#شهید_مجید_سعیدیان ☘
《سال آخر رشته ریاضے در دبيرستان را میگذراند ڪه تصميم گرفت همراه برادرش، مهدے، به جبهه برود.
پس از اصرارهاے فراونِ او و انڪارهاےِ من، سرانجام دلم تاب نياورد و رضايت دادم..
روزے ڪه قرار بود عازم شوند، تا انتهاے ڪوچه نگاهم بدرقه راهشان بود!
وارد خانه شدم؛
💔دلتنگے💔 چون سمّے مهلڪ،
بند بند وجودم را به تسخیر درآورده بود.
رو به آسمانے ڪه آن روز، آبےتر از همیشه مےنمود گفتم:
«خدايا پسرهايم را در راه تو و #دين تو به جبهه فرستادم!
اين سربازان امام زمان(عج) را در پناه آقا حفظ بفرما.
يا من هر دو را "زنده" ببينم و يا "شهيد".»
يڪسال بعد، خبر آوردند ڪه هر دو برادر در عملیاتے مفقود شده اند..
و من مدتها آنها را نه زنده ديدم.؛
نه شــهـــیـد!》
[🗣نقل از مادر شهید]
♥️♥️♥️🌷♥️♥️♥️
اینجا محفل عاشقان شهداست
♥️♥️♥️🌷♥️♥️♥️