eitaa logo
🌷 مکتب سردار سلیمانی🌷
1هزار دنبال‌کننده
19.6هزار عکس
7.1هزار ویدیو
31 فایل
سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمودند: «تا کسی شهید نبود، شهید نمی شود. شرط شهید شدن، شهید بودن است. اگر امروز بوی شهید از رفتار و اخلاق کسی استشمام شد، شهادت نصیبش می شود. تمام شهدا دارای این مشخصه بودند».
مشاهده در ایتا
دانلود
به همسرش گفتند مبلغی داعش میخواهند تا جنازه همسرت را بدهند ایا راضی هستی معامله کنیم؟ گفت ان چیز که در راه خدا داده ام را پس نمیگیرم...💔 شهیدهادےکجباف🌷
روز سوم عمليات بود. حاجي هم مي‌رفت خط و برمي‌گشت. آن روز،‌ نماز ظهر را به او اقتدا كرديم. سر نماز عصر،‌ يك حاج آقاي روحاني آمد. به اصرار حاجي، نماز عصر را ايشان خواند. مسئله‌ي دوم حاج آقا تمام نشده،‌ حاجي غش كرد و افتاد زمين. ضعف كرده بود و نمي‌توانست روي پا بايستد. سُرم به دستش بود و مجبوري، گوشه‌ي سنگر نشسته بود. با دست ديگر بي‌سيم را گرفته بود و با بچه‌ها صحبت مي‌كرد؛‌ خبر مي‌گرفت و راهنمائي مي‌كرد. اين‌جا هم ول كن نبود. سردار بی سر خیبر شهید همت 🌷
همـواره سعی‌مان این باشد که خاطـره شهـدا را در ذهنمان زنده نگه داریم و شهدا را به عنـوان یک الگو در نظـر داشته باشیـم که شهدا راهشان راهِ انبیاست و پاسدارانِ واقعی هستند که در این راه شهید شدند. سردارشهید حاج حسین خرازی فرمانده لشکر امام حسین(ع)🌷
بعداز یکی از عملیات ها که به میبد آمده بود,به من گفت من از خدا خواسته ام که تشییع جنازه نداشته باشم بعدها که ایشان مفقودالاثر شد خیلی تعجب کردم که خدا حاجت او را برآورده کرده است ونهایتاًدر خاک عراق مفقود شد. "سردار شهیدمحموداسدی پور"🌷
مجروح شده بود، برده بودنش بیمارستان؛ پانزده روز بستری بود، توی این مدت از یک خانم خوشش آمده بود!! رفته بودم دیدنش... گفت: مامان، نظرت در مورد این خانم چیه؟ با خنده گفتم: چیه مرتضی انگار تو گلوت گیر کرده؟ خندید و گفت: حالا اگر گیر کرده باشه چی؟ اشکالی داره؟ از بیمارستان که آمد، رفتیم ! همه چیز جور شد، خیلی سریع و آسان... اول صیغه خواندیم؛ بعد هم جشن را برگزار کردیم... روایت مادر شهید مرتضی نور صالحی🌷
هر وقت از سوریہ میومد هیچ چیزی با خودش نمےآورد میگفت: من از بازار شام هیچ چیزی نمیخرم.. بازاری ڪه دراون حضرت زینب‌ رو چرخونده باشن خرید نداره... 🌷
همیشه دلش‌ می‌خواست به دیدن‌ِ حضرت‌آقا برود. هیچوقت‌ فکرش را نمی‌کرد که روزی حضرت‌آقا‌ به دیدنش‌ برود..! 🌷
🔹یک روز گرم تابستان، شهید باکری (فرمانده دلاور لشکر ۳۱ عاشورا) از محور به قرارگاه بازگشت. یکی از بچه ها که تشنگی مفرط او را دید، یک کمپوت گیلاس خنک برای ایشان باز کرد، مهدی قدری آن را در دست گرفت و به نزدیک دهان برد، که ناگهان چهره اش تغییر کرد و پرسید: امروز به بچه های بسیجی هم کمپوت داده اید؟ 🔹جواب دادند: نه، جزء جیره امروز نبوده. مهدی با ناراحتی پرسید: پس چرا این کمپوت را برای من باز کردید؟ گفتند: دیدیم شما خیلی خسته و تشنه اید و گفتیم کی بخورد بهتر از شما! 🔹مهدی این حرف ها را شنید، با خشم پاسخ داد: از من بهتر، بچه های بسیجی اند که بی هیچ چشمداشتی می جنگند و جان می دهند. به او گفتند: حالا باز کرده ایم، بخورید و به خودتان این قدر سخت نگیرید. مهدی با صدای گرفته ای به آن برادر پاسخ داد: خودت بخور تا در آن دنیا جوابگو باشی! فرمانده لشکر عاشورا سردار شهید مهدی باکری 🌷
🌷 مکتب سردار سلیمانی🌷 سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمودند: «تا کسی شهید نبود، شهید نمی شود. شرط شهید شدن، شهید بودن است. اگر امروز بوی شهید از رفتار و اخلاق کسی استشمام شد، شهادت نصیبش می شود. تمام شهدا دارای این مشخصه بودند». @maktabesardarsoleimani 👆👆👆👆👆 لینک کانال مکتب سردار سلیمانی خاطرات کوتاه سبک زندگی شهدا را اینجا بخوانید لطفاً جهت ترویج فرهنگ شهید و شهادت و زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهیدان لینک کانال را به همه معرفی کنید و در گروه هایی که هستید ارسال کنید
ماه مبارک رمضان غذایی را که برای افطار آورده بودن برداشت و حرکت کرد آن روز حقوق هم گرفته بود وقتی به خانه یکی از نیازمندان رسید حقوقش را روی قابلمه غذا گذاشت در زد در باز شد مردی ظاهر شد غذا را به او داد و گفت فعلاً به صورت قرض بپذیر وقتی پولدار شدی آن را پس بده برای اینکه آن فرد خجالت نکشد این حرفا را زد سردار شهید محمد طایی🌷 🌷 مکتب سردار سلیمانی🌷 @maktabesardarsoleimani 👆👆👆👆👆👆 با ما همراه باشید با خاطرات کوتاه از سبک زندگی شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک روز گزارش اقدامات نادرست یکی از نیروها را به حاج قاسم ارائه کردم. پرسید:آیا یه درصد احتمال می دی که او تو مسیر بمونه ‌درست بشه. گفتم :بله ادامه داد:پس هیچی نگو. سردار سلیمانی🌷 🌷 مکتب سردار سلیمانی🌷 @maktabesardarsoleimani 👆👆👆👆👆👆 با ما همراه باشید با خاطرات کوتاه از سبک زندگی شهدا
نوجوانان بی بضاعت را که دست نیاز به طرفش دراز می کردند، یاری می کرد. آنان را به کارگاهش می برد و مشغول به کار می کرد پس از مدتی زمینه ی ازدواجشان را فراهم می نمود و سر و سامانشان میداد. "شهید محمد تقی چهارمحالی"🌷
در منزل که بود، مثل یک دوست، بچه‌ها را تشویق به نماز و عبادت می‌کرد و وقت آزاد که گیر می‌آورد، با آنها بازی می‌کرد؛ تا حدّی که همه اقوام و آشنایان می‌گفتند خوشا به سعادتت که چنین همسر و فرزندانی داری! ☂محسن همیشه به دنبال کمک به مردم محل و نیازمندان بود و با الگوگیری از امام علی علیه‌السلام، شبانه به فقرا کمک می‌کرد و بخشی از درآمد ماهیانه‌اش را صرف امور خیریه می‌کرد. در مورد پرداخت خمس و زکات تأکید زیادی داشت و خود به انجامِ به موقع آن مُقیّد بود. مدافع حرم شهید محسن الهی🌷
این داغ، خروش غم دیرینه‌ی ماست داغی‌ست که جاودانه در سینه‌ی ماست تا چشم به راه حضرت موعود است سردار سپاه قدس آیینه‌ی ماست 🏷 شاعر: نغمه مستشارنظامی ☫
🔹️ محل استقرار بهداری و درمانگاه لشکر در سمت راست ورودی پادگان، نزدیک چادر فرماندهی بود. ◇ در چادر بودم که آقا مهدی درجلو چادر تدارکات بهداری مرا صدا کرد. ◇ یک گونی را با یک دست گرفته بود و تکه نانی از داخل آن برداشت، تا آخر قضیه را خواندم. ◇ سلام کردم، جواب سلامم را داد و تکه نانی را ا به من نشان داد و گفت: برادر رحمان! این نان را می شود خورد؟! ◇ گفتم: بله، آقا مهدی می شود. ◇ دوباره تکه نان دیگری را از داخل گونی بیرون آورد و گفت: این را چطور؟ آیا این را هم می شود استفاده کرد؟ ◇ من سرم را پایین انداختم. چه جوابی می توانستم بدهم؟ ◇ آقا مهدی ادامه داد و گفت: الله بنده سی... پس چرا کفران نعمت می کنید؟ ◇ آیا هیچ می دانید که این نانها با چه مصیبتی از پشت جبهه به اینجا می رسد؟ ◇ هیچ می دانید که هزینه رسیدن هر نان از پشت جبهه به اینجا حداقل ده تومان است؟ چه جوابی دارید که به خدا بدهید؟ ◇ بدون آنکه چیز دیگری بگوید سرش را به زیر انداخت و از چادر تدارکات دور شد و مرا با وجدان بیدار شده ام تنها گذاشت. سردار شهید مهدی باکری 🌷 📚منبع: کتاب «خداحافظ سردار»
بهار ۱۳۶۴ بود. آن روز استخبارات عراق، خبرنگاران را به منطقه عملیاتی جنوب بصره برده بود و تصویر این شهید ایرانی آرمیده در میان گلها تا ابد ماندگار شد.
🔰 این عکس کاملا واقعی است ، و این پنج نفر آخرین نفراتی هستند که از روی پل خرمشهر عبور میکنند ، تا نیروهای عراقی را معطل کنند ، که در نتیجه مردم فرصت بیشتری داشته باشند تا شهر را خالی کنند، پنج نفری که هرگز برنگشتند، و ما نه نامشان را فهمیدیم و نه تصویرشان را داریم !بغض عجیبی پشت این عکس هست، نبودیم اگر نبودن اگر نرفته بودن 🌹 دفاع مقدس
*﷽* 💌 📝 🌻امام علی (ع) فرمودند: 🌱خداوند متعال روزی ها را عادلانه تقسیم کرد تا هر که را بخواهد به وسعت روزی یا تنگی آن بیازماید و میزان سپاسگزاریِ توانگر و شکیباییِ تهیدست را امتحان کند. 📚نهج البلاغه، ص 134 از خطبه 91 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷 🌱همیشه در خدمت مادر و پای بند او باش، چون بهشت زیر پای مادران است؛ و نتیجه آن نعمت های بهشتی خواهد بود. 📚: کنزل العمّال :ج16، ص462
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حاج قاسم خیلی سخاوتمند بود. اگر یک انگشتر ارزشمندی در دستش بود و می‌گفتیم چه زیباست! سریع در می‌آورد و هدیه می‌داد. یکی از دوستان در ستاد بازسازی عتبات ایلام در جلسه‌ای سؤالی درباره ساعت سردار سلیمانی پرسید که همان لحظه پشت تریبون حاج قاسم ساعتش را درآورد و هدیه داد. وقتی هم بچه‌های زیرمجموعه مریض می‌شدند از هیچ کوششی دریغ نمی‌کرد. آقای خاکسار تومور مغزی گرفت که خرجش بالا می‌شد. همان موقع گفت که خانه من را بفروشید و درمان او را شروع کنید. جدی هم می‌گفت اما خدا خواست و نیازی به فروش خانه سردار نشد. 🌷
محسن با موتور تصادف ڪرد و پایش مو برداشت .❗️ آتل بندی شد دراز به دراز افتاد گوشہ ی خونہ . با رفقا قراࢪ گذاشتیم بریم سری بھش بزنیم . گفتنـد دست خالے نریم ... ڪہ من این امر خطیـر را به عھده گرفتم 😁 نامردی نڪردم یڪ هندوانہ ده ڪیلویے گرفتم . چھار نفری سرش خراب شدیم 😁 گفتم : بگو نہ شیرینے میخوایم نہ چای ... فقط سینے بیارن این را پارھ ڪنیم . با شوخے و مسخره بازی نصف این هندوانہ را بہ خوردش دادیم . 😅 بد جور رڪب خورد اواسط شب محسن زنگ زد : نامردا ! پدرم در اومد هے باید با این پا خودم را بڪشونم سمت دستشویے 😞😂 شهید_محسن_حججی 🌷
شهید در دوران کودکی پدرش را از دست دادو نزدناپدری زندگی می کرد و غم فراق پدر او را اذیت میکرد اما مثل کوه در برابرسختی ها ایستادگی می کرد. روزهای تعطیل که مدرسه نمی رفت و یا روزهایی که مدرسه تعطیل می شدحتی بعد ازظهرها برای وی فرصتی بود؛میرفت سرکارو کار می کرد تا خرج مدرسه را در بیاورد از کارگاه بلوک زنی گرفته تاهرکاری بتواند پول در بیاوردبرایش عارنبودمثل یک مردکارمی کرد با توجه به این که اهل کار و تلاش بود در زمینه درس ازما جلوتر بود ورزش هم می کرد او درسنگر علم و دانش و هم درسنگرمبارزه با دشمن کم نمی آورد شهید ازتمام لحظات زندگی استفاده می کرد و الگویی بودبرای همه دوستان و اطرافیانش. شهید رمضان صادقی 🌷
دوست دارم اگر شهـید شوم ، پیڪری نداشتہ باشم از ادب دور است ، نزد سیدالشهدا سالم و ڪفن پوش محشور شوم اگر پیڪرم برگشت ، دوست‌ دارم سنگ‌ قبری برایم نگذارند برایم سخت است ، سنگ مزار داشتہ باشم و حضرت زهـرا بی نشان باشند "شهـید محمد عبداللهـی🌷
فردی کم حرف و ازمجاهدین فی سبیل الله بود. حتی ماشین شخصی خود را در اختیار کارهای عموم بسیج و سپاه قرار می داد. یادم می آید روزی ماشین او را به سپاه آوردند.سقف او کاملا سوراخ شده بود. میگفت:فدای سر امام زمان (عج)، ماشین چه ارزشی دارد. شهید رحمت الله محسنیان 🌷