#شهیدآنه🕊
#شهید_علیاکبر_حسینپور🌷
ايشان پاسدار بودند و من چون پاسداران را دوست داشتم و او فردى با ايمان بود، جواب مثبت دادم...
در زمان عقد ايشان به من گفتند: اشكالى ندارد كه من با لباس سپاه سر سفره ى عقد بنشينم.
گفتم: من افتخار مى كنم.
به نماز مقيّد بود. در سر سفره ى عقد از من پرسيدند: آيا نمازتان را خوانده ايد؟ تا صداى اذان را مى شنيدند، بلند مى شدند، وضو مى گرفتند و نمازشان را مى خواندند. به من هم مى گفتند: شما بياييد نمازتان را بخوانيد. بعد از مراسم عقد، اوّلين جايى كه رفتيم حرم مطهّر امام رضا(ع) بود.
به خانواده هاى شهدا احترام مى گذاشت. می گفت: در حضور خانواده هاى شهدا نخنديد، چون آن ها ناراحت مى شوند. اگر فرزند شهيدى را مى ديد در آغوش مى كشيد و بسيار گريه مى كرد.
روای: همسر شهید