eitaa logo
🌷 مکتب سردار سلیمانی🌷
1هزار دنبال‌کننده
20.1هزار عکس
7.4هزار ویدیو
31 فایل
سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمودند: «تا کسی شهید نبود، شهید نمی شود. شرط شهید شدن، شهید بودن است. اگر امروز بوی شهید از رفتار و اخلاق کسی استشمام شد، شهادت نصیبش می شود. تمام شهدا دارای این مشخصه بودند».
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید به قدری در پاکسازی میدان مین تبحر داشت که این کار را با چشم بسته هم می‌توانست به خوبی انجام دهد، ایشان سال‌ها مین‌هایی را که با کمک اسرائیل و آمریکا در خاک کشورمان تله گذاری شده بود، پاکسازی کرده بود، برای همین وقتی شنید بار دیگر اسرائیل مین و تله‌های انفجاری در اختیار داعش قرار داده تاب نیاورد، از طرفی وقتی خبر شهادت جوانان ۲۰ تا ۲۵ ساله مدافع حرم را بر اثر انفجار مین‌ها و تله‌های انفجاری می‌شنید، بسیار ناراحت می‌شد، بارها و بارها به مسئولین مربوطه نامه زد که من و امثال من که جنگ را دیده و تخصص لازم را داریم باید راهی شویم اما چون نامه‌هایش بی‌پاسخ ماند برای همین ابتدا از مسئولیتش استعفا کرد و بعد راهی سوریه شد، اکبرآقا به عنوان تک‌تیرانداز رفت، در این امر هم تبحر ویژه‌ای داشت به‌طوری که لقب "چشم عقاب" را به ایشان داده بودند؛ همسرم در منطقه مسئول تخریب بود. مدافع حرم شهید اکبر ملکشاهی🌷 🎤 راوی: همسر شهید
جهان اگر شده آباد از شهیدان است که جویِ خون به درختِ وطن دَهد جـانی .... بهمن‌ماه ۱۳۶۴ صبح عملیات والفجر۸ نزدیک جاده فاو البحار می شد عصر عاشورا را دید آنجا عاشورائیان عصر روح‌الله، در کربلائی به وسعت عشق خونشان را به شاه رگ ثارالله وصل کرده بودند ....
حاج قاسم آرزوی شهادت داشت 🌷 🔺سید حسن نصرالله تاکید کرد که در روزهای پایانی قبل از شهادت حاج قاسم بر اساس تحلیل ها و اطلاعاتی که وجود داشت بسیار نگران جان ایشان بودم.  البته باید اشاره کنیم که اطلاعات دقیق از کاخ سفید داریم اطلاعاتی در این زمینه به دست ما رسیده بود.  من شخصاً دوبار قبل از شهادت حاج قاسم  یک مجله آمریکایی را دیدم که روی جلد آن سردار سلیمانی درج شده بود و بر روی آن مجله نوشته بودند که سردار سلیمانی جایگزین ندارد.  🔻من وقتی این مجله و جلد آن را مطالعه کردم یاد اظهارات برخی عناصر مطبوعاتی غربی افتادم که می‌گفتند اگر دیدید رسانه‌های غربی روی کسی تمرکز کرده‌اند بدانید که شاید این موضوع ممکن است با مقدمه سازی افکار عمومی برای ترور وی باشد.  این موضوع در ذهن من بود و وقتی این مجله را مطالعه کردم  یاد این اظهارات افتادم. من یادم است که این مجله را نیز به حاج قاسم دادم و برداشت خودم را از این موضوع به وی گفتم  و از ایشان خواستم که بیشتر هوشیار باشند ؛ اما همیشه می‌خندید و از من می‌خواست که دعا کنم شهید شود.
8.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥فیلمی از لحظه شهادت دبیرکل سابق حزب‌الله لبنان توسط بالگرد های رژیم صهیونیستی
اشعه مستقیم آفتاب می‎ گداختش، می‎‌دانست که پدر هم در زیر همین گرمای طاقت‌فرسا مشغول به کار است، با ارّه ای نسبتاً بزرگ به جان درختان خشک و بر زمین ریخته باغ افتاده بود، صاحب باغ که آمد از کار دست کشید و به تنه کوچک درخت پرتقال تکیه زد و نگاهش را به سمت او روانه ساخت، با این که هوا گرم است امّا خوب کار کرده‎ای، آفرین، در این دو ماه چهره باغ عوض شده، می‎دانم کم است، می‎‌دانم، امّا چه می‌شود کرد، بیا بگیر، این هم دستمزد این مدّت، مغنیه به آرامی جلو رفت و از صاحب باغ تشکر کرد، از باغ که بازگشت مستقیم رفت پیش روحانی روستا و گفت: می‎‌دانم کم است، امّا با خودم عهد بسته بودم همه دست‎مزدم را بدهم به شما که برای ساخت مسجدِ روستا خرج کنید. 🌷 یاد عزیزش با صلوات
*﷽* حضرت آقا ظهرها در حسینیه نماز جماعت داشتند. یک عده از آقایان با دعوت و بدون دعوت در این برنامه شرکت می کردند. عادت ایشان این است بعد از نماز جماعت برمی گردند و افراد حاضر را مورد تفقد و ملاطفت قرار می دهند... بارها پیش آمده که حاج قاسم هم در این نمازهای جماعت حضور داشته است. ایشان معمولا در صفوف انتهایی می نشست و زیاد جلو نمی رفت. من بارها شاهد بودم به محض این که حضرت آقا به آخر صف می رسیدند، حاج قاسم منتظر نمی ماند که ایشان برسند، از جایشان بلند می شد، از صفوف بیرون می آمد، به آقا نزدیک می شد و به ایشان ادای احترام می کرد. آقا هم به حاج قاسم محبت متقابل می کرد. 🎤: محمد شیرازی 📚: متولد مارس
♥️ حسرت‌ نداٰشتن‌ خیلے از چیزها بودن‌ در حصار‌ گناهان خود‌ است مثل‌ِ:← شھادٺ... !💔 دل اگر لایق شهادت شد... سر را مےستانند... خوشا به حال ڪسے ڪ تمام روح و جسمش را آسمانےڪند... شهادت تمام آرزومه🌷
بعد از ماجرای مجروحیت علی تازه کمی سرحال شده بود، یک شب شام منزل ما بودند، با هم سر سفره نشسته بودیم و بعد از مدت‌ها دور هم جمع بودیم، دیدم تلفنش زنگ زد، از لشگر بود، خبر داده بودند که اون شب بچه‌ها داشتن اعزام می‌شدند به سوریه، دیدم علی قند تو دلش آب شده بود، عین یک گنجشکی که طاقت نشستن نداره داشت پر میکشید، سراسیمه از سر سفره بلند شد، ما همه تعجب کرده بودیم، که تازه فهمیدم بله علی آقا تصمیم گرفته و می‌خواد خودش رو به کاروان برسونه و از غافله عقب نمونه، با رفتنش ذره‌ای مخالفت نکردم، شام رو نصفه کاره رها کرد، سریع وسیله هاش رو جمع کرد، منم بردمش خونشون که یه مقدار هم اونجا وسیله داشت از اونطرف هم رسوندمش ساری،نمی‌دونستم این دیدار آخر من و علی هست، عمه جان حضرت زینب (س) طلبیده بودش. مدافع حرم شهید علی‌ عابدینی🌷 🎤روای: پدر شهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*﷽* 🎥 اوج اخلاص شهیدسیدمرتضی آوینی جنگ می‌آمد تا مردانِ مرد را بیازماید جنگ آمده بود تا از خرمشهر دروازه‌ای به كربلا باز شود...🌷🕊
*﷽* درمکتب شهادت درمحضرشهدا رضا دوران دبستان و راهنمایی را در رژیم ستم شاهی تحصیل کرد. در دبستان یکی از معلم ها؛ از بچه ها می خواهد ترانه بخواند و دیگران دست بزنند تا به قول معلم، محیط کلاس شاد باشد. وقتی معلم به رضا پیشنهاد می دهد که ترانه بخواند، رضا پای تخته می رود و ابیاتی در وصف حضرت زهرا(س) که در مرثیه سرای مرحوم کافی شنیده بود؛ می خواند و فضای کلاس رنگ و بوی مذهبی می گیرد. 10تا12 ساله بود که عکس های شاه و فرح را از ابتدای کتاب های درسی خود پاره می کرد و مورد سرزنش مربیان مدرسه قرار می گرفت. 📚: شمیم عشق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 لحظاتی از حضور شهید حاج قاسم سلیمانی بین رزمندگان لشکرفاطمیون 🌷🕊️ مجاهدت های رزمندگان فاطمیون خاک مظلومیت را از چهره ی افغانستانی ها زدود. مجاهدت های رزمندگان فاطمیون هم در جبهه های نبرد خیلی اثرگذار است هم تأثیرات فراتری داشت و کار از این مجاهدت ها هم جلوتر رفت. فاطمیون منشا تحول در جامعه‌ی ما هم شدند.  یادعزیزش باصلوات🌷
📝 دو طوطی در خانه نگهداری می‌کرد، این دو پرنده علاقه زیادی به او داشتند، پرنده‌ها در آخرین روزی که شهید آماده رفتن به جبهه بود، خیلی سـروصدا و بی‌قراری می‌کردند، چند قدمی تا در خانه رفتنـد، دوباره به سراغ آنها آمدند و با لبخند از من پرسـیدند: میدانی اینها چه می‌گویند؟! گفتم: نـه، گفـت: اینها سفارش می‌کنند که در جبهـه باید بجنگی و حتما شهید شوی، گفتـم: این چه حرفیه؟! مگر هرکس که رفت جبهه، شهید می‌شود؟ ان‌شاء‌الله حالا حالاها باید خدمت کنید، پس از خداحافظی در آخرین لحظـه برگشـت و گـفت: اگر که من شهید شدم، طوطی‌ها را آزاد کنید، روز هفتم وقتی طوطی‌ها را آزاد کردیم، هر دو پرواز کردند و با وجودی که قبرهای زیاد دیگری هم در گلزار شهدا بود، اما مستقیما روی قبر محمد صادق نشستند و شروع به نوک زدن قـبر کردند. 🌷 یاد عزیزش با صلوات