یه نوجوان بسیجی تو خط مقدم زخمی شده بود داشتم می آوردمش خط عقب
چند لحظه ساکت شد و دیدم حرف نمی زنه
گفتم چی شد چرا ساکت شدی؟؟؟
گفت داشتم نماز میخوندم
گفتم تو با این لباس خونی و زخم های تنت مگه نماز درسته که خوندی؟؟؟
گفت حالا ما خوندیم بقیه اش با خدا
رسیدم بهداری لشکر و اومدن بردنش
رفتم دنبال کارام ولی
موقع برگشت رفتم احوال آن بسیجی را بپرسم مسئول اورژانس گفت: «خون ریزی داخلی کرده بود ما به او آمپول ضد خون ریزی هم زدیم ولی دیر شده بود با یک آرامش عجیبی چشمهایش را روی هم گذاشت و شهید شد.»
در حالی که رانندگی میکردم به پهنای صورت گریه میکردم صدایش توی گوشم زنگ میزد که میگفت: «معلوم نیست چقدر توی این دنیا باشم فعلاً همین نماز را خواندم و رد و قبول آن با خداست.»
اینجاست که شهید محراب آیت الله دستغیب(ره) بعد از شنیدن این ماجرا گفته بود: «حاضر است ثواب ۸۰ سال تمام عبادات واجب و مستحب خودش را با دو رکعت از چنین نمازی از این بسیجی عوض کند.»
*کجایید ای سبک بالان عاشق!!!!
🎤راوی: #شهید_سردار_حسین_همدانی🌷