#روایٺــ_عِـشق
💢برادر شـهید؛
به پاسداري و خدمت به اسلام علاقه خاصي نشان مي داد. با دختر عمويش ازدواج کرد. پدرش در مورد ازدواج وي مي گويد: بنا به خواست خود به خواستاري رفتيم. گفت: من دختر عمويم را مي خواهم. اين مسئله با عمويش در ميان گذاشته شد و ايشان بدون مشورت با کسي و فقط با استخاره موافقت کرد. به ما گفت استخاره کردم و اين آيه آمد: من المومنين رجال صدقو ما عاهد الله عليه...
"قائم مقام گردان زرهی لشگر ۵ نصر"
#شهید_محمدمهدی_حمیدی🌷
روحش شاد و یادش تا ابد جاودان باد به برکت صلوات
❤️❤️❤️🕊❤️❤️❤️
#روایٺــ_عِـشق ✒️
💢شهید نوید صفری؛ مادر شهید به سعید گفته بود یا شهید شد بیا و یا سالم برگرد و جانباز نشو سعید علیزاده هم جانباز شده بود و قبل از اینکه دوستانش بالای سرش برسند تکفیریها او را به رگبار بسته و به شهادت رسانده بودند.
💢نوید بالای سرش بود که میگفت: «من گفتم مادرت دوست ندارد اینطوری بروی، برای همین شهیدت کردند» دستش را گرفته بود و گاهی میخندید و گاهی گریه میکرد
#شهید_سعید_علیزاده🌷
#سالـروز_ولادت
روحش شاد و یادش گرامی باد به برکت صلوات
❤️❤️❤️🌷❤️❤️❤️
#روایٺــ_عِـشق ✒️
💢عليرضا ارادتي خاص به شهدا داشت. همواره به شهدا و سعادتشان غبطه ميخورد. علاقه زيادي به شهداي غرب كشور داشت. هميشه هم ميگفت شهداي جنگ كه در مناطق غرب به شهادت رسيدند مظلومترين شهداي ما بودند.
💢 از همان ابتدا حرف از شهادت در خانواده ما بود. هميشه وقتي به مزار عمويشان ميرفت ميگفت فكر كن عكس من را روزي بر سنگ مزار حك كنند و بنويسند شهيد عليرضا بريري. وقتي اين صحبتها را ميكرد بسيار شاد و خوشحال بود. همواره ميگفت دعا كن كه من به آرزوي خود كه شهادت است برسم.
#شهیدعلیرضابریری
شادی روح مطهرش صلوات
#روایٺــ_عِـشق ✒️
یک بار هم نشد حرمت موی سفید ما را بشکند یا بی سوادی ما را به رخمان بکشد. هر وقت وارد اتاق می شدم، نیم خیز هم که شده، از جاش بلند می شد. اگر بیست بار هم می رفتم و می آمدم، بلند می شد. می گفتم: علی جان، مگه من غریبه هستم؟ چرا به خودت زحمت میدی؟ می گفت: « احترام به والدین، دستور خداست».
#شهید_علی_ماهانی🌷
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──