🌸🌸🌸🌷🌸🌸🌸
در مکتب شهادت
در محضر شهدا
راه شهید ، عمل شهید
بـِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ و الصِّـدیقیــن
خوب و بد را که فهمید, رفت دنبال #کار. هم درس می خواند و هم کار می کرد. از خانه تا مدرسه شان پنج #کیلومتر راه بود. یک روز به برادرش اصغر, پیشنهاد کرد #تابستان را کار کنند و یک دوچرخه بخرند تا مجبور نباشند این راه را #پیاده بروند. تمام سه ماه تابستان را کار کرد. هر کاری بود کرد تا بتواند دوچرخه بخرد؛ #نگهبانی مزرعه می کرد, #چوپانی می کرد, گاهی هم کندوهای #عسل وحشی تهیه می کرد و می فروخت. کنار این کارها به #پدرش هم کمک می کرد. آخر تابستان یک #دوچرخه خریدند و همه پول را هم محمود داده بود
منبع:کتاب #شهیدان_اینگونه_بودند
#سردارشهیدمحمودستوده
یادش با صلوات
🌷🌷🌷🌸🌷🌷🌷