#شهیدآنه🕊
#شهیداحمدزعیمباشی
یادم است یک بار ترک موتورش نشسته بودم و با هم از روستای کهنوج جایی می رفتیم که یک دفعه یاد طلبم به یک نفر افتادم و گفتم: راستی احمدجان! یادم رفت پول فلانی را بدهم.
او با شنیدن این حرف بلافاصله دور زد و به کهنوج برگشت...
گفت: بابا! تو که پول، توی جیبت داری، همین الآن طلب این بنده خدا را بده؛ شاید مرگ امانمان ندهد و این حق به گردنت بماند.
🎤راوی: پدر شهید
📚: ره یافتگان کوی یار،ج۵
🌷لینک مکتب سردار سلیمانی
در پیام رسان ایتا👇
https://eitaa.com/maktabesardarsoleimani