#روایت_حبیب🎤
🔹درد و رنج مردم اذیتش میڪرد،
هرگز بی تفاوت نبود، همیشه درحال جهیزیه دادن به یڪ خانواده بود، مخصوصاً دخـــــتران شـــهدا...
🔹به فقرا و مستمندان میرسید، به سـاخت مسجد ڪمڪ میڪرد، برای بچه های بی سرپرست مڪانی رو درست ڪرده بود ڪه مدتها بعد از شهادتش، ڪسی خبر نداشت
🔹اگرمیخواست پولشو جمع ڪنه یکی از ثروتمندترین افراد میشد؛ ولی همین ڪه #انقلاب شد، مغـازه اش را ڪرد تعاون وحــدت اسلامـی از جیبش میگذاشت تا اجناس ارزانتر به دست مردم برسد...
#شهید_سیدمجتبی_هاشمی🌷
#سالروز_شهادت
♥️ اینجا مکتب عاشقان سردار سلیمانی ست 🇮🇷
@maktabesardarsoleimani
#روایت_حبیب
ما امروز امنیت و اقتدار خود را مدیون حاج قاسم و حاج قاسمها هستیم.
تقریبا دو ماه قبل از شهادت حاج قاسم در جایی با هم بودیم و من به ایشان گفتم "اجازه دهید که ما از حالا برای نامزدی شما در انتخابات ۱۴۰۰ کار کنیم و شما را به عنوان نامزد جریان انقلابی به میدان آمده و کاندیدا شوید. "
حاج قاسم لبخندی به من زد و گفت: "من مرد میدانی هستم که باید چهار دیواری دور کشور را حفظ کنم؛ من نباید اجازه دهم بیگانه از این چهاردیواری به کشور بیاید؛ ماموریت من این است. از این شوخیها با من نکن. "
نماینده مردم کرمان و راور در مجلس شورای اسلامی ادامه داد: شهید سلیمانی که اگر امروز در بین ما بود میتوانست شانس اول انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ باشد به من میگوید با من از این شوخیها نکنید؛ من باید از این چاردیواری حفاظت کرده و امنیت کشور را حفظ کنم.
🎤:محمدمهدی زاهدی
♥️ اینجا مکتب عاشقان سردار سلیمانی ست 🇮🇷
@maktabesardarsoleimani
#روایت_حبیب
خونهایی که روی سرزمین فلسطین و در هر مکان از این میهن عربی بزرگ جاری شد و خون فرمانده شهید، قاسم سلیمانی روشناییبخش است که با آن در گروهها و محور مقاومت مسیر آزادسازی و بیرون راندن این اشغالگران از سرزمین خود را روشن میکنیم.
🎤: حازم قاسم ، سخنگوی رسانه ایی حماس
#حاجقاسم 🇮🇷🇵🇸
♥️ اینجا مکتب عاشقان سردار سلیمانی ست 🇮🇷
@maktabesardarsoleimani
#روایت_حبیب
#شهیدابومهدی_المهندس🌷
ابومهدی از آن دست فرماندهانی مانند ژنرال های آمریکایی نبود که بعد از یک چای داغ و زدن پکی به سیگار در یک اتاق خنک و مجهز نیروهایش را فرماندهی کند؛ آنگونه که در فیلم های هالیودی نمایش داده می شوند.
او همانند فرمانده حاج قاسم ، شخصا در محورهای عملیاتی و در خطوط اصلی نبرد حضور می یافت و از همانجا عملیات را راهبری می کرد.
یک بار او را در جریان آزادسازی تکریت در منطقه دیدم که تازه از خطوط اصلی درگیری به عقب برگشته بود تا یک جلسه فوری با فرماندهان حاضر در عملیات برگزار کند، در حالی که سرتاپایش را غبار فراگرفته بود و از فاصله کمی دورتر به سختی شناخته می شد.
در جریان عملیات آزاد سازی الصقلاویه نیز او را در مقر فرماندهی عملیات فلوجه درحالی که مقابل دوربین های خبرنگاران و رسانه ها ایستاده بود و به سوالات آنان پاسخ می داد، دیدیم که لحظاتی بعد به اتفاق هادی العامری فرمانده سازمان بدر محل را به مقصد خط اصلی نبرد ترک کرد.
المهندس اما چه زمانی که خسته و غبارگرفته از خط برمی گشت و چه آن زمان که عازم عملیات بود، لبخند از چهره اش محو نمی شد و همان مهندسی بود که در شرایط عادی دیده بودی.
♥️ اینجا مکتب عاشقان سردار سلیمانی ست 🇮🇷
@maktabesardarsoleimani
#روایت_حبیب🎤
🌀مےگفتند: #چمران هميشه توى
#محاصره است!راست مےگفتند،
منتها دشمن👹 ما را #محاصره نمےكرد
🌀دكتر #نقشه مےريخت
مےرفتيم وسط محاصره،
محاصره را مے#شكستيم ومےآمديم بيرون.✨
#شهید_مصطفی_چمران
#مـــامــلت_شـــهادتــیـم🕊🥀#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج✨
♥️ اینجا مکتب عاشقان سردار سلیمانی ست 🇮🇷
@maktabesardarsoleimani
#روایت_حبیب
#شهید_محمدتقی_ابوسعیدی
برای شناسایی رفته بودیم و خیلی به بعثیها نزدیک بودیم. محمدتقی با حرکت لب به من فهماند که وقت نماز است.
با اشاره گفتم: بر میگردیم مقر و نماز میخوانیم.
خیلی آهسته گفت: معلوم نیست برگردیم.
رویش را برگرداند به طرف قبله و تکبیرالاحرام گفت.
#نماز_اول_وقت
#شهدای_فتح_خرمشهر
♥️ اینجا مکتب عاشقان سردار سلیمانی ست 🇮🇷
@maktabesardarsoleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روایت_حبیب
🎥 ببینید | ابوباقر معاون حاج قاسم: یک بسیجی به من میگفت که اگر برخی مسئولین کشور، پنجاه درصد پیگیری حاج قاسم را داشتند ایران گلستان بود.
#مسئولین
#انتخابات
♥️ اینجا مکتب عاشقان سردار سلیمانی ست 🇮🇷
@maktabesardarsoleimani
#روایت_حبیب
تلاش های بسیاری برای ترور عماد صورت گرفت. یکی از همین موارد دی ماه 1373 بود.
فرد جاسوس با فواد، برادر کوچک تر عماد که تاجر موفقی بود، ارتباط برقرار می کند.
فرد جاسوس مطرح کرد که یه محموله سلاح قاچاق دارد که از سرزمین اشغالی آورده و می خواست به بهانه فروش با عماد دیدار کند....
منطقه کار فواد را بمب گذاری کردند تا عماد را ترور کنند، که ناکام ماندند...
در این عملیات فواد و دونفر دیگر شهید شدند.
بعد از آن موساد به دنبال آن بود تا در مراسم تشییع فواد، او را ترور کنند.
چون می دانستند که او در تشییع برادر دیگرش"جهاد" شرکت کرده است.
اما عماد دستشان را خوانده بود و در مراسم تشییع شرکت نکرد.
چهار روز بعد از شهادت فواد به دیدار مادرش آمد. گفت: به من گفتند شما خیلی ناراحت شده اید؟!
پاسخ دادم: بله، دومین فرزندم بود که شهید شد.
عماد نگاهی به من کرد، خندید و گفت: پس اگر این عدد به سومین شماره برسد چه کار خواهید کرد؟؟
راوی: مادر شهید
📚: راز رضوان
#سردارمقاومت_اسلامی
#شهیدعمادمغنیه🌷
♥️ اینجا مکتب عاشقان سردار سلیمانی ست 🇮🇷
@maktabesardarsoleimani
#روایت_حبیب
یک روز با جمعی از دوستان پیشکسوت جلسه انس و دورهمی داشتیم.
بعد از صرف ناهار هر کدام از رفقا مطلبی، حدیثی یا خاطره ای نقل کردند. بنده هم در آن جلسه اشعاری در مدح حضرات معصومین (ع) خواندم.
حاج قاسم در حسن ختام این جلسه، چند جمله زیبا که بیانگر اعتقاد و باور قلبی اش بود برای مان تبیین کرد.
گفت: بچه ها شما دو چیز را هرگز فراموش نکنید، اول یاد خدا و بعد یاد مرگ، اگر این دو مسئله مهم را به یاد داشته باشید، اگر هیچ وقت معصیت نکنید، عاقبت به خیر می شوید.
وقتی خدا را شاهد و ناظر ببیند، از مسیر اصلی تان منحرف نمی شوید؛"کل من علیها فان"، جز ذات اقدس پروردگار همه مان رفتنی هستیم.
🎤:سرهنگ مهدی صدفی
♥️اینجا مکتب عاشقان سردار سلیمانی ست 🇮🇷
@maktabesardarsoleimani
#روایت_حبیب
حاج قاسم در تهران بودند و از برنامه های حسینیه مطلع نبودند. از من پرسید در حسینیه چه خبر است؟
گفتم: نمایشگاه علوم قرآنی در حسینیه دایر است.
پس از توضیحات من گفت: ای کاش در کنار کارهای ارزشمندی که در این مجموعه انجام می شود؛ نمایشگاهی از رفتارهای قرآنی به صورت هنرمندانه و کارشناسی شده برگزار کنید.
حاج قاسم همیشه با قرآن مانوس بود. در مقطعی از جنگ بنده مسئولیت فرهنگی تبلیغی لشکر را بر عهده داشتم، در دوران دفاع مقدس علیرغم مشکلات مالی، همیشه اعتبار در اختیارم قرار می داد تا دو کتاب قرآن و مفاتیح آقا شیخ عباس قمی را تهیه کنم.
تاکید می کرد این کتب معنوی را باید به وفور در دست نیروها قرار دهید.
🎤سرهنگ مهدی صدفی
♥️اینجا مکتب عاشقان سردار سلیمانی ست 🇮🇷
@maktabesardarsoleimani
#روایت_حبیب
به واسطه محبت اهل بیت (ع) مهرم به دلش افتاده بود.
یک روز در جلسه تقدیر از خادمان حسینیه ثارالله به ایشان گفتم: باید قول بدهید ما را شفاعت کنید.
حاج قاسم گفت: من نوکر نوکران امام حسین (ع) هستم. نوکران امام حسین (ع) باید ما را شفاعت انجام کنند.
شهید سلیمانی ارتباط صمیمی و ادامه داری را با همه نیروها و دوستانش و از جمله اینجانب داشت. او مرا با نام مهدی مورد خطاب قرار می داد و هیچ وقت با مناسبات و درجات نظامی صدا نمی کرد.
🎤 سرهنگ مهدی صدفی
♥️اینجا مکتب عاشقان سردار سلیمانی ست 🇮🇷
@maktabesardarsoleimani
#روایت_حبیب
حاج قاسم در یکی از روزهای جمعه با من تماس گرفت، گفت: حاج مهدی ساعت ۱۰ و نیم به بیت الزهرا بیا.
کمی دیرتر از ایشان به بیت الزهرا (س) رسیدم، بعد از احوالپرسی گفت: ما در اینجا برنامه ذکر و توسل و روضه ائمه را داریم، اما احساس می کنم، قرآن در بیت الزهرا (س) مهجور است.
بعد از بازسازی، جلسات انس و تفسیر قرآن و معارف قرآنی را بیشتر برگزار کنید.
تمایل دارم، بچه های قدیمی جبهه و جنگ، پیشکسوتان و نسل جوان برای چنین مراسم های معنوی کنار هم جمع شوند و اینجا در جهت ترویج قرآنی اهل بیت (ع) و موعظه فعالیت نمایند.
راوی: سرهنگ مهدی صدفی
♥️ اینجا مکتب عاشقان سردار سلیمانی ست 🇮🇷
@maktabesardarsoleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روایت_حبیب
مردم داری حاج قاسم خیلی زبانزد بود. برای وی مردم ایران از هر منطقه، استان، شهر و یا روستا فرقی نداشت همه را دوست می داشت.
همان طوری که امام خمینی (ره) فرمودند: مردم صاحبان اصلی انقلاب و ولی نعمت ما هستند.
کمتر کسانی هستند که بتوانند افراد و دیدگاه ها و مذاهب مختلف را زیر یک چتر قرار دهند. در لشکر ثارالله برادران اهل سنت داشتیم که بیشترشان رزمنده گردان ۴۰۹ سیستان و بلوچستان و هرمزگان بودند. برادران زرتشت، کرد، بلوچ و ترک هم در لشکر داشتیم.
اما حاج قاسم همه شان را به یک چشم می دید. همه او را دوست می داشتند.
🎤:سرهنگ مهدی صدفی
♥️ اینجا مکتب عاشقان سردار سلیمانی ست 🇮🇷
@maktabesardarsoleimani
#روایت_حبیب
تواضع شهید سلیمانی در کنار اقتدارش مثال زدنی بود. وقتی در جلسه ای وارد می شد سکوت کاملی در جلسه حاکم می شد و صدایی در نمی آمد.
اما وقتی می نشست، لب به سخن باز می کرد یخ همه بچه ها آب می شد. همه با شور و شعف و اشتیاق گفت و گو می کردند این دو خصلت را کمتر کسی می تواند توامان داشته باشد، از طرفی روحیه نظامی گری اقتدار و صلابت، و از طرفی روحیه مهربانی و تواضع را داشت.
🎤:سرهنگ مهدی صدفی
♥️ اینجا مکتب عاشقان سردار سلیمانی ست 🇮🇷
@maktabesardarsoleimani
#روایت_حبیب
ابومهدی و حاج قاسم در تمام عملیات ها با هم بودند.
یک بار عملیات که از «ینگجه» شروع شد، در همان ابتدا یک تک تیرانداز داعشی اجازه پیشروی به نیروها برای عبور از پل زرگه را نمی داد و نیروها را زمین گیر کرده بود.
در آن لحظات، حاج قاسم شخصا یک موتور درخواست کرد، موتور را آوردند، سوار موتور شد؛ فرماندهان از او سوال کردند که می خواهید چه بکنید؟!
ایشان گفتند: هیچ کس حرکت نکند، باید ببینم قضیه چیست تا نیروها بتوانند پیشروی کنند.....
یکی از فرماندهان نیروی قدس در محل، بسیار اصرار کرد، اما حاج قاسم از آن همه اصرار ناراحت شد و گفت: که خودش باید گره ماجرا را باز کند و سرانجام حرکت کرد.
ایشان نزدیک ۲۰۰ تا ۳۰۰ متر خط عملیاتی را دور زد و برگشت. محل دقیق استقرار تک تیرانداز را به نیروها داد و دستور داد نقطه کمین تک تیرانداز را بزنند، بچه ها زدند و تک تیرانداز خاموش شد و نیروها از پل زرگه عبور کردند و دست آخر توانستیم زرگه را آزاد کنیم.
ما در این عملیات هیچ خسارتی نه جانی نه مالی ندادیم، حتی مجروح هم نداشتیم.
🎤: ابومصطفی الامامی معاون فرماندهی الحشد الشعبی
♥️ اینجا مکتب عاشقان سردار سلیمانی ست 🇮🇷
@maktabesardarsoleimani
#روایت_حبیب
بعد از یک هفته که آموزش نیروهای کرمانی تمام شد همه را در میدان صبحگاه جمع کرده و بعد از دسته بندی و گروهان بندی به طرف راه آهن کرمان راه افتادیم. و بعد ار دو روز به محلی به نام پادگان اندیمشک رسیدیم. این پادگان بعدها به نام دو کوهه معروف شد.
صبح روز بعد اولین کار، آماده کردن زمین برای نماز جماعت بود. آن روز در میدان صبحگاه هوا خیلی سرد بود...
یکی از برادران که بعدا هویتش مشخص شد بالای سکو رفت و پس از سخنرانی و بیان دلایل حمله صدام به ایران و بازگویی نکات اخلاقی و تعاملات برادرانه با هم شخصا ما را دسته بندی کرد.
او یک دستکش دستش بود و خیلی آرام حرف می زد و چشمهایش به زور باز می شد...
ابتدا افراد مسن و افرادی که تخصص خاصی در امور مکانیکی و ...داشتند از جمع جدا سپس افرادی که سواد بالاتری داشتند جدا کرد.
اسم این برادر را نمی دانستم مثل خیلی از افرادی که آمده بودند اما بعد از مراسم شنیدم که اسم شان قاسم سلیمانی است.
📚:شیر مرد کرمان، سرباز اسلام
♥️ اینجا مکتب عاشقان سردار سلیمانی ست 🇮🇷
@maktabesardarsoleimani
#روایت_حبیب
من یادم هست چند سال قبل سفری با حاج قاسم به روسیه رفتیم، ایشان جلسه ای با دو سه نفر از سران ارشد روسیه داشتند.
من واقعا شگفت زده شدم و لذت می بردم از اینکه یک فرمانده نظامی ایران آنچنان مسلط نسبت به مسائل امنیتی منطقه و حتی روسیه صحبت می کرد که آنها مجذوب شده بودند. انگار آنها آمده بودند، فرمایشاتی بگیرند و به پوتین منتقل کنند...
ما در نیروی زمینی مشکلی نداشتیم ولی برتری هوایی برای ما خیلی مهم بود و کشناندن روس ها در این ماجرا علاوه بر اینکه مکمل اقدامات ما روی زمین و تقویت هوایی ما محسوب می شد، در حوزه سیاسی هم جایگاه ما را قوی کرد.
وحضور روسیه در صحنه سوریه باعث شد که آمریکایی ها نتوانند در حوزه سیاسی آسیبی وارد کنند و این یکی از شاهکارهایی بود که با ابتکار شهید سلیمانی رقم خورد.
🎤سردار احمد غلامپور
♥️اینجا مکتب عاشقان سردار سلیمانی ست 🇮🇷
@maktabesardarsoleimani
#روایت_حبیب
یکی از آن روزها وقتی از مقر فرماندهی در ارتفاعات طوز خورماتو با دوربین به آمرلی نگاه می کردیم یکی از فرماندهان محلی به سپهبد شهید گفت: حاجی! آمرلی وضعیت وخیمی دارد!
ایشان دوربین را گرفت و گفت: من آمرلی را نمی بینم، بلکه کربلای حسین (ع) را می بینم که اهل بیت عصمت و طهارت (ع) در محاصره قرار گرفته اند.
و وقتی دوربین را از چشمهایش جدا کرد، صورتش خیس از اشک بود.
و زمانی هم که می خواستیم عملیات آزادسازی آمرلی را شروع کنیم، سپهبد شهید گفت: برویم کربلای حسین (ع) را آزاد کنیم!
ایشان اعتقاد کامل داشت که سرزمین آمرلی مثل کربلا است و معتقد بودند که کل ارض کربلا و کل یوم عاشورا و برای همین روی آمرلی نام کربلا گذاشته بود.
وقتی عملیات شروع شد همه فرماندهان مقاومت ابومهدی، هادی العامری، ابومنتظر المحمداوی و ابوفدک المحمداوی (فرمانده فعلی ستاد کل نیروهای الحشد الشعبی) حضور داشتند.
🎤: ابومصطفی الامامی(معاون فرماندهی الحشدالشعبی)
♥️اینجا مکتب عاشقان سردار سلیمانی ست 🇮🇷
@maktabesardarsoleimani
#روایت_حبیب
یکی از سفرهایی که حاج قاسم به سوریه داشت، در نیمه یکی از شب ها، برادرم را صدا زده و به او می گوید باید با موتور، کمی جلوتر رفته و منطقه ای را شناسایی کنیم.
وقتی به منطقه می روند داعشیان متوجه حضور آنها شده و با تیربار و اسلحه های دیگری که در اختیار داشته اند، اقدام به شلیک می کنند و آتش سنگینی به سمت آنها می گشایند.
آنها نیز با موتور به سرعت به عقب برمیگردند.
برادرم به همرزمانش گفته بود: وقتی در حال بازگشت به عقب بودیم، داغی گلوله هایی که از اطراف ما می گذشت را حس می کردم اما به ما اصابت نمی کرد.
به نظر من، سالم ماندن این دونفر درآن واقعه بیشتر شبیه معجزه بوده و اراده خدا بر این بوده است که آنها درآن منطقه به شهادت نرسند.
🎤: مجتبی مظفری نیا
#شهیدحاج_قاسم_سلیمانی🌷
#شهیدشهروزمظفری_نیا🌷
#یادعزیزشان_باصلوات🌷
♥️اینجا مکتب عاشقان سردار سلیمانی ست 🇮🇷
@maktabesardarsoleimani
#روایت_حبیب
در حمله داعش به سوریه، حکومت بشار اسد سقوط کرد و بشار اسد بر روی کشتی زندگی میکرد.
قاسم سلیمانی آمد و وقتی دیپلماتها از دمشق خارج میشدند به آنها گفت که کار شما تمام شد اما کار ما تازه شروع شده است.
قاسم سلیمانی در غزه نیز فتح الفتوح کرد و در جنگ سی و سه روزه، میداندار صحنه جنگ بود.
او میگفت که اگر دستمان باز بود و اگر شرایط فراهم بود، لحظهای بود که ما میتوانستیم طومار اسرائیل را در هم بپیچیم.
در جنگ یمن نیز ناگفتههای بسیاری هست. میگفتند: در چند روز کار یمن تمام است اما با حضور حاج قاسم الان شش سال است که دشمنان یمن در باتلاق فرورفتهاند.
🎤: سردار کاجی
♥️اینجا مکتب عاشقان سردار سلیمانی ست 🇮🇷
@maktabesardarsoleimani
#روایت_حبیب
حاج قاسم علاوه بر آرامش ذاتیش یک بیقراری خاصی نسبت به نیروها داشت. یعنی نیروها برایش اهمیت داشت و نگران بود که بیمحابا به خط نزنند و اتفاقی برایشان نیفتد. حاج قاسم جمع اضداد بود. مهربان و از طرفی هم مقتدر بود. در کار نظامی تعارف نداشت.
این نکته شاید بیانش جایز نباشد ولیکن تا اینجا خیلی چیزها را گفتیم این یک مورد را هم عرض میکنم: در عراق افراد مختلف برای خود گروه و دسته شبهنظامی تأسیس کردهاند و اکثرا با هم در مواردی اختلاف نظر دارند. فرماندهی و چگونگی استقرار این گروهها در کنار هم امری بسیار سخت و مهم بود.
شب عملیات فلوجه بین این گروهها اختلافی به وجود آمده بود و سران گروهها منتظر بودند تا حاج قاسم بیاید و حکمیت کند و یا اینکه تصمیم بگیرد که هر گروه کجا مستقر شود. حرف حاج قاسم برای رزمندگان عراقی فصلالخطاب بود.
🎤: سید هاشم موسوی
♥️اینجا مکتب عاشقان سردار سلیمانی ست 🇮🇷
@maktabesardarsoleimani
#روایت_حبیب
ایشان رابطه ویژه و خاصی با قرآن داشت. بارها میدیدم با ماژیکهای فسفری روی عباراتی از قرآن خط میکشد. معلوم بود با آن بخشهایی که علامت گذاری میکند کار دارد.
خدا رحمت کند آقای حسین پورجعفری را که واقعاً یار بیبدیل و بینظیری برای او بود و همه زندگیاش را وقف او کرده بود.
معمولاً حاجی در فاصله دو جلسه قرآن میخواند یا وقتی سوار هواپیما میشد تا مثلا به سوریه برود، حسین که میدانست الان حاجی باید قرآن بخواند، سريع قرآن و ماژیکهای فسفری قرمز و سبز را به او میداد.
اوایل برایم سؤال پیش میآمد چرا حاجی قرآن را علامتگذاری میکند، بعد متوجه شدم نگاه او به قرآن غیر از نگاه ماست.
🎤:سردار محمد جعفر اسدی
♥️اینجا مکتب عاشقان سردار سلیمانی ست 🇮🇷
@maktabesardarsoleimani
#روایت_حبیب
بین آمرلی و طوزخورماتو یک منطقه به نام "سلیمان بیگ" وجود دارد. عملیات از پشت سلیمان بیک شروع شد و نیروها از این طریق وارد آمرلی شدند و بعد از آزادی آمرلی در مسیر برگشت به جاده اصلی (بغداد – کرکوک) برگشتیم تا در ادامه عملیات سلیمان بیگ را آزاد کنیم، اما در این برهه هنگامه نماز ظهر شده بود.
حاج قاسم گفتند که الان وقت نماز ظهر است نماز را بخوانیم، ظرف ۲۰ دقیقه سلیمان بیگ هم آزاد می شود.
نماز ظهرو عصر را به جماعت خواندیم.
من شخصا برای این زمانی که حاج قاسم برای آزادی سازی سلیمان بیگ مشخص کرده بود اعتقاد خاص داشتم زیرا حاج قاسم و ابومهدی را آدم های عادی نمی دانستم، برای همین می خواستم بدانم واقعا ظرف ۲۰ دقیقه سلیمان بیگ آزاد می شود؟!
دقیقا ۲۰ دقیقه بعد، دیدم بچه های کتائب امام علی (ع) که آقای "شبل الزیدی" پیشاپیش آنها حرکت می کرد، تکبیرگویان به سمت ما آمدند و به این ترتیب سلیمان بیگ هم آزاد و جاده کرکوک به بغداد باز شد.
راوی: ابو مصطفی الامامی
♥️اینجا مکتب عاشقان سردار سلیمانی ست 🇮🇷
@maktabesardarsoleimani
#روایت_حبیب
حاج قاسم یک دل رئوف و مهربانی داشت، هر کجا میگفتیم عملیاتی صورت گرفته و تعداد شهدا زیاد است، فوراً برافروخته میشد، اما هر کجا میگفتیم تلفات کمی داشتیم، خوشحال میشد.
اخلاق مهمترین ویژگی شهید سلیمانی بود و یقین دارم که این مرد با این روحیات توانست داعش را از بین ببرد؛ خدا را گواه میگیرم که از نظر نظامی داعش تا سالهای طولانی تمامنشدنی بود. خود سردار سلیمانی گفت که این گروه تروریستی چند هزار انتحاری داشت و از لحاظ تسلیحات نظامی هم بسیار مجهز بود.
راوی: سردار حق بین
♥️اینجا مکتب عاشقان سردار سلیمانی ست 🇮🇷
@maktabesardarsoleimani
#روایت_حبیب
#سردارمقاومت_اسلامی
#شهیدحاج_عمادمغنیه
عماد خیلی فوتبال دوست داشت. به منطقه شیاح در ضاحیه جنوبی می رفت تا با جوانان، بدون اینکه آنها او را بشناسند قوتبال بازی می کرد....
او با وجود تمام دغدغه هایش شوخ بود، لطیفه تعریف می کرد و روحیه شادی داشت.
امکان نداشت در جلسه ای حاضر بشود و اول دو تا سه تا شوخی با این و آن نکند.
انگار که یک سکینه و آرامش قلبی داشت. یعنی اصلا ترسی نداشت.
در همه ی کارهایش توکل به خدا و توسل به ائمه داشت. یعنی اول فکر می کرد، برنامه و امکانات را آماده می کرد و بعدا به خدا توکل می کرد که یا می شد و یا نمی شد.
📚: راز رضوان
#یادعزیزش_باصلوات🌷