*﷽*
#مکتب_سردار_سلیمانی
خوب می دانست شرط عاشقی ابراز آن است. مکرر عشق خود به یارانش را ابـراز می کرد، تأکید هم می کرد.
مصطفی که رفت می گفت : من حقیقتاً عاشقش بودم.
یا از حسین که دور می شد ، می گفت : نفسم به نفست بسته اســت.
عاشق بدون ابراز عشقش چه هست؟!
📚 : رفیق خوشبخت ما
#سردار_دلها
#یاد_عزیزش_با_صلوات
*﷽*
#ﻭﺻﻴﺖ💌
قبر حقیر به یاد مظلومیت چهار امام در بقیع ﺧﺎﻛﻲ و بی نام و نشان در میان شهدا جای دهید شاید این بتواند مظلومیت شیعه را اثبات و از گناهان حقیر بکاهد..."
#شهید_صمد_فخار
#یاد_عزیزش_با_صلوات
در مدرسه عشق
تو کلاس شهادت
پای درس شهدا
توی چشم بروجردی زل زده بود
و هر چه از دهانش در می آمد می گفت.
بهش سلام کرد
عوض جواب سلام گفت:
من تحمل سلام و جواب آدم کش رو ندارم.
تو اومدی کردستان کشتار راه بندازی!
خون اینهمه بی گناه گردن توئه.
اصلا چی از جون مردم می خوای ؟!
کی تورو گذاشته اینجا ...
بروجردی دردش را می دانست.
میفهمید منظوری ندارد
و اتفاقی که برایش افتاده، غیر قابل تحمل بوده
سکوت کرده بود و لبخند می زد ...
می خواست آرامش کند
که طرف جلوی چشم نیرو هایش
دستش را بالا برد و
سیلی محکمی به صورت بروجردی زد ....
خون خون بچه ها را میخورد.
خواستند باهاش درگیر شوند که حاجی اجازه نداد
صورت جوان را بوسید و بردش سمت محراب
گفت: من دعا میکنم، شما آمین بگید.
خدایا به مقربان درگاهت
اگر ما دچار اشتباه شدیم مارو هدایت کن
اگر هم قابل هدایت نیستیم
از میون بردار ...😔
نام شهید: محمد بروجردی
تاریخ تولد: سال 1333
محل تولد: بروجرد
محل شهادت: سه راهی مهاباد. نقده
تاریخ شهادت: سال 1362
مزار: بهشت زهرا (س)
🍃🕊 ...
#سردارشهیدمحمدبروجردی
📚خودسازیبهسبکشهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 نماز اول وقت و خوب جنگیدن!
صدای شنیدهنشدهای از شهید حسن باقری ، که دلیل اصلی برخی ناکامیها را دوری از معنویت میداند..
در محضر سالکان راه سعادت
در محضر بزرگان
✅علت بسیاری از بلاها در کلام امام رضا(ع)
✍آيت الله ناصری دامت برکاته می فرمایند: گله نکن که چرا این ناراحتیها وجود دارد؟ چرا این وضع اقتصاد ماست؟ چرا باران نمی بارد؟ چرا هر روز یک مرض تازه پيدا می شود؟ زيرا هر روز یک گناه تازه ای انجام می دهی و اين مشكلات هم اثر عمل تو است. هر روز یک گناه تازه، درد تازه برایت می فرستد. اينها لازمه هم هستند.
از امام رضا علیه السلام روايت نقل شده است كه فرمودند: هرگاه بندگان، مرتكب گناهانى شوند كه پيشتر انجام نمى داده اند، خداوند بلاهايى را برايشان پديد می آورد كه سابقه نداشته است و آن را نمی شناسند.
📚 كافی، ج ۲، ص ۲۷۵
dcc_f6303e1c00a7531dc37419bb9fde2fd5.mp3
6.11M
👈 چرا جامعه ی نبوی تبدیل به جامعه ی اموی شد؟
🎤حجت الاسلام و المسلمین #رستمی
🖤🌷🖤🌷🖤🌷🖤
🖤🌷🖤🌷🖤
🖤🌷🖤
🖤
در مکتب شهادت
در محضر مادران شهدا
دفترچه خاطرات📝
#شهید_احمد_زیدآبادی* 🌷
از جبهه آمد و به من گفت مادر آماده باش تا با هم برویم *زیارت امام رضا علیه السلام*
دو روز بعد آمد و گفت مادر شرمنده ، باید فوری برگردم جبهه ، یه عملیات در پیش داریم انشاالله بعد عملیات دوباره مرخصی میگیرم و می آیم و با هم می رویم مشهد
احمد من رفت اما دیگه برنگشت ، و آرزوی زیارت امام رضا علیه السلام بر دل من ماند
هر سال از طرف بنیاد شهید می آمدند و میخواستند مرا به زیارت مشهد ببرند اما من
می گفتم تا احمد من نیاد من مشهد نمیام احمد قول داده بیاد منو ببرد مشهد
11 سال هر سال آمدند و گفتند ولی من نرفتم
سال یازدهم باز آمدند و مرا دعوت کردند منم گفتم اگه یه همراهی اجازه می دهید همراه من بیاد منم میام
گفتند شما بیا هر چند نفر خواستی همراهت بیار
من با عروسم با هم رفتیم مشهد صبح جمعه شهدای گمنام را آورده بودند تو صحن جامع رضوی و دعای ندبه می خواندند من از کنار عروسم بلند شدم چند متر رفتم جلو و نشستم کنار تابوت شهدا و تا آخر دعای ندبه گریه کردم و اشک ریختم ، دعا تمام شد بلند شدم ، عروسم هم آمد جلوتر کنار من ، یهو دیدم عروسم داره بلند بلند گریه میکنه و بر سر می زد گفتم مادر چی شده؟؟؟؟؟
صدا زد مادر روی این تابوت شهید نوشته شده
*شهید احمد زید آبادی*
سیرجان _کرمان
من دیگه از حال رفتم وقتی بهوش آمدم کنار تابوت احمد بودم
احمد به قولش وفا کرد و با من آمده بود مشهد امام رضا علیه السلام که من تنها نباشم با هم زیارت کنیم
بعد چند روز مهمان امام رضا علیه السلام بودیم با هم برگشتیم سیرجان
و احمد را تشییع کردیم
🎤 راوی: مادر شهید
*السلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه السلام*
🖤
🖤🌷🖤
🖤🌷🖤🌷🖤
🖤🌷🖤🌷🖤🌷🖤
*﷽*
#شهیدانه
یک بار با رمز مقدس امام رضا (ع) تفحص شهدا را شروع کردیم.هفت شهید پیدا شد. گفتیم حتماً باید شهید دیگری پیدا شود. اما هرچه گشتیم شهید دیگری پیدا نشد .خسته بودیم و دلشکسته.
لحظات غروب بود. گفتند : امام جماعت یکی از مساجد شیعیان عراق در نزدیکی مرز با شما کار دارد.
به نقطه مرزی رفتیم ایشان پیکر شهیدی را پیدا کرده بود و برای تحویل آورده بود. لباس بسیجی بر تن شهید بود.
با آمدن او ۸ شهید روز توسل به امام هشتم کامل شد. اما عجیب تر جملهای بود که بر پشت لباس شهید نوشته شده بود ، همه با دیدن لباس اشک میریختند ، پشت پیراهنش نوشته بود :
"یا معین الضعفاء!"
📚 : ۷۲ روایت از شهدای گمنام و جاویدالاثر
#یاامامرضا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸
🌸
حلول ماه ربیع الاول
بر شما عاشقان و رهروان
مکتب اهل بیت علیهم السلام
و شهدای عزیز
#مبارکباد
انشاالله که همیشه سالم و سلامت و عاقبت بخیر باشید
در پناه شهدا
🌸
🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
🌸🌺🌸🌺🌸
🌸🌺🌸
🌸
در مکتب شهادت
در محضر مادران شهدا
فرخنده صفری» مادر شهید « #سیدحسین_میرقیصری» اینگونه روایت میکند:
یک بار هم با صدای بلند صحبت نکرد. از همان کودکی رفت سراغ کار؛ او کمک خرج خانواده بود. برایش غریب و آشنا فرقی نمیکرد. آن زمان که از گاز شهری خبری نبود، باید برای تهیه نفت، پخت غذا و آبگرمکن و بخاری میرفتیم و در صف نفت میایستادیم. سید حسین اغلب فرغون برمیداشت و ظرفهای نفت را از همسایهها میگرفت و برایشان نفت آورد.
به ظاهر سواد خواندن و نوشتن نداشت اما #بندگی را خوب بلد بود؛ یک #نماز و #روزهاش قضا نشد حتی #نمازشب او ترک نمیشد.
#یاد_عزیزش_با_صلوات
🌸
🌸🌺🌸
🌸🌺🌸🌺🌸
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در مکتب شهادت
در محضر شهدا
یاران مکتب سلیمانی
شهید مدافع حرم مجید سلمانیان
شور و شعف شهید شیخ مجید سلمانیان هنگام اعزام به مقتل خان طومان
روحش شاد و یادش آکنده از عطر گل های بهشتی باد
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
*﷽*
#مکتب_سردار_سلیمانی
یکی از تدابیر سردار سلیمانی این بود که به بنده گفت بروم قم و محلی تدارک ببینم تا فرمانده هان و مسئولان و کادر لشکر بیاید آنجا و دوره های عقیدتی و درسهای اخلاق ببینند.
میخواست غیر از بُعد نظامی در بُعد معنوی هم کار شود.
فکرش این بود که کادرش را از نظر روحی و معنوی قوی کند ، تا در شب عملیات جلوتر از بقیه بجنگد.
ایشان هم فرمانده نظامی بود هم فرمانده فرهنگی ، اعتقادی ، سیاسی و تدارکاتی.
راوی : حجت الاسلام و المسلمین علی شیرازی
#یاد_عزیزش_با_صلوات
در مدرسه عشق
تو کلاس شهادت
پای درس شهدا
موضوع: همسایه داری
استاد: سردار عشق شهید احمد کاظمی
حلالیت گرفتن از همسایه های مسیحی برای مراسم امام حسین(ع)
در مکانی(ستاد لشکر۸نجف اشرف)که هر سال دهه محرم عزاداری داشتند، چند همسایه مسیحی وجود داشت. هرساله، چند روز مانده به مراسم، دو سه نفر از فرماندهان لشکر را می فرستادند تا با احترام از همه همسایه ها اجازه برگزاری مراسم روضه امام حسین(علیه اسلام) را بگیرند.
حاج احمد کاظمی میگفت: سر و صدای عزاداری بلند است و ترافیک و شلوغی زیاد و آنها حق همسایگی ما را دارند بنابراین باید با رضایت کامل ایشان باشد.
موقع توزیع غذا نیز سهم همسایه ها را جدا می کردند و می فرستادند درب منزل آنها. بعد از شام غریبان نیز از همه همسایه ها حلالیت می طلبیدند .
#یاد_عزیزش_با_صلوات
*﷽*
گاهے بعضے نگاه ها
چشم دِل را
بہ سوے #خُدا باز میڪند
مخصوصا اگر آن نگاه
از قاب چشم هاے آسمانے #ٺو باشد.
#سلام
#صبحتون_شهدایی