#نماز اول وقت
سفارش#شهدا
💕باید ای دل
اندڪی بهتر شویم!
یا ڪ اصلا آدمی دیگر شویم ..!
از همین امروز ...
هنگام #نماز
با خود صمیمی تر شویم .. !
#حی_علی_الصلاة
*﷽*
#مکتب_سردار_سلیمانی
یاران سردار
مرتضی در منطقه هر روز صبح به فاصله ۷۰، ۸۰ متری عراقیها روی خاکریز میایستاد و دستهایش را دور دهان حلقه و برای عراقیها سخنرانی میکرد. صحبتهایش را اینگونه آغاز میکرد:
اشلونک یا اخی. صباح الخیر! (یعنی رنگ و روت چطوره؟ حال و روزت چطوره؟)
آنها را به نجنگیدن و ملحقشدن به جبهه خودی دعوت میکرد.
مرتضی دستبردار نبود. جلوی چشم عراقیها روی خاکریز میرفت و برای دشمن کلاس عقیدتی میگذاشت.
گاهی هم از پشت بلندگو سوره واقعه را میخواند اما جواب عراقیها توپ و تفنگ بود.
📚: تپههای جاویدی و راز اشلو
#سالروز_شهادت
#سردارشهیدمرتضی_جاویدی
#یادعزیزش_باصلوات
*﷽*
#مکتب_سردار_سلیمانی
سلیمان شناسی
روایت سردار سلیمانی
آشنایی با زندگی سردار دلها
به اتفاق احمد و دو برادرمان خانه ای کرایه کردیم. ما چهار نفر در یک اتاق که هم اتاق خوابمان بود و هم انبار، آشپزخانه و همه چیز.
ما بودیم با مهمانان همشهری که روزانه مهمان سفره ی ساده ی ما می شدند که عموما نان ماست یا تخم مرغ یا نان حلوا بود...
در حیاط خانه ی اجاره ای ما خانواده ای با چندین فرزند که عموما هم دختران کوچکی بودند، اتاق دیگری را اجاره داشت.
بچه های کوچک آنها ظهرها شریک نان و ماست ما بودند.
ما هم سخاوتمندانه، البته احمد بیشتر از من، از سهم خودمان با همان کاسه ی ماست که نان داخل آن تریت شده بود، به دهان آن ها می کردیم.
بعضی وقت ها خودمان هم سیر نمی شدیم، لبان و صورتمان را ماستی می کردیم!!
مادرشان می آمد و دعای خیر می کرد که بچه ی ما را غذا داده اید.
📚: از چیزی نمی ترسیدم
#یادعزیزشان_باصلوات
#مکتب_سردار_سلیمانی
رفاقت به سبک حاج قاسم
رسم رفاقت این است که شانه به شانه و دوشادوش زیستن و جنگیدن و زیارت رفتن و در آخر هم با هم پرکشیدن... در عراق که یکیشان را تنها می دیدند ناراحت میشدند که نکند برای یکی دگرشان اتفاقی افتاده که با هم نیستند. در آن زیارتهای دونفره، نماز جماعتهای دونفره، عکسهای دو نفره چه قراری با هم گذاشتند که اینگونه پرکشیدند و خاطره شدند.
#حاج_قاسم
#ابومهدی
#مردهای_میدان
#مرد_میدان
#سلیمان_ایران
#قهرمان_جهان
حاج قاسم هیچگاہ از سختیهای عراق و سوریه سخن نمیگفت و درپاسخ به هر سؤالی در این خصوص، میگفت همه چیز خوب است؛
همه چیز خوب است.
حاجی بسیار زیرک وباهوش بود.
یک وقت در یک جلسه خصوصی،
فردی به ایشان اظهار ارادت و نزدیکی کرد و اظهار داشت که شما دارید این همه زحمت میکشید اما قدر شما را نمیدانند و فلان و چنان....اما حاج قاسم گفت:
«شما چرا ناراحتید؟ من یک سربازم، نهایتش میگویند برو جای دیگری نگهبانی بدہ و من هم میگویم چشم...
اینکه ناراحتی ندارد.
*مسئول شناسی*
سرمای شدیدی خورده بود. احساس میکردم به زور روی پاهایش ایستاده است.
من مسئول تدارکات لشکر بودم.
با خودم گفتم: خوبه یک سوپ برای حاجی درست کنم تا بخوره حالش بهتر بشه.
همین کار را هم کردم. با چیزهایی که توی آشپزخانه داشتیم، یک سوپ ساده و مختصر درست کردم.
از حالت نگاهش معلوم بود خیلی ناراحت شده است. گفت: چرا برای من سوپ درست کردی؟
گفتم: حاجی آخه شما مریضی، ناسلامتی فرماندهی لشکرم هستی؛
شما که سرحال باشی، یعنی لشکر سرحاله!
گفت: این حرفا چیه میزنی فاضل؟ من سؤالم اینه که چرا بین من و بقیهی نیروهام فرق گذاشتی؟
توی این لشکر، هر کسی که مریض بشه، تو براش سوپ درست میکنی؟
گفتم: خوب نه حاجی!
گفت: پس این سوپ رو بردار ببر؛ من همون غذایی رو میخورم که بقیهی نیروها خوردن.
#سردارشهیدحاج_احمدکاظمی* 🌷
در مکتب شهادت
در محضر شهدا
راه شهید ، عمل شهید
بنزین ماشینم تمام شده بود از مهدی خواستم چند لیتر بنزین بدهد تا به پمپ بنزین برسم ، گفت : بنزین ماشین من از بیت المال است ، اگر ذرهای از آن را به تو بدهم نه تو خیر میبینی و نه من !
#سردارشهید_مهدی_طیاری
فرمانده گردان ۴۱۹ لشکر ثارالله کرمان
یاد عزیزش با صلوات
4_5981240665512609429.mp3
25.87M
💔این تقاص کدوم گناهه؟
میدونی چند وقته چشمم به راهه
💔میگم کربـــ💫ــلا
میگن که راه ها بستهست...😭
💔میگم امام رضــ💫ـــا(ع)
میگن رواقا بستهست...
#حتما_گوش_کنید
😭😭😭😭😭😭😭
در مکتب شهادت
در محضر خواهران شهدا
🌹حسین هر زمان به کرمان می آمد به من سر می زد و بر صله ارحام و دیدار با خانواده تاکید فراوان داشت و خودش نیز به این توصیه عمل می کرد.
🌹برادرم به اطاعت از ولی امر مسلمین، رعایت حجاب و اقامه نماز اول وقت تاکید فراوان داشت و خودش نیز این موارد را رعایت می کرد.
🌹حسین بسیار خاکی و خیلی مظلوم بود به حدی که حاضر بود حق خودش ضایع شود اما حاضر به ضایع شدن حق دیگری نبود.
حاج حسین حجب و حیای خاصی داشت و در مجالس همیشه شنونده بود و کم تر صحبت می کرد
🎤راوی: خواهرشهید
#سردارشهیدحسین_پورجعفری🌷
یاد عزیزش با صلوات
*﷽*
در مکتب ولایت
در محضر صادق آل محمد
راه امام ، کلام امام
🌻امام صادق علیه السلام🎤
🌿بُکی الحُسَینُ علیه السلام خَمسَ حِجَجٍ، و کانَت امُّ جَعفَرٍ الکلابِیةُ تَندُبُ الحُسَینَ علیه السلام و تَبکیهِ و قَد کفَّ بَصَرُها.
🌱بر حسین علیه السلام پنج سال گریسته شد. امّ جعفر کلابی (امّ البنین)، برای حسین علیه السلام مرثیه می سرایید و می گریست تا این که چشمانش نابینا شد.
📚: الأمالی للشجری،ج ۱، ص ۱۷۵
هدیه به امام صادق (علیه السلام) و حضرت ام البنین(سلام الله علیها) صلوات
🖤🖤🖤🖤🖤