eitaa logo
🌷 مکتب سردار سلیمانی🌷
996 دنبال‌کننده
20.3هزار عکس
7.5هزار ویدیو
31 فایل
سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمودند: «تا کسی شهید نبود، شهید نمی شود. شرط شهید شدن، شهید بودن است. اگر امروز بوی شهید از رفتار و اخلاق کسی استشمام شد، شهادت نصیبش می شود. تمام شهدا دارای این مشخصه بودند».
مشاهده در ایتا
دانلود
rg-bayat-talaiye.mp3
7.18M
🌹 روایت گری بسیار بسیار زیبا درباره 🙏 پیشنهاد واجب که این صوت رو گوش کنید درسته طولانیه ولی گوش کنین خیلی مفیده🌹♥️ به یاد ی طلائیه
🔸تصاویر قاتلان شهید آرمان علی وردی 🔹طبق اعلام دستگاه های امنیتی آن هند جگرخوار که دستور به کشتن شهید آرمان علی وردی را می داد، دستگیر شد. انا من المجرمین منتقمون.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شهید حسن طهرانی مقدم: مسیری که دعای ولی پشتش باشه انتهای آن فتح و نصرت الهی را خواهیم دید
🌷 ابراهیم به خواندن دعاهای كميل و ندبه و توسل مقيد بود. دعاها و زيارتهای هر روز را بعد از نماز صبح ميخواند. شهید ابراهیم هادی 🌷
جواد تازه از آرایشگاه آمده بود. جلویش نشستم و نگاهش می کردم، او هم خندید و گفت: آره، خوب نگاه کن، دیگه به زیبایی من نمی بینی. گفتم: مگه می شه بهتر از تو را ببینم، وقتی اینقدر برایم عزیزی💞 گفت این بار به عشق امامم خودم را مرتب کردم، قراره ما را به دیدار امام خمینی ببرند. این دومین دفعه بود که قرار بود بروند، دفعه قبل عملیات شد و او موفق نشد... جواد روسریم را مرتب کرد و گفت: می خواهم یک عکس دونفره بگیرم تا یادگاری داشته باشیم. بعد هم ان شاالله که برگشتم، یک سفر با هم به مشهد مقدس برای زیارت امام رضا(ع) می رویم. گفتم: حالا من هیچی، خودت هم زیارت امام رضا نرفتی، آن وقت می خواهی به کربلا به پابوس امام حسین(ع) بروی؟ نگاهی به من انداخت و گفت : ما برای هدفمان می رویم، حالا نرفتیم، ان شاالله شما می روید و بلاخره من هم یک روز می روم. این بار هم عملیات مهمی پیش آمد و دوباره به جبهه رفت و این آزرو دلش ماند که به دیدار امام خمینی و حتی به پابوس امام رضا برود. ده سال بعد از شهادتش وقتی مشتی استخوان را برایم آوردند، به یاد آوردم جواد برای اولین به مشهد رفته. بله، برای اولین بار پیکر بی جانش را برای تشییع از تمام شهرها و حتی حرم مطهر امام رضا(ع) برده بودند و طواف کرده بود. 📚:مثل باران 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
📌 عکس که به یادگار باقی ماند /مادری چشم به راه و پسری در راه شهادت 🔹️ عکس متعلق به آخرین اعزام پسرم بود موقع اعزام، عکاس از ایشان خواست تا از ماشین بیاید پایین، تا با من عکس بگیرد. ◇ انگار عکاس هم متوجه آسمانی شدن علی اکبر شده بودند. ◇ قبل جبهه هم کمتر خانه بود، راستش همیشه مسجد بود ،بگم شب و روز؛ بی راه نگفتم. ◇ آره فقط خدا خواست اینجوری تربیت بشود. ◇ موقع جبهه رفتنش به او گفتم هر جا میخواهی برو، خدا به همراهت. ◇ سه تا از بچه هایم را هم زمان به جبهه های حق علیه باطل فرستادم و افتخار میکنم، پسرهایم فدای علی اکبر امام حسین(ع). ◇ علی اکبر چند سالی مفقودالاثر بود بارون که می بارید، وقتی باد می وزید و صدایی می شنیدم می رفتم دم در، همیشه می ترسیدم بچه ام بیاد و پشت در بماند، خدا هیچ مادری رو چشم انتظار نگذارد. 🎤 راوی: مادرشهید 🌷
🔹اوایل انقلاب که هنوز جنگ شروع نشده بود، با تعدادی از جوانان برای دیدار با امام به جماران رفتیم. ◇ دور تا دور امام نشسته بودیم و به نصیحت‌هایش گوش می‌دادیم که یک‌دفعه ضربه‌ محکمی به پنجره خورد و یکی از شیشه‌های اتاق شکست. از این صدای غیرمنتظره همه از جا پریدیم، جز حضرت امام. ◇ امام در همان حال که صحبت می‌کرد، آرام سرش را برگرداند و به پنجره نگاه کرد. هنوز صحبت‌هایش تمام نشده بود که صدای اذان شنیده شد. بلافاصله والسلام گفت و از جا بلند شد. ◇ همانجا بود که فهمیدم آدم‌ها همه‌شان می‌ترسند، چرا که آن روز در حقیقت، همه ما ترسیده بودیم؛ ◇ هم امام و هم ما. امام از دیر شدن وقت نماز می‌ترسید و ما از صدای شکسته شدن شیشه. ◇ او از خدا می‌ترسید و ما از غیرخدا. آن‌جا بود که فهمیدم هر کس واقعا از خدا بترسد، دیگر از غیر نمی‌ترسد. 🎤 راوی: شهید محمد ابراهیم همت🌷
ایستگاه حاج قاسم 🌷 🔹️ ابراهیم شهریاری، فرمانده گردان ۴۲۵ حضرت علی اکبر(ع) و همرزم شهید سلیمانی: هر وقت حاج قاسم از ماموریت می‌آمد بدون فوت وقت در اولین برنامه خود به دیدار پدر و مادر می ‎رفت، جوراب‌های پدر را از پایش در می‎ آورد و کف پای پدر را می‎‌بوسید و آرام می‎‌گرفت. ◇ خاطرم هست، شب احیا بود و مادر حاج قاسم در بیمارستان فاطمه الزهرا(س) کرمان بستری بود. ◇ وقتی به دیدن مادر رفت همه را از اتاق به بیرون هدایت کرد و گفت: می‎خواهم امشب پرستار مادرم باشم. ◇ چون می‌دانستیم حاج قاسم خسته است نگران شدیم و از بین در اتاق، داخل را نگاه کردیم. ◇ حاج قاسم پایین پای مادر زانو زده بود و کف پای مادر را بر صورت و چشم‌های خود می‌‎مالید و اشک می‎‌ریخت. ◇ آن شب آخرین دیدار حاج قاسم با مادر گرانقدرش بود و پس از آن، همان زمانی که به سوریه رسید خبر فوت مادر هم به شهید سلیمانی داده شد.
همسر شهید وحید نومی گلزار گفت: روز عاشورا به آقا وحید می‌گویند بیا به زیارت برویم که ایشان پاسخ می‌دهد اگر به گفته امام حسین(ع) بخواهم عمل کنم همین‌جا هم می‌توانم زیارتم را انجام دهم. وحید ظهر عاشورا بعد از خواندن نماز شهید شد و شهید ظهر عاشورا لقب گرفت. ●ولادت : ۱۳۶۱/۵/۵ تبریز ●شهادت : ۱۳۹۴/۸/۲ بیجی ، عراق 🌷
ایستگاه شهدا 🌷🕊🌷 🌷شهید مدافع‌حرم جابر_حسین_پور بعد از اینکه غذایش تمام می‌شد، دستانم را در دستهایش می‌گرفت و می‌بوسیــــد! می‌گفت: از ایــــن دســــت‌ها عســــل می‌ریزد؛ به همین خاطر ... ! 🎤راوی همسر شهید
ارزش شــهـادٺ ، بالاترين ارزشـهاست و زمـان، همه چيز به جز خون شهيد را ڪهنه میكند. ❤️
سردار سلیمانی 🌷 « این انقلاب ، آن‌قدر تلاطم و سختی دارد که یک روزی شهدا آرزو می‌کنند زنده شوند و برای دفاع از این انقلاب دوباره شهید شوند...»