#یڪروایتعاشقانہ💍
قهر بودیم
گفت : عاشقمے
گفتم : نہ😁
گفت : لبت نہ گوید
و پیداست مےگوید دلت آرے
کہ اینسان دشمنے یعنے کہ
خیلے دوستم دارے..
زدم زیرخندہ دیگہ نتونستم
نگم کہ وجودش چقد آرامش بخشہ..♥️
#روایتے_از_همسرِ↓
خلبان شهید عباس بابایے
#یڪروایتعاشقانہ
برای خطبه عقد به محضر امام شرفیاب شدیم .
حضور در جوار امام امت ، شوری وصف ناپذیر
در دلم ایجاد کرده بود . از هیجان این پیوند در حضور ایشان سینهام گنجایش قلب تپندهام را نداشت .
امام لب باز کرد و خطبه عقد ما را جاری کرد .
بعد بهعنوان هدیه عقد ، این جمله را به ما
هدیه کرد : « عزیزانم گذشت داشته باشید ،
با هم بسازید انشاءالله که مبارک باشد . »
علی قبل از اینکه به نزد امام برویم به من
گفته بود : ما فقط در دنیا زن و شوهر نخواهیم بود
بلکه در بهشت نیز با هم هستیم ، بعد هم این
آیه را برایم تلاوت کرد :
« هم و ازواجهم فی ضلال علی الارائک متکئون »
عروسی را به خاطر خانواده شهدا ظهر گرفتیم ؛
گفتم : ناهار بخور . گفت روزهام!
گفتم : روز عروسی ؟
گفت : نذر داشتم ، اگر روز عروسیم عید غدیر بود روزه بگیرم!
گفت : دعا میکنم ، آمین بگو . .
گفت : خدایا همانطور که عید غدیر به دنیا آمدم ،
عید غدیر ازدواج کردم ، شهادتم را عید غدیر بذار!
گفتم : آمین .
هر عید غدیر منتظر شهادتش بودم .
عید غدیر سال ۱۳۶۶ شهید شد .
به روایـتِ : همسر شهید حاج علی کسائی🌷