در مکتب عاشورا
در محضر شهدای عاشورایی انقلاب اسلامی
نگاهی به طرز تفکر مسئولین شهید دهه شصت
شهیدانه زندگی کردن به سبک جانشین لشکر ثارالله کرمان
#سردارشهیدحاج_قاسم_میرحسینی
👈 مسئول واقعی و خداشناس
در قرارگاه دریایی لشکر صبح زود داشتم از حاشیه کارون عبور میکردم
میر حسینی داشت توی آب سرد صبح زود شنا می کرد رفتم جلو و سلام دادم آمد بیرون
گفتم حاجی چرا تو این هوای سرد زدی به آب؟ 😳
خدا شاهده بدنش مثل بید میلرزید و موهای تنش از سرما سیخ شده بود لبخندی زد و گفت: قراره امروز گردان ها را برای تمرین بیاریم توی آب
خواستم قبل از اینکه بچه های مردم بیان توی آب رود خانه
خودم بیام و مزه سرما را بچشم ببینم قابل تحمل هست بعد اونارو بیارم
📚 نگین هامون
👆👆👆👆👆
قابل توجه برای بعضی مسئولین و نمایندگان مجلس راحت طلب و ریاست طلب که وقتی به جایی می رسند دیگر وعده ها و قول قرار هایی را که به مردم داده اند فراموش میکنند و خود را از مردم بالاتر و برتر می بینند
👈 از شهدا درس افتادگی و تواضع و مردم داری بیاموزیم
👈 مثل شهدا خود را همراه و همردیف مردم بدانیم نه برتر و بالاتر
👈 مثل شهدا بین خودمان و دیگران تبعیض قائل نشویم
❤️ مکتب سردار سلیمانی🌷
ارتباط با خادم کانال
@sardar_zakizadeh
https://eitaa.com/maktabesardarsoleimani
در مکتب امام خمینی ره
نسل روح الله
یاران سردار دلها
🏴 "شهدا و امام حسین (ع) ".....
♣️مـداح خـوش صدا نداشتیـم ...
زیارت عاشـورای مهدیه لشڪر تعطیل شده بود، حاجقاسم صدام زد و گفت: پس زیارت عاشوراتون چے شد؟ قضیه رو براش گفتم، حرفـم رو برید، گفت: اینم شد دلیل!!! این حرفا اهمیتے نداره اصل اینه کہ توی جبهه اسلام عَلم زیارت عاشورا زمین نمونه و دیگه چیزی نگفت...
♠️از اون به بعد هروقت مےاومد مهدیه تا مےدید معطل مداحیم بلندگو رو بر مےداشت و شروع مےڪرد: " الســلامعلیــڪ یااباعبـــدالله ...
🎤 راوی : مهـدی صوفی
#سردارشهیدحاج_قاسم_میرحسینی
جانشین لشکر ثارالله کرمان در دفاع مقدس
⬅️ اینجا قرار عاشقان بی قرار سردار سلیمانی ست
👇👇👇👇👇
لینک کانال مکتب سردار سلیمانی عزیز را به دوستان و آشنایان خود معرفی کنید
❤️ مکتب سردار سلیمانی🌷
@maktabesardarsoleimani
✍سرداران شهید حاج قاسم میرحسینی و حاج عباس حسینی...
💢انگار نه انگار که قائم مقام لشکر است میرحسینی مثل بسیجیها بود...
🔹یک روز آمدم میرحسینی را ببینم ظهر شده بود و همه داشتند میرفتند مهدیه نماز بخوانند دیدم بد موقعی است گفتم : اول بروم نماز بخوانم و بعد به دیدار او بروم.
🔸نماز خواندم و پس از نماز توی مهدیه دنبالش گشتم پیدایش نکردم همه داشتند میرفتند ناهار بخورند دنبالشان به سالن غذاخوری رفتم.
🔹بسیجیها و نیروهای مشمول به صف ایستاده بودند من هم رفتم ته صف غذایم را گرفتم گوشهای نشستم و شروع کردم به خوردن.
🔸همه ی فکرم این بود که فرماندهان لشکر غذا را توی ستاد میخورند با خودم گفتم: طوری بروم که غذا خوردنش تمام شده باشد.
🔹ناگاه چشمم به او افتاد توی صف ایستاده بود تسبیح در دست داشت و مرتب ذکر میگفت.
🔸تند پا شدم و رفتم جلو سلام و احوالپرسی کردیم گفتم: حاجی شما بنشین من غذا میگیرم و میآورم.
🔹قبول نکرد چند نفر دیگر هم اصرار کردند ولی اجازه نداد ایستادم غذایش را گرفت و رفتیم همانجایی که نشسته بودم مشغول خوردن شدیم.
🔸انگار نه انگار که قائم مقام لشکر است میرحسینی مثل بسیجیها بود.
#سردارشهیدحاج_قاسم_میرحسینی🌷
#شهیدآنه🕊
#سردارشهیدحاج_قاسم_میرحسینی🌷
خدمت سربازی خودم را در گردان ۱۴۸ لشکر ۷۷ خراسان می گذراندم. غریب بودم. گاه عصرها دلم می گرفت و یاد سیستان می افتادم. اولین بار در کنار تانکر آب با میرحسینی آشنا شدم..
آن روز کنار تانکر آب ایستاده بودم. او آمد با یکی صحبت می کرد. دقت که کردم دیدم دارد زابلی صحبت می کند. انگار خواب می دیدم . اصلاً باور نمی کردم که در آن بیابان برهوت، همزبان پیدا کنم.
تند جلو رفتم و پرسیدم: آقا ! شما زابلی هستید؟
جوابم را داد و شروع به صحبت کردیم.
انگار دنیا را به من داده بودند. پس از صحبت، خداحافظی کرد که برود. آخر سر گفت: ما همسایه شما هستیم. باز هم بهت سر می زنم. رفت و باز هم آمد. به قولش خوب وفا کرد.
راستش بعدها فهمیدم که قائم مقام لشکر ۴۱ ثارالله بوده است. وقتی این موضوع را متوجه شدم خیلی خجالت کشیدم. آخر من یک سرباز ساده بودم و او قائم مقام لشکر ، ولی او بی هیچ ابایی…
🎤راوی: رضا منصور بستانی
📚: نگین هامون