👆👆👆
تا لباسی را پاره و نخ نما نمی کرد، دست از سرش بر نمی داشت. حتی در آن عکس یادگاری که با حاج قاسم انداخت مشخص است عکسی که محمّد آن را خیلی دوست داشت و به آن افتخار می کرد. در آن عکس دکمه های پیراهنش لنگه به لنگه اند و با هم فرق می کنند. از آن لباس چند سال کار کشیده بود ولی رهایش نمی کرد.
#سردارشهیدمحمدنصراللهی
🕊🕊🕊🌷🕊🕊🕊
🕊🕊🕊🌷🕊
🕊🕊🕊🌷
در مکتب شهادت
در محضر شهدا
#سردارشهید_محمدنصراللهی
جانشین ستاد لشکر ثارالله کرمان
راه شهدا ، عمل شهدا
قرار بود یکی از نمایندگان مجلس از تهران بیاید و در یک جلسهی مهم سخنرانی کند. محمد باید ماشین و محافظ میفرستاد تا او را از فرودگاه به محل سخنرانی ببرد. شخصی که ازطرف آن نماینده آمده بود، اصرار داشت که ماشین حتماً باید پاترول باشد. محمد هم بهشدت با این خواسته مخالفت میکرد. آن شخص وقتی مخالفت محمد را دید، رفت و از ستاد یک دستگاه پاترول گرفت. شب، وقتی محمد را دیدم، ناراحت بود. میگفت: «اینها با این کارها و تجملپرستیها مسیر انقلاب را عوض میکنند و به بیراهه میروند.»
کجایند مسئولین بی ادعا
دریغ از فراموشی راه لاله ها
کاش ما هم بشویم رهرو راه شهدا
🌷
🌷🌷🕊
🌷🌷🌷🌷🕊
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🕊
#یاران_مکتب_سردار_سلیمانی
راه شهدا ، عمل شهدا
شوق به جبهه و حضور در این دانشگاه انسان سازی، آن قدر در وجودش جای گرفته بود که حتی حاضر نشد به دنیا آمدن تنها فرزندش را ببیند و تنها یادگار این شهید والامقام که دختر بود 7 ماه بعد از مفقود شدن پدر متولد شد.
#سردارشهید_ابوالفضل_روشنک
یاد عزیزش با صلوات
#وصیت_نامه_شهید
انا لله وانا اليه راجعون
من اصغر وصالي تهراني سرباز الله بسوي محارب ، دشمن خدا عازم غرب ميشوم و به همه مسلمين وصيت ميكنم كه حتي يك لحظه از راه اسلام غافل نشويد .
و امام امت خميني كبير را تنها نگذاريد و آنچه كه من از مال دنيا دارم يك سوم آن را صرف نماز و روزه اينجانب كه قضا شده است بپردازيد .
#سردار_شهید_اصغر_وصالی
#یاران_مکتب_سردار_سلیمانی
کنار جامهری ایستاده بود و دونه دونه مهرهای نماز را جابجا میکرد
گفتم چیه؟ مگه مهرها با هم فرق دارند
گفت مهرکربلایی یه چیز دیگه هست
خدا به خاطر امام حسین(ع)
نمازت را قبول میکنه
#سردارشهیدحمیدرضاجعفرزاده
یاد عزیزش با صلوات
#یاران_مکتب_سردار_سلیمانی
یه مهره تسبیح گذاشته بود تو دهانش گفتم چرا ؟ ؟
گفت یادم بمونه که هیچ وقت غیبت نکنم
اینجوری شهدا از گناه دوری می کردن
#سردارشهیدحمیدرضاجعفرزاده
یاد عزیزش با صلوات
با سید فامیل بودیم از مشهد
اومده بود روستا ماموریت
وقت برگشتن یه پلاستیک یه کیلویی بهش دادم گفتم بده به دخترم که تو کوچه تون همسایه شماست
گفت شرمنده با ماشین بیت المال
وسیله شخصی نمی برم
و نبرد😳
اون روز خیلی ناراحت شدم😠
بعد از شهادتش فهمیدم که حکمت کارهای او چه بوده و تازه او را شناختم
#شهیدعبدالحسین_برونسی
#یاران_مکتب_سردار_سلیمانی
رانندگی میکرد
ظرفها را میشست
لباس رزمنده ها را میشست
سنگر را جارو میکرد
معلوم نبود فرمانده هست
یا خادم گردان
چون معتقد بود کار اگر برای خداست هیچ فرقی نمیکنه
که چه کس انجام دهد
سردارشهیدحمیدرضاجعفرزاده
یاد عزیزش با صلوات
#یاران_مکتب_سردار_سلیمانی
دو قلوهاش که به دنیا آمدن برای نام گذاری هر کسی چیزی میگفت.
اما حاج مهدی گفت: هر چی قرآن بگه. قرآن را که باز کرد، آیه آمد «بشیراً و نذیراً
اسم پسرهایش را گذاشت بشیر و نذیر
#سردارشهیدحاج_مهدی_کازرونی
یاد عزیزش با صلوات
گلوله که خورد زمین،حاج یونس زنگی آبادی دوید گفت بیچاره شدیم
سر حاج مهدی را به زانو گرفت
نیم تنه پایین حاج مهدی قطع شده بود
قرآن را آورد حاجی بوسید و شهادتین را گفت و آسمانی شد
#سردارشهیدحاج_مهدی_کازرونی
#وصیت_شهدا
بار خدایا تو خود شاهدی که تا آخرین لحظه در میدان مانده ام و تا پای جان ایستادگی کرده و برای رضای تو از جان گذشته ام پس تو خود شاهدی که در همه جا رضای تو را در نظر گرفته ام.
بارالها دردهای دلم و رنج ها و آزارها را همراه با خود در داخل قبر می برم و از دست هیچکس شکایت نخواهم داشت و از تو می خواهم که همه را بیامرزی و هدایت کنی
#سردارشهید_علی_بینا
♥️مکتب_حاج_قاسم 💟
👈حُبُّ_الشُّهدا_یَجْمَعُنا
صبرش مثال زدنی بود بیمارستان اصفهان بستری شد به عیادتش رفتیم
پایش را گچ گرفته و وزنه ای به آن آویزان کرده بودند
گفتم: «درد می کنه؟»
گفت: نه
باخنده و شوخی ذهن ما را منحرف کرد
ولی صورتش از درد سرخ شده بود
#شهید_رمضان_قربانی
یاد عزیزش با صلوات
سجده های طولانی یوسف معروف بود
همیشه میگفت
خدایا دوست دارم شهادتم در حال سجده باشد
آخر هم در حال سجده تیری از پشت به او زدند
و به آرزویش رسید
#سردارشهید_یوسف_شریف
#یاران_مکتب_سردار_سلیمانی
شب عملیات خوابیده بودیم با تجهیزات کامل و آماده برای رفتن به خط مقدم
یهو بلند شد و گفت
میخوام غسل شهادت کنم
گفتیم الان وقتش نیست
اما قبول نکرد
هر طوری بودغسل کرد
و
همان شب آسمانی شد
#شهید_منصور_امید
یاد عزیزش با صلوات
#یاران_مکتب_سردار_سلیمانی
به روایت همسر فاطمه حسنی:
«حمید بسیار ساده زیست بود عروسی را با شام ساده نان و پنیر و سبزی برگزار کرد اعتقاد داشت باید برخی سنتهای غلط نظیر عروسی با شام مفصل را نادیده گرفت
#سردارشهیدحمیدایرانمنش
معروف به حمیدچریک
فرمانده گردان 408 لشکر ثارالله کرمان
یاد عزیزش با صلوات