👇👇👇👇👇👇 شرح کامل دیدار دختر شهید نصرتی پور با سردار سلیمانی را بخوانید بخاطر طولانی بودن مطلب عذر خواهی میکنم👇👇👇

چهارشنبه شب روز ۲۳ دی ماه سال ۹۵ بود . محمد پسر شهید والا مقام مدافع حرم حضرت زینب سلام الله علیها حشمت الله سهرابی ، که دوست صمیمی علی آقای ما بود ، در منزل ما مشغول بازی بودند . با همان صدا و لحن کودکانه اش آمد داخل آشپزخانه و به من گفت : خاله فردا حاج قاسم میاد منزل ما . در دلم شوقی برپا شد . با خود گفتم چه سعادتی از این بالاتر و به حال خانواده شهید سهرابی غبطه خوردم . آن شب گذشت . ۸ صبح پسر بزرگم آقا محمدحسین با حالتی دلواپس از خواب بیدار شد و گفت : مامان ساعت چند است ؟ گفتم ۸ صبح . قرار بود حاج قاسم ساعت ۹ صبح برای دیدار خانواده شهید به منزل آنها برود . محمد حسین خوشحال که به موقع از خواب بیدار شده به من گفت : خیلی دوست دارم برم جلوی بلوک و وقتی حاج قاسم از آنجا رد میشود ایشان را زیارت کنم . من هم موافقت کردم و محمد حسین آماده شد و رفت . بالاخره حاج قاسم با تاخیر ۲ ساعته رسیدند و محمد حسین در سرمای زمستان صبر کرد تا بتواند سردار دلها را زیارت کند ایشان سلام و احوالپرسی کرده بودند و به منزل شهید تشریف بردند .ولی باز هم پسر من دلش نیامده بود به خانه برگردد و در آنجا صبر کرده بود تا موقع برگشت هم یکبار دیگر ایشان را زیارت کند. وقتی حاج قاسم برگشته بودند ، محمد حسین از ایشان سوال کرده بودند که شما فقط به منزل شهدای مدافع حرم تشریف میبرید ؟ سردار هم در جوابش گفته بودند که نه من به همه خانواده شهدا سر میزنم . محمد حسین هم گفته بود مادر من هم دختر شهید هست و سردار مهربان ما در جواب گفته بودند حتما به مادر شما هم سر میزنم . گویا وقتی داخل ماشین رفته بودند، شهید حسین پور جعفری که همراه ایشان بودند و از رفقای صمیمی همسر بنده و در آخر هم همراه با سردار بهشتی شدند ، خطاب به سردار گفته بودند ، ایشان پسر آقای ... از نیروهای ستاد فرماندهی هستند. سردار سوال کرده بودند مگر همسر آقای ... فرزند شهید بودند و شهید پورجعفری گفته بودند بله . سردار هم فرمودند که پس هماهنگ کنید تا قبل از رفتن به منزل دختر شهید برویم . آقای پورجعفری با همسرم که در ماموریت بودند تلفنی هماهنگ کردند. وقتی همسرم پشت تلفن به من خبر دادند ، نتوانستم جلوی اشکهایم را بگیرم . دچار استرس شده بودم . سریع بچه ها را آماده کردم و گفتم اگر زنگ خانه را زدند خودم در را باز میکنم . حدود یک ربع بعد بود که زنگ خانه به صدا درآمد . حال عجیبی داشتم پر از استرس و خوشحالی همراه بغض که از من جدا نمیشد . شاید باورتان نشود احساس میکردم میخواهم در را برای پدرم که ۳۳ سال پیش به درجه رفیع شهادت نائل شده بود ، باز کنم . در را باز کردم و سردار عزیز را دیدم که در چهره نورانی اش پر از مهربانی و محبت بود . سلام کردم . از من پرسیدند اینجا منزل دختر شهید است ؟ و بنده در جوابشان گفتم بله بفرمایید داخل . بسیار ساده و صمیمی بودند . روبروی مبلی که ایشان نشسته بودند قاب عکس پدرم بود . از من پرسیدند چند سالت بود که پدرت شهید شد ؟ در چه عملیاتی ؟ و چند سوال دیگر .. مدتی که در منزل ما بودند فقط من را دخترم خطاب میکردند بعد از ۳۳ سال اولین باری بود که حس میکردم با پدرم گفتگو میکنم . بچه هابم را مثل یک پدربزرگ مهربان در آغوش گرفته بودند و میبوسیدند . حال و هوای دل من و بچه هایم دیگر زمینی نبود . پسر بزرگم مدام اشکهایش را پاک میکرد . خود سردار پیشنهاد دادند که از ایشان و بچه ها عکس یادگاری بگیرم . به محمد حسین گفتند که یک برگه کاغذ بیاور تا برای پدرت مطلبی را بنویسم . و در آن متن به جای پدرم سفارشم را به همسرم کردند که هوای دخترم را داشته باش. محمد حسین به ایشان گفت دوست داشتم بزرگ میبودم و مدافع حرم حضرت زینب سلام الله علیها میشدم . آرزویم این است در رکاب شما باشم و سردار دلها در جواب محمد حسین فرمودند : شما باید خود را برای جنگ با صهیونیست آماده کنید و ان شاءالله در رکاب آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باشید حاج قاسم به من گفتند : من بک خواسته از شما دارم . برای من دعا کنید که من محتاج دعای شما هستم . اگر فرزندان شهدا برای من دعا کنند حتما من به آرزویم که شهادت است میرسم . من در جوابشان گفتم : دعا میکنم همیشه پیروز و سربلند باشید و سایه شما بر سر نظام اسلامی ما باشد . دلم نمی آید برای شهادت شما دعا کنم . هنوز خیلی زود است . ولی ایشان دوباره از من خواستند برای شهادتشان دعا کنم . من هم گفتم شما هم هر وقت به حرم حضرت زینب و حضرت رقیه سلام الله علیهما میروید از دخترتان یادتان نرود . در آخر هم محبت کردند و هدایایی را به فرزندانم و بنده دادند و خداحافظی کردند و رفتند . ما هم تا جلوی بلوک ایشان را همراهی کردیم . وقتی سوار ماشین شدند دوباره گفتند دخترم یادت نرود برای من خیلی دعا کن . بنده هم گفتم چشم و رفتند و دل ما را هم با خود بردند . حال من و بچه هایم دگرگون بود 👇

حال من و بچه هایم دگرگون بود . محمد حسین فقط سجده شکر بجا می آورد و اشک میریخت . روز به یادماندنی بود که بزرگترین و بهترین هدیه به من به خاطر فرزند شهید بودنم برایم به یادگار ماند . بعد از اینکه بنده حاج قاسم را دیدم به این فکر کردم که یک نفر با این همه مشغله کاری در ایران و خارج از کشور چطور برای همه وقت میگذارد و دل خانواده شهدا را بدست می آورد .

♥️بِسْمِ اللّهِ قاِصمِ الجَّبارینَ ♥️ 👈تقدیم به همه عاشقان و دوستداران حاج قاسم سلیمانی عزیز 🎤بسیار زیبا / آهنگ استاد علیرضا افتخاری برای شهیدحاج قاسم سلیمانی از شعرهایی که خود سردار می خواندند. همراه با صدای سردار دلها♥️ 📝متن اشعار تو مکن تهدیدم از کشتن که من تشنهٔ زارم به خون خویشتن گر بریزد خون من آن دوست‌رو پای‌کوبان جان برافشانم برو رقص و جولان بر سر میدان کنند رقص اندر خون خود مردان کنند چون جهند ازدستِ خوددستی زنند چون رهند از نقصِ خودرقصی کنند می رسد آوازِ عشق از چپ وراست منطق الطیرِ سلیمانی کجاست مطربان چون از درون دف می‌زنند بحرها در شورشان کف می‌زنند تو نبینی لیک بهرِ گوششان برگها بر شاخه ها هم کف‌زنان ▪️حاج قاسم ماه رمضان سال گذشته در مراسم سخنرانی افطاری در منزلشان(بیت الزهرا(س) کرمان) در حال گریه اشعاری از مولانا بامضمون اشتیاق و استقبال از مرگ را خوانده بودند.یکسال نگذشت که این آرزو برآورده شد. روحش شاد که عاشق پر کشیدن بود. یاد عزیزترین سردار ایرانی حاج قاسم سلیمانی صلوات با حاج قاسم از هوای نفس دور می شویم ♥️♥️♥️🌷♥️♥️♥️ مکتب سردار سلیمانی @maktabesardarsoleimani 🌷🌷🌷♥️🌷🌷🌷

♥️بِسْمِ اللّهِ قاِصمِ الجَّبارینَ ♥️ ▫️اثرخون ‌‌ 👈مجموعه کلیپ #روایت_سلیمانی برش‌هایی پرجاذبه و زیبا از زندگانی حاج قاسم سلیمانی هست که ان‌شاءالله تقدیم تان می‌شود. یاد عزیز سردار دلها♥️ صلوات با حاج قاسم تا آخر می مانیم ♥️♥️♥️🌷♥️♥️♥️ مکتب سردار سلیمانی @maktabesardarsoleimani 🌷🌷🌷♥️🌷🌷🌷

♥️بِسْمِ اللّهِ قاِصمِ الجَّبارینَ ♥️ در محضر همسران شهدا مدافع حرم شهید ابوذر امجدیان🌷 👈روز تاسوعا در سالگرد ازدواجمان شهید شد 👈 اخلاق خوب ، تواضع ، مهربانی ،شوخ طبعی و مطیع #ولایت از ویژگی های ابوذر بود 👈 میگفت به من وابسته نباش ، خبر #شهادتم را که شنیدی فریاد نزنی 👈 میگفت سرباز امام زمان عج هستم شهادتش روز جمعه ، دفنش روز جمعه و اربعینش هم روز جمعه بود واقعا سرباز امام زمان عج بود روح مطهرش شاد با ذکر صلوات 🎤 راوی: همسر شهید با شهدا سرباز امام زمان عج می شویم ♥️♥️♥️🌷♥️♥️♥️ مکتب سردار سلیمانی مکتب امام زمان عج @maktabesardarsoleimani 🌷🌷🌷♥️🌷🌷🌷

♥️بِسْمِ اللّهِ قاِصمِ الجَّبارینَ ♥️ راه شهید ، کلام شهید ای برادرانم! باید هر کدام از شما عنصر فعالی باشید تا پایان زندگی تان با شهادت خاتمه یابد. #شهیداحمدمشلب 🌷 هدیه به روح مطهرش صلوات با شهدا تا شهادت🕊 ♥️♥️♥️🌷♥️♥️♥️ مکتب سردار سلیمانی @maktabesardarsoleimani 🌷🌷🌷♥️🌷🌷🌷

♥️•﷽•♥️ 🎧 آهنگ اشتیاق 🎤 خواننده ؛ حسین حقیقی 🌺 #نیمه_شعبان #امام_زمان عج 🌺 #طلب_منجی_موعود 🦋اللهم عجل لولیک الفرج🦋 تعجیل در فرج امام زمان عج صلوات ♥️♥️♥️🌷♥️♥️♥️ مکتب سردار سلیمانی @maktabesardarsoleimani 🌷🌷🌷♥️🌷🌷🌷

♥️•﷽•♥️ خاطرات ماندگار و به یاد ماندنی سردار سلیمانی♥️ حاج قاسم قصد سفر به شهرستان زابل و دیدار با خانواده های محترم شهید میرحسینی و شهید خدری کرده و تاکید کردند که صبحانه را منزل شهید میرحسینی می رویم. من به همراه تعداد دیگری از هم رزمان زودتر حرکت کردیم چون مامور شدیم تا پیام حاج قاسم را با این شرط که صبحانه «کشک زرد زابلی» باشد به خانواده شهید میرحسینی برسانیم. دیدار انجام شد و شب سردار برای خواب به منزل شهید خدری در روستای محمدشاکرم از توابع شهرستان زهک زابل رفت، حاج محبعلی فارسی برای تامین امنیت و با توجه به اینکه این روستا در نقطه مرزی قرار دارد تعدادی از افراد را برای نگهبانی گمارده بود که سردار سلیمانی با این کار مخالفت کرده و گفت: «اینجا خانه من است و من الان در کنار پدر و مادر خودم هستم و نیاز به تامین امنیت نیست. یاد سردار دلها خادم الشهدا صلوات 🎤 روایتگر: سردار حسن زاده با حاج قاسم دلها خدایی می شود ♥️♥️♥️🌷♥️♥️♥️ مکتب سردار سلیمانی @maktabesardarsoleimani 🌷🌷🌷♥️🌷🌷🌷

♥️•﷽•♥️ سخنان ماندگار و به یاد ماندنی حاج قاسم سلیمانی، سردار دلها♥️ در این عالم، صوتی که روزانه می‌شنیدم و مأنوس با آن بودم و همچون صوت قرآن به من آرامش می‌داد و بزرگ‌ترین پشتوانه معنوی خود می‌دانستم، صدای فرزندان شهدا بود که بعضاً روزانه با آن مأنوس بودم، صدای پدر و مادر شهدا بود که وجود مادر و پدرم را در وجودشان احساس می‌کردم... یاد عزیز سردار فاتح القلوب صلوات 📚 حاج قاسم ۲ با حاج قاسم با عاشق شهدا می شویم ♥️♥️♥️🌷♥️♥️♥️ مکتب سردار سلیمانی @maktabesardarsoleimani 🌷🌷🌷♥️🌷🌷🌷

♥️•﷽•♥️ در مکتب شهادت در محضر همسران شهدا 👈 سبک همسرداری سردار شهید علیرضا عاصمی🌷 👈هميشه يك تبسم زيبا داشت. وارد خانه كه مي شد، قبل از حرف زدن لبخند مي زد. 😁 👈عصباني 😡 نمي شد. 👈خیلی صبور بود 👈 اعتقادش اين بود كه اين زندگي موقت است و نبايد سر مسائل كوچك خود را درگير كنيم. 👈 گاهي وقتها از شدت خستگي خوابش نمي برد. يك روز مشغول آشپزي بدم، علي هم كنار ديوار تكيه داد و مشغول صحبت با من شد تا چند دقيقه بعد آب و غذايي براي او ببرم، نگاه كردم ديدم كنار ديوار خوابش برده. ولي با همين وضعيت خيلي از مواقع كمك كار من در منزل بود 👈مثلاً اجازه نمي داد كه هر شب از خواب بلند شوم و به بچه برسم. مي گفت: يك شب من، يك شب شما... 👈يك شب شام آماده كرده بودم كه متوجه شديم همسايه ما شام درست نكرده ـ چون تصور مي كرده كه همسرشان به منزل نمي آيد ـ فوراً علي غذاي ما را براي آنها برد. گفتم: خودمان؟! گفت: ما نان و ماست مي خوريم. یاد عزیزش با صلوات مثل شهدا باشیم زندگی شیرین می شود کاش ما هم بشویم رهرو راه شهدا ♥️♥️♥️🌷♥️♥️♥️ مکتب سردار سلیمانی مکتب محبت و همسرداری @maktabesardarsoleimani 🌷🌷🌷♥️🌷🌷🌷

راه شهید ، کلام شهید اگہ کسے با شهـدا رفیق بشہ اونوقت همہ چیز درست میشہ جامعہ بیمہ میشہ گناه کمتر میشہ اون وقت جوونـها میشن یار امـام زمان عج #شهید‌سیدمجتبےعلمدار 🌷 یاد عزیزش با صلوات با شهدا یار امام زمان عج می شویم ♥️♥️♥️🌷♥️♥️♥️ مکتب سردار سلیمانی مکتب یار امام زمانی @maktabesardarsoleimani 🌷🌷🌷♥️🌷🌷🌷

♥️•﷽•♥️ در مکتب شهادت راه شهید،عمل شهید شهید سپهبد علی صیاد شیرازی🌷 📝 یکی از بستگان صیاد شیرازی از خدمت سربازی فرار کرده بود و پرونده اش را فرستاده بودند دادگاه نظامی ،دادگاه هم به زندان محکومش کرده بود. مادر صیاد زنگ زد دفتر و بهم گفت: به علی بگو یه کاری براش کنه این پسر جوونه گناه داره. بهشون گفتم:حاج خانم! خودتون به پسرتون بگید بهتر نیست؟ گفت قبول نمی کنه!پرسیدم:چطور؟🤔 👈مادر صیاد گفت:علی خودش زنگ زد وگفت:عزیزجون!فامیل وقتی برام مهمه که آبروی نظام رو حفظ کنه! آبروی من را برده.. 📚شهید صیاد ص57 👈مثل شهدا قانون مدار باشیم نه اهل پارتی بازی⛔️ 🕊 سپهبد علی صیاد شیرازی در بامداد ۲۱ فروردین ۱۳۷۸ به وسیله عوامل مسلح سازمان مجاهدین خلق در پوشش رفتگر، مقابل درب منزل مسکونی‌اش واقع در تهران و در برابر دیدگان فرزندش ترور شد. #سالروز_شهادت 🕊 هدیه به روح مطهرش صلوات با این ستاره ها راه را می توان شناخت ♥️♥️♥️🌷♥️♥️♥️ مکتب سردار سلیمانی مکتب قانون مداری @maktabesardarsoleimani 🌷🌷🌷♥️🌷🌷🌷

♥️•﷽•♥️ 🌺🌺 "بسوی موعود" 🎧🎧 علیرضا بیرانوند 🌺 #امام_زمان #نیمه_شعبان 🌺 #طلب_منجی_موعود 🦋 اللهم عجل لولیک الفرج🦋 تعجیل در فرج امام زمان عج صلوات ♥️♥️♥️🌷♥️♥️♥️ مکتب سردار سلیمانی @maktabesardarsoleimani 🌷🌷🌷♥️🌷🌷🌷

♥️•﷽•♥️ 👈 عاقبت بخیری یعنی چی؟؟؟ دوستان لطفا سرگذشت این شهید را بخوانید 👇 عاقبت بخیری یعنی تو پسر شری باشی ، زنجیر و چاقو بکشی، سیگار بکشی، هم کلاسی ها و همسایه ها را آزار بدی ، لات و لوت باشی ، همه از دست تو به تنگ اومده باشند تا جایی که مادرت سالک تو را جمع کند و از خونه بیرونت کند و بگوید برو تو پسر خوبی نیستی دیگه نمی تونم جواب کارهای تو را بدم آبرو برای من تو محله جا نگذاشتی بعد هم برود و به همسایه بگوید تو که با ماشینت کمک های مردمی را برای جبهه می بری این بچه منم ببر اونجا ولش کن شاید تیری ، گلوله ای بخوره بهش و کشته بشه منم از دستش راحت بشم همسایه تو را می برد جبهه و چند وقتی آنجا می مانی و می بینی دنیای آنجا با دنیای تو تفاوت از زمین تا آسمان است بر می گردی و به مادر از گذشته خود اظهار پشیمانی میکنی و طلب حلالیت میکنی و بحالت سجده می خوابی و میگویی مادر پایت را بر سرم بگذار و از من راضی شو مادر را راضی میکنی و از همسایه ها و هر کسی را هم که می شناسی رضایت میگری و بر میگردی جبهه تا جایی که فرمانده بچه های اطلاعات عملیات لشکر می شوی و وقتی می روی برای شناسایی با یه عراقی شیعه و مسلمان آشنا میشوی که برای رزمندگان اسلام کار می کرده و با او طرح رفتن به زیارت کربلا را می ریزی و از طریق او ۵ مرتبه به زیارت امام حسین ع می روی و در حرم امام حسین ع طلب عفو و شهادت میکنی و در پایان هم در لحظه آخر در پشت موتور شهید حاج ابراهیم همت می نشینی و گلوله که کنارتان میخورد هر دو با هم سوار بر بال ملائک به سوی بهشت پرواز میکنید 👈 عاقبت بخیری یعنی این👇 بزن بهادر و لات و لوت بشه جزو اولیا و شهدا یعنی سردار شهید👇 #سید_حمید_میرافضلی 🕯 ولادت: ۱۳۳۵/۱۱/۱۷ رفسنجان 🌷 شهادت: ۱۳۶۳/۱۲/۲۲ عملیات خیبر _ جزیره مجنون مرقد مطهر: گلزار شهدای رفسنجان شادی روح مطهرش صلوات 📚 اینجا مجنون است بگوشم با شهدا عاقبت بخیر می شویم هر چه داریم از دعای مادر است اصلا خدا فرمود بهشت زیر پای مادر است ♥️♥️♥️🌷♥️♥️♥️ مکتب سردار سلیمانی مکتب شهادت و عاقبت بخیری @maktabesardarsoleimani 🌷🌷🌷♥️🌷🌷🌷

♥️•﷽•♥️ 🎥 کلیپ شهادت سه سپهبد ایران هر بیست سال یکبار #سپهبد_محمدولی_قرنی #سپهبد_صیاد_شیرازی #سپهبد_قاسم_سلیمانی یادشان گرامی و راهشان جاودان باد با ذکر آسمانی و ملکوتی صلوات با شهدا جاودانه می مانیم ♥️♥️♥️🌷♥️♥️♥️ مکتب سردار سلیمانی مکتب شهادت و جاودانگی @maktabesardarsoleimani 🌷🌷🌷♥️🌷🌷🌷

♥️•﷽•♥️ در محضر سردار دلها سلیمانی عزیز 👈 ارادت حاج قاسم نسبت به مردم سیستان و بلوچستان👇 سال ۹۳ از حاج قاسم سلیمانی سوال شد اگر روزی بازنشست شوی چه میکنی؟ حاج قاسم جواب داده بود: اگر بازنشسته شوم و حتی یک روز از عمرم باقی مانده باشد می‌خواهم فرماندار شهرستان زابل شوم تا به مردم این منطقه خدمت کنم. چون به بچه های سیستان و خانواده های شهدای سیستان مدیونم یاد عزیزترین سردار ایرانی صلوات 🎤 : سردار حسن زاده با حاج قاسم و راه و مکتبش می مانیم ♥️♥️♥️🌷♥️♥️♥️ مکتب سردار سلیمانی مکتب مردم داری و خدمتگزاری @maktabesardarsoleimani 🌷🌷🌷♥️🌷🌷🌷

♥️بِسْمِ اللّهِ قاِصمِ الجَّبارینَ ♥️ تو همانی که دلم لک زده لبخندش را او که هرگز نتوان یافت همانندش را... عشق من سردار من حاج قاسم سلیمانی یاد عزیزش با صلوات با شهدا تا شهادت رهسپاریم ♥️♥️♥️🌷♥️♥️♥️ مکتب سردار سلیمانی مکتب شهادت و جاودانگی @maktabesardarsoleimani 🌷🌷🌷♥️🌷🌷🌷

در محضر همسران شهدا سردار هور شهید علی هاشمی🌷 دفتر خاطرات دفاع مقدس📝 یک روز صبح که طبق معمول عازم منطقه جنگی بود، پرسیدم: شب برای شام هستی؟ گفت: باخداست، کاری نداشتم حتما می آیم. برای اولین بار گفتم: آمدی نان هم بگیر. با لبخندی گفت: اگر یادم ماند، چشم. تا ساعت 12شب منتظر ماندم بالاخره آمد. با دو، سه تا نان سرد. گفتم:این ها را از کجا گرفتی؟ گفت: جلسه طول کشید و این نان ها را از سپاه آورده ام، یادت باشد به جای آن ها نان ببرم. به شوخی گفتم: با این دو سه تا نان که سپاه ورشکست نمی شود. گفت: موضوع این نیست. موضوع بیت المال مسلمین است که باید رعایت کنیم. هدیه به روح مطهرش صلوات 📚 سردار هور با شهدا حافظ بیت المال می شویم 👈 روشنگری: بیت المال را حفظ کنیم مال البیت خود ندانیم ♥️♥️♥️🌷♥️♥️♥️ مکتب سردار سلیمانی @maktabesardarsoleimani 🌷🌷🌷♥️🌷🌷🌷

♥️•﷽•♥️ خاطرات ماندگار و به یاد ماندنی سردار سلیمانی📝 👈حضور سردار در منزل شهید مدافع حرم محسن کمالی‌دهقان🌷 دهه اول عید امسال بود که حاج قاسم به منزل ما تشریف آوردند. او یک ژنرال بزرگ جهانی بود، اما برخوردشان در منزل ما خیلی صمیمی و خاکی و افتاده بود که این برخورد ما را مجذوب خود کرد. در دیدارمان به ایشان گفتم که حاج آقا ما را دعا کنید، اما ایشان به ما گفت که شما باید من را دعا کنید که شهید شوم. یاد عزیزش با صلوات 🎤 راوی: مادر شهید با حاج قاسم با شهدا می مانیم ♥️♥️♥️🌷♥️♥️♥️ مکتب سردار سلیمانی مکتب شهادت و جاودانگی @maktabesardarsoleimani 🌷🌷🌷♥️🌷🌷🌷

♥️•﷽•♥️ در محضر دختران شهدای مدافع حرم دیدار به یاد ماندنی با حاج قاسم مهدیه رجایی‌فر دختر شهید مدافع حرم «حسن رجایی‌فر» با بیان خاطره‌ای از دیدارش با سردار سلیمانی می‌گوید که در یادواره شهدای بابل بعد از خواندن دکلمه‌ای به دیدارشان رفتم، ایشان ایستادند و دست‌شان را روی سینه‌شان گذاشتند. من تعجب کردم و گفتم که من دختر کوچک شما هستم. گفتند البته که دختر کوچک من هستید، من به خاطر پدرت که چنین دختری بزرگ کرده، می‌ایستم؛ خیلی برایم جالب بود که یک سردار پرابهت چگونه مرهم دل دختر شهید می‌شود. 👇👇👇👇👇 دست نوشته سردار سلیمانی برای دختر شهید مدافع حرم حسن رجایی فر بسمه تعالی دخترم مهدیه عزیز و گلم آنچه از پدر می دانم سلحشوری و از خود گذشتگی بود، همیشه دوستش بدار. التماس دعا یاد عزیز سردار دلها و شهدای مدافع حرم بخصوص شهید رجایی فر صلوات با حاج قاسم از شهدا غافل نمی شویم ♥️♥️♥️🌷♥️♥️♥️ مکتب سردار سلیمانی مکتب شهادت و جاودانگی @maktabesardarsoleimani 🌷🌷🌷♥️🌷🌷🌷

♥️•﷽•♥ در مکتب شهادت در محضر شهدا راه شهید ، عمل شهید سيد اهل رفاه و آسايش نبود، شب‌ها موقع خواب بر روي صخره يا سنگلاخ‌ها مي‌خوابيد و مي‌گفت اين بدن به اندازه كافي استراحت كرده و بايد ادب شود، او اهل تظاهر نبود، خلوص بندگي در او متجلي بود ______________ طبق معمول موقع عملیات کفش هایش را در آورده بود و با پای برهنه توی منطقه راه می رفت. ازش پرسیدم:چرا با پای برهنه راه می ری سید...؟ گفت برای پس گرفته شدن این زمین خون داده شده.این زمین احترام داره و خون بچه ها رویش ریخته شده،آدم باید با پای برهنه روش راه بره. شادی روح مطهرش صلوات 📚 سید پابرهنه با شهدا به اخلاص می رسیم ♥️♥️♥️🌷♥️♥️♥️ مکتب سردار سلیمانی @maktabesardarsoleimani 🌷🌷🌷♥️🌷🌷🌷