#شهیدآنه🕊
#سیدحشمتاللهآلایوب🌷
برادرم می خواست به جبهه برود، پدرم اجازه نمی داد، من تازه ازدواج کرده بودم.
سید حشمت الله شوهرم را واسطه قرار داد که پدرم را راضی کند. پدرم گفته بود برای خواندن نماز صبح، من او را بیدار می کنم، خوف این را دارم که در جبهه نمازش قضا شود.
وقتی که سید حشمت متوجه نگرانی پدرم شد از آن روز به بعد خودش برای خواندن نماز صبح بیدار می شد.
بعد از مدتی که پدر دید که سید حشمت الله خودش برای نماز صبح بیدار می شود و نیاز به بیدار کردن ندارد رضایت داد او راهی جبهه شود.