جبهه!
گــردان!
و خاکـــریز!
#بهانه است...
ما با هم #رفیق شده ایم تا همدیگر را #بسازیم...
#شهید_حسن_باقری
آن ها که ایمان آوردند، و هجرت کردند،و با اموال و جان هایشان در راه خدا #جهاد نمودند، مقامشان نزد خدا برتر است؛ و آنها پیروز و رستگارند.
(آیه 20 سوره توبه)
#شهید_علی_سلطان_مرادی
•┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مکتب سردار سلیمانی
یاران حاج قاسم
مدافعان حرم
🎥 کلیپ های ماندگار و به یاد ماندنی
#مدافع_حرم_شهید_محمد_بلباسی همراه با خانواده
در مناطق عملیاتی
صحبت های شهید بزرگوار در مورد بهترین سالهایی که در کنار مزار شهدا و یادمان شهدا، سال رو تحویل کرده اند...
#مدافعان_حرم
#یاران_حاج_قاسم
#شهدای_خانطومان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*﷽*
در مکتب ولایت
در محضر صادق آل محمد
🌻امام صادق علیه السلام🎤
🌱 در روز جمعه عملى برتر از صلوات بر محمّد و خاندان او عليهم السلام نيست .
📚: الخصال ، ص 394
هدیه به امام صادق(ع) صلوات
🌷🌷🌷🌷🌷
#روایت_حبیب
آقای سروشیان از بزرگان زردتشتیان کرمان است. زردتشتیان در کرمان طایفه محبوب و نجیبی هستند.
آدم های خوشنام، امین و مورد احترام هستند. آنها در عزاداری های حضرت اباعبدالله شرکت می کنند و نذر می دهند.
یک روز سروشیان که حاج قاسم را در اتوبوس می بینند دست روی شانه ایشان می گذارد و می گوید: حاج قاسم ما شما را دوست داریم.
حاج قاسم وقتی او را می بیند بلند می شود او را بغل می کند می بوسد و کنارش می نشیند. بعد می پرسد مشکل شما چیست؟
می گوید: مشکل قضایی داریم و به تهران می روم.
ایشان می گوید: شماره تلفنتان را بدهید به یکی از دوستان می گویم پیگیری کنند...
سروشیان می گوید: بعد از چند روز از دفتر حاج قاسم زنگ می زنند و مدارکش را می گیرند و اظهاراتش را گوش می کنند و دنبال کارش را می گیرند و به نتیجه مطلوبی هم می رسد.
حاج قاسم قدری مسئولانه کار من را پیگیری کرد که تا ابد فراموش نمی کنم.
🎤:سید محمود دعایی
📚: سردار دلها
#یادعزیزش_باصلوات
شهیـــ🌹ــدانه
خوشا بحال آنانکه بجای زمان
به " صاحبِ زمان " دل بستند ...
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْ
#سخن_عشق💌
حسین جان! عمر انسان در دنیا به سرعت سپری می شود، ما به سرعت از هم پراکنده می شویم و بین ما و عزیزانمان فاصله می افتد.
ما را غریبانه در گودال و حفره وحشت که می گذارند، در این حالت هیچ فریاد رسی جز اعمال انسان نیست.
چون فقط چراغ اعمال مقبول است که امکان روشنایی در آن خاموشی مطلق را دارد.
حسین عزیز! اجازه نده در هر شرایطی هیچ محبتی بر محبت خدای سبحان و هیچ رضایتی بر رضایت خدای سبحان غلبه کند.
یاد عزیزشان با #صلوات
مکتب سردار سلیمانی
@maktabesardarsoleimani
#روایت_عشق 💌
یکبار که آمده بود مرخصی. خواهرش حدوداً ۵ ماهه بود. بغلش کرده بود و با بچه حرف می زد، بازی می کرد باهاش. این بچه ی کوچک قه قه می خندید، مجید کیف می کرد. از اتاق آمد بیرون، حواسم بهش بود، داشت با خودش حرف می زد: «تو با این خنده ها و شیرین کاری هات، نمی تونی منو به این دنیا وابسته کنی. با این کارها نمی شه منو از جبهه واداشت.» ساکش رو بست و رفت !
#شهیدمجید_زین_الدین
🌷یاد عزیزش با *صلوات*
💔
یه روزایی
سیزده بدرها دور از خانواده بود
مثه الان
سیزده بدر #کادر_درمان مثه رزمنده های روزگار دفاع مقدس شده....
#سیزده_بدر_به_سبک_رزمندگان
نهار روز طبیعت
#سیزده_فروردین۱۳۶۳
منطقه عملیاتی #دهلران
یاد آن دوران بخیر و یاد آن دوستان بخیر
یاد باد آن روزگاران یاد باد
#سخن_عشق💌
مردم، قدر بدانید.
مردم، مجروحین جنگ را بروید پرستاری کنید. ببوسید دست های این ها را که روی ماشه ها بودند.
ببوسید دست های این ها را که با دست شهدا، گره خورده.
ببوسید قامت شهدا را که با خون غسل کردند.
ببوسید دست های پدران و مادران شان را که آن ها را پرورش دادند.
و باید تشکر ما این باشد. از این عزیزان گرانقدر، از این خانواده های شهدا
#یادعزیزش_باصلوات
اندکیچِشمهایَت را
به من قرض میدهی؟✨
میخواهم ببینم دنیا را
چگونه دیـدی؟🍃
که از چشمت افتاد..!🕊
#سردار_دلها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روایت_عشق
⌚️یادگاری غافلگیر کننده شهید مدافع حرم به همسرش
✅در خلال مراسم نکوداشت همسران هفت شهید مدافع حرم، یک اتفاق مراسم را تحت تاثیر قرار داد!
#شهید_امین_کریمی
یاد عزیزشان با #صلوات
یڪ روایتعاشقانہ 💍
برای خرید سر عقد رفته بودیم
موقع پرو لباس مجلسیم یواشکی بهم گفت:
«هنوز نامحرمیم!
تا بپسندی برمیگردم.»
رفت و با سینی آب هویچ بستنی برگشت🍹
برای همه خریده بود جز خودش.
گفت خودم میل ندارم.
وقتی خیلی اصرار کردیم مادرش لو داد که روزه گرفته است.
ازش پرسیدم: « حالا چرا امروز؟😳»
گفت: «میخواستم گرهی تو کارمون نیفته و راحت بهت برسم💜»
روایتےازهمسر↓
شهید محسن حججی
گفتند :قیافه اش به ریاست جمهوری نمی خورد ،،
🧷خندید و گفت : بله به ریاست جمهوری شاید نخورد ولی به نوکری مردم که
می خورد ،،،
✅ما به این جور رئیس جمهور ها نیاز داریم ،،،
رییس جمهور محبوب و مردمی و انقلابی و ولایت مدار و مردم دار
شهیدسرافرازمحمدعلی رجائی
رییس جمهوری می خواهیم که سرباز مردم باشد نه سر بار مردم
#انتخابات
#بصیرت
#انتخابی_انقلابی
#رییس_جمهوری_مردمی
#روایت_عشق💌
نوروز 98 بود،ساعت 8 صبح تلفن خانه
خبر از امدن مهمان ویژه عید داد.
معمولا هر مسئولی به دیدنمان میامد از نحوه شهادت پدر و روزهای سختی که گذشت میپرسیدند...
سردار تنها شخصیتی بود که وقتی آمد گفت:نمیخواهم ناراحتتان کنم.
از خصوصیات پدر پرسید، با ما شوخی کرد، عیدی داد و کمی بعد رفت.
🎤: فرزند شهید
#شهیداصغرفلاح_پیشه
یاد عزیزشان با #صلوات
#روایت_عشقّ 💌
💟همسرم از همان اول ازدواج پیشنهاد داد که هر وقت دلخوری از من داری و نمیتوانی ابراز کنی، برایم بنویس!خودش هم همین کار را میکرد. عادت داشت قبل از خواب همهء مسائل روز را حل کند. خیلی وقتها شبها برایم مینوشت که امروز بخاطر فلان مسئله از من دلخور شدی، منو ببخش. من منظوری نداشتم آخرش هم یه جمله عاشقانه
می نوشت.
💟 گاهی من کاغذ را که میخواندم، میگفتم: کدام مسئله را میگی؟ من اصلا یادم نمیاد ، یعنی آن مسئله اصلا من را درگیر نکرده بود، ولی پویا مراقب بود که نکند من دلخور شده باشم...☺️
مدافع حرم
#شهید_پویا_ایزدی
یاد عزیزش با صلوات
#روایت_عشقّ 💌
باهم رفته بودیم ڪربلا،
یک بار دیدم توی رواق روبروے
ضریح خوابش برده و من هم
برای بقیه جریان خوابیدنش
را تعریف ڪردم.
تا اینڪه یڪ روزڪہ مشغول
دعا خواندن بودم، آمد ڪنارم
و گفت چقدر دعا می خوانے؟!!
برو بنشین با آقا حال ڪن،
با آقا حرف بزن ...
میگفت: "خیلی خیلی لذت بخش
است که خوابت ببرد، چشم بازکنی
و ببینی شش گوشه ارباب جلوی
چشمانت است."
بعد از اینڪه خبر شهادتش آمد
و رفتیم معراج شهدا به او گفتم
به خدا اگر می دانستم خوابت
در حرم می خواهد این طور بشود
و تورا به اینجاها ببرد من هم
مےآمدم کنارت مےخوابیدم ...
🎤راوی: خواهر شهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆👆👆👆👆
حاج قاسم سلیمانی که بود؟؟؟
لطفا همه ببینید👆
کجا رفت مرد خوب خدا
کجا رفت مسئول بی ادعا
درود و سلام خدا بر شهدا
سلام بر سردار دلها♥️
#روایت_عشقّ 💌
باید با اتوبوس میرفت مدرسه. امـا گاهی پیـاده میرفت تا پولش رو جمعکنه و برای خواهرش چیزی بخـره و خوشحالش کنه... میگفت: دوسـت دارم زندگیام طوری باشه که اگر کسی به فرش زیر پایم نیاز داشت ، کوتاهی نکنم... عروسی که کرد، پدرش یک فرش ماشینی بهش هدیه داد؛ عبدالله هم فرش رو داد به یک نیازمند و برای خودش موکت خرید...
🌹خاطرهای از زندگی علمدار روایتگریِ شهدا حاجعبدالله ضابط
📚منبع: کتاب شیدایی
#سخن_عشق 💌
شهدا مرغان خونین حریم کبریایی خداوند هستند که قطرات خونین آنها است که از عنبر ومشک خوشبوتر است وعطر جنت عصاره عطر خونین آنهاست
شهدا شور ونوای جنت الحسین بودنند ، مرغان ملکوتی امام بودنند که جنت فردوس فرش قدوم آنهاست
شهدا تک ستارگان شب ظلمانی جاهلیت این دوران هستند که با نور خود فطرت انسان ها را روشن می کنندو
شهدا مرغان خوش الحان ملکوتند
#روایت_حبیب
🔰 عیدی هایی که اهدا شد..
هرزمان سردار به قنات ملک می آمد، حداقل ۲۰۰ نامه و یادداشت از مردم به دستش میرسید.سردار وقت میگذاشت و ان ها را تک به تک میخواند و پاسخ میداد.
یک روز یک بچه مدرسه ای از اهالی قنات ملک، نامه ای به سردار داد.
۴۰۰۰ تومان عیدی جمع کرده و به عنوان هدیه به سردار داده بود و نوشته بود این، تمام عیدی امسال من است که به شما هدیه می دهم تا در راه اسلام خرج کنید.
🎤: سبحان بروشان(از اعضای تیم حفاظت امنیت سردار سلیمانی)
#یادعزیزش_باصلوات