🕊 بسم رب الشهدا🌷
دفترچه خاطرات همسر شهید📝
حاج محمد رفته بود کربلا، همانجا خواب دیده بود که همکارانش همگی لباس نظامی پوشیده بودند و شهید حاج حسین بصیر آمد و داشت کمربند همه را محکم میکرد.
هنگام بازگشت از کربلا وقتی به مرز رسید حاج اصغر یکی از دوستانش با او تماس گرفت بود و گفته بود : بچهها دارند به سوریه اعزام میشوند که حاج محمد گفت: اسم مرا هم بنویس
🌷 جانباز دفاع مقدس و مدافع حرم
#حاج_محمد_شالیکار 🕊
♥️ #یاد_عزیزش_با_صلوات 💞
مکتب سردار سلیمانی
@maktabesardarsoleimani
ارتباط با خادم کانال👇
#انتقادات_پیشنهادات
@sardar_zakizadeh
🕊 بسم رب الشهدا🌷
دفترچه خاطرات همسر شهید📝
علاقه فراوانی به امام رضا(ع) داشت و همه ساله مصادف با شهادت امام رضا(ع) در مسجد محل شام پخش میکرد. آن سال نخستین سالی بود که حضور نداشتند و با من تماس گرفت و ابراز نگرانی میکرد.
دقیقاً شش روز قبل از شب شهادت امام رضا(ع) تماس گرفت و گفت" گوشی رو بده به یکی از دوستانت" که گوشی را به یکی از دوستانم دادم و به او گفت بود همسرم را برای شهادت من آماده کنید.
شب شهادت امام رضا(ع) فرا رسید و آن شب را بدون حضور حاج محمد این نذر همیشگی را ادا کردیم. فردای آن روز چند نفر از مسئولان از بابلسر به منزل ما آمدند و خبر شهادت وی را برایم آوردند. حاج محمد دقیقاً شب شهادت امام رضا(ع) به شهادت رسید.
🌷 جانباز دفاع مقدس و مدافع حرم
#حاج_محمد_شالیکار 🕊
♥️ یاد عزیزش با صلوات 💞
مکتب سردار سلیمانی
@maktabesardarsoleimani
ارتباط با خادم کانال👇
#انتقادات_پیشنهادات
@sardar_zakizadeh