام به خدا برسم کمکم کن شهیدانه زندگی کنم و در پایان مثل تو شهید شوم که اگر رهایم کنی غرق میشوم رفیق شهیدم گاهی نگاهی که همیشه با نگاه تو از گناه حفظ شدم تا ابد در قلب من خواهی ماند♥️
در مکتب شهادت در محضر شهدا شهید مدافع حرم محمد هادی ذوالفقاری دوستانش میگفتند: وقتی میخواست برود کربلا یک چفیه می انداخت روی صورتش تا نامحرمی را نبیند. می گفت نگاه حرام راه شهادت را می بندد. بعد از شهادتش یک دفترچه یادداشت از او به دستم رسید که برنام ههایش در نجف را در آن نوشته بود: در فلان ساعت باید فلان ذکر را بگوید یا در ساعتی دیگر نماز جعفر طیار را بخواند. یادم است همیشه میگفت که وقتی بچه بوده یکی از خاله هایم را اذیت کرده و باید حلالیت بگیرد، وقتی به خاله ام ماجرا را گفتم که حلالیت بگیریم او چیزی به یاد نداشت. خدا رحمتش کند خیلی حواسش بود که کسی از او ناراضی نباشد. روحش شاد و یادش تا قیامت ماندگار باد به برکت صلوات ♥️♥️♥️🕊♥️♥️♥️
در مکتب شهادت در محضر شهدا راه شهید ، عمل شهید شهید مدافع حرم محمد هادی ذوالفقاری مدافع حرم حضرت هادی هادی خیلی دوست داشت به سوریه برود و مدافع حرم حضرت زینب سام الله علیها باشد. ولی خدا برایش دفاع از حرم عسگریین را نوشته بود. بهمن ماه بود. شش روز از آخرین اعزامش می گذشت. هادی به همراه بقیه مدافعین حدود 20 کیلومترجلوتر از حرم می ایستادند و شبها را برای استراحت به حرم باز میگشتند. یک روز ظهر هادی به همراه 20 نفر یک جا مشغول مبارزه بودند و تنها ایرانی آنها هادی بود. یکی از ماشینهای عراق به دست داعش افتاده بود. آن ماشین را بمبگذاری میکنند و می آیند تاعملیات انتحاری انجام دهند. وقتی نیروهای عراقی متوجه میشوند، سه تا آرپی جی به سمت ماشین شلیک میکنند اما چون ماشین ضد زره بوده آرپی جی ها به آن صدمه نمی رساند. ماشین به سمت نیروهای عراقی می آید و خود را منفجر می کند و هادی به شهادت میرسد یاد عزیزش با صلوات بر محمد و آل محمد ♥️♥️♥️💟♥️♥️♥️
در مکتب شهادت در محضر همسران شهدا دفترچه خاطرات📝 شهید مدافع حرم امین کریمی🌷 آنقدر مرا وابسته خودش کرده بود و آنقدر برایش احترام قائل بودم که حتی وقتی برای میهمانی به خانه مادرم می‌رفتیم، عادت کرده بودم پایین پایش کنار مبل بنشینم. هرچه می‌گفت «بیا بالا کنارم بنشین من راحت نیستم...» می‌گفتم «من اینطور راحت‌ترم... دستم را روی زانوهایت می‌‌گذارم و می‌نشینم...» امین می‌گفت «یادت باشد دود اگر بالا نشیند کسر شأن شعله نیست» (همه می‌‌خندیم). راستش را بخواهید دلم می‌‌‌خواست همیشه همسرم جایگاهش بالاتر از من باشد... امین همه جوره هوای من را داشت بنابراین عجیب نبود که تمام هستی‌ام را برای او بگذارم. روحش شاد و یادش گرامی باد به برکت صلوات ♥️♥️♥️🌷♥️♥️♥️
در مکتب شهادت در محضر همسران شهدا شهید مدافع حرم امین کریمی🌷 دفترچه خاطرات📝 امین وقتی از اولین سفر سوریه برگشت، گفت «زهرا جان، سوغاتی‌ها را بیاور. برای شما یک هدیه مخصوص آورده‌ام!» گفتم «من که سوغات نخواسته بودم! مگر قرار نبود از حرم بیرون نروی که خطر تهدیدت نکند!» گفت «حالا برو آن جعبه را بیار!» یک تسبیح سبز به من داد... با خودم گفتم من که تسبیح نخواسته بودم! گفت «زهرا این یک تسبیح مخصوص است...» گفتم «یعنی چی؟ یعنی گرونه؟» گفت «خب گرون که هست اما مخصوصه‌ها... این تسبیح به همه جا تبرک شده ... و البته با حس خاصی برایت آورده‌ام... این تسبیح را به هیچ‌کس نده...» تسبیح را بوسیدم و گفتم خدا می‌داند این مخصوص بودنش چه حکمتی دارد ...بعد شهادتش، خوابم برایم مرور شد.. تسبیح‌ام سبز بود که یک شهید به من داده بود روحش شاد و یادش تا ابد جاودان باد به برکت صلوات ♥️♥️♥️🕊♥️♥️♥️
شهید حسن سربندي‌فراهاني آورده است: 👇 رسول اكرم (ص) فرمودند كه : 💠جهاد دري از درهاي بهشت است كه بر روي بعضي از بندگان خاص خودش باز مي‌كند .💠 اين نكته تعصب عجيبي بر روي اين حقير گذاشت، زيرا خودم را از بندگان خاص و مخلوص خدا نمي‌بينم و با گفته‌اي كه مادرم به من گفتي (هيچ كدام شما شهيد نمي‌شويد) دلم عجب سوخت. به پيش اقا ثامن الحجج علي بن موسي الرضا رفتم قصد كردم كه چهل روز روزه بگيرم و چهل روز از صبح تا غروب در حرم مطهر اقا بمانم تا حاجتم را كه شهادت است از ايشان بگيرم ، اري اگر شهادت نصيبم گشت از بركات امام رضا (ع) مي‌باشد.😍💐
💠شهید محسن حججی 💠 🍂مثل شهید شویم، شهید میشویم: ☘در یکی از اردو ها کنار هم دراز کشیده بودیم . با کلی ذوق و شوق به محسن گفتم:( اوج آرزوم اینه که پولدار باشم، یه خونه تو بهترین نقطه اصفهان سفر های خارج، ماشین لاکچری و گشت و گذار و .....) از او پرسیدم محسن آرزوی تو چیه ؟ نه گذاشت نه برداشت گفت:❣( شهادت !)❣ یاد عزیزش با صلوات ♥️♥️♥️💟❤️❤️❤️
عارف لشکر ثارالله به واسطه بارندگی زیاد، ماشین لندکروز وسط یک متر آب و گل گیر کرده بود هر چه هل می دادند، نمی توانستند آن را بیرون بیاورند . شاید حدود 10 نفر از بچه هابا هم تلاش کردند اما موفق نشدند. در این هنگام حسین از راه رسید و گفت: این کار من است ، زحمت نکشـید! همه ایستادند و نگاه کردند حسین با آرامی ماشین را از آن همه آب و گل بیرون کشید. گفتم: تو دعا خواندی وگرنه امکان نداشت که ماشین بیرون بیاید! گفت: نه ، من فقط به ماشین گفتم برو بیـرون. #شهید_محمدحسین_یوسف_الهی #مردان_بی_ادعا شادی روحش صلوات