👌ازدواجی #ساده با رنگ زیبای #شهدایی! 😄امروز به یک مجلس ساده و بی ریا ، کم هزینه و البته بسیار با معنویت دعوت شده بودیم. مجلس عروسی "خواهر شهید مدافع حرم #محمد_امینی" و "آقای علی‌رضا مرادی" جای شما خالی بود! حسینیه شهید حاج قاسم سلیمانی در بهشت رضای مشهد مملو از میهمانانی بود که به عشق شهدا در این محفل ساده و بی آلایش شرکت کرده بودند . ♨️تا آنجا که توانستیم ازخاطرات طنز شهدا و دفاع مقدس گفتیم. مردم کف زدند و غنچه لبخند روی لبهاشان بازشد.🙂 ✅امید که این اقدام شایسته - که هم رنگ و بوی شهدا داشت و هم بسیار شاد و بانشاط بود- و گروه های مردمی از جمله گروه پرتلاش شهدایی "جنون مجنون" و مسئولین خوب بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان رضوی آن را طراحی و اداره می کردند نقطه آغازی باشد برای ورود سیره والای شهدا به زندگی انسان های خاکی ،مثل ما، که سخت به منش نیکوی شهدا نیاز داریم!

همه زندگیش با حضرت زهرا (س) پیوند خورده بود. وقتی ازدواج کرد مهریه زنش شد مهریه حضرت زهرا (س) دو تا آرزو داشت. اوّل اینکه خدا بهش یه دختر بده اسمشو بذاره فاطمه، بعد هم اینکه وقتی شهید شد گمنام بمونه، مثل حضرت زهرا (س). جفت آرزو هاش براورده شد . هم شد بابای فاطمه و هم گمنام موند...🌷🕊 شهید حمزه علی احسانی🌷

پسرم ۲۳ سال داشت. دانشجوی رشته الکترونیک دانشگاه مشهد بود. دوازده سال داشت پدرش فوت کرد. کلا وقف مردم بود.منتظر بود ببینه کسی کجا کاری احتیاج داره، بره براشون کاری انجام بده.هر کجا سیل، زلزله یا ساخت وساز تو روستا بود، می رفت... پول تو جیبی هاشو خرج خودش نمی کرد. بعد از چند وقت متوجه شدم با چندتا از دوستاش پولهاشون رو هم می گذارند و بسته معیشتی برای خانواده های مستضعف آماده می کردند. 🎤راوی: مادر شهید شهید حسین زینال زاده🌷

❌🎥 کلیپ دستگیری اغتشاشگران کمالشهر امنیت اتفاقی نیست...

مکتب مردان الهی در محضر شهیدان خدایی «همسر سردار شهید حاج یونس زنگی آبادی می گوید : 🎤 ..... وقتی که (حاج یونس) آمد ، مادرم هم گوشه اتاق نشسته بود و نگاه میکرد. گفت :"خاله میشود شما از اتاق بیرون بروید". مادرم بلند شد و از اتاق خارج شد. سپس یونس در مقابل من نشست و موضوع خواستگاری و اینکه میخواهد با من ازدواج کند را مطرح کرد و بعد از آن یکی یکی موارد روی کاغذ را خواند و نظر من را پرسید. اولین موضوع در مورد سازگاری من با مادرش بود. گفت: " من بیشتر مواقع در جبهه هستم و مادرم برایم مهم است. میتوانید در نبودم از مادرم محافظت کنید و مثل دو دوست در کنار هم باشید؟" گفتم: "مادر شما خاله من است و همین الان هم هر روز به وی سر میزنم و هیچ کمکی را از ایشان دریغ نمی کنم. از این به بعد هم در خدمتشان خواهم بود. سپس یکی یکی موارد مورد نظرش را از جمله جبهه رفتن و تقید به مسائل دینی و مذهبی و امکان شهادت و مجروحیت و قطع عضو و حتی قطع نخاع شدن را برایم خواند و ادامه داد: شاید روزی هر کدام از این اتفاقاتی که بیان کردم برایم بیفتد. شما چقدر توان تحمل یا نگهداری از من یا بچه هایم را دارید؟ گفتم تا سر حد جان. حتی اگر همسرت هم نباشم به عنوان یک هوادار و دوستدار جبهه و اسلام هر وقت نیاز باشد کمکتان خواهم کرد. خلاصه آن روز یکی یکی موارد را میخواند و وقتی نظــر مثبت من را میشنید تیک میزد و میرفت مورد بعدی. از یک طرف خنده ام گرفته بود از تیک زدنهایش و از سوی دیگر چنان اقتداری داشت که به خودم اجازه نمی دادم از این کارش بخندم. آخرین شرطش هم گرفتن مراسم عروسی در مسجد بود و اینکه به جای ساز و آواز باید مراسم دعای کمیل برگزار شود. من همه مواردی را که بیان کرده بود باجان و دل قبول کردم و بدین ترتیب تیک زدنهای برگه یونس به پایان رسیدند.»

دست خدا با جماعتی است که بر محور حق گرد آمده‌اند و اصلاً وحدت جز در میان موحدین تحقق نمی‌یابد. با این معیار، بسیج قدرتمندترین ارتش دنیاست. اگر کسی در جست‌وجوی مصادیق کاذب قدرت باشد، آن را در میان بسیجیان نخواهد یافت. آنها آرتیست‌های دروغین سینما، هرکول و سامسون و یا جیمز باند و سوپرمن نیستند ؛ آنها هم مثل من و تو ، کارگر و کارمند ، دانشجو و دکاندار هستند و قدرتشان نه در موهای بلند و بازوهای کلفت است و نه در بال‌های آهنین و پاهای الکترونیکی ؛ در ایمان است... سید شهیدان اهل قلم شهید سید مرتضی آوینی🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

مکتب سردار سلیمانی یاران حاج قاسم امیدوارم حضورم در سوریه مرا به امام زمان(عج) نزدیک ڪند... خیلی اهل نصیحت و توصیه نیستم چون خودم بیشتر از همه به آن نیاز دارم، فقط جهت یاد آوری: ۱. نماز ڪه انسان را از فحشا و منکر دور مے کند ۲. روزه که سپر آتش است ۳. یادآوری مرگ ۴. جهاد با نفس ۵. ولایت مداری و گوش به فرمان رهبر بودن ۶. دعا برای سلامتے و فرج آقا ۷. طلب شهادت... "شهید رسول پورمراد"🌷

مکتب سردار سلیمانی می‌گفت سلام بر مادر شهید محمدخانی! از دوران نوجوانی عاشق سپاه و شهادت بود. با شهدا خیلی رفیق بود. و شاید بخش عمده ای از زندگی اش را صرف شهدا کرد. گاهی از بیرون که می‌آمد، با شیطنت می‌گفت : سلام بر مادر شهید محمدخانی! «می‌خندد. صورتش جان می‌گیرد. محمدحسین با همین حرفایت مادرت را، آماده کردی؟! آرام آرام حرف رفتن را زده بودی، و گوشش را آشنا کرده بودی، با این واژه سنگین مادر شهید .. که اگر روزی کسی در خانه را زد، و خبر شهادت ات را آورد. دلش هری نریزد و پاهایش سست نشود، از شنیدن این واژه ؟! از شنیدن ترکیب اسم تو با واژه خونین شهید؟!» • . • #شهید_محمدحسین_محمدخانی🌷

مکتب سردار سلیمانی این صحنه های عاشقانه‌ را از دست ندهید. 🔹 اوج ارادت حاج قاسم به رهبری ◇ شهید قاسم سلیمانی: والله والله والله ، از مهمترین شئون عاقبت بخیری رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکّان انقلاب را به دست دارد. #سرباز_ولایت #سپهبد_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی🌷

. رِفیقَت‌ گَر خدا باشَد ، هَواداری‌ قَوی‌ داری

مکتب سردار سلیمانی مدافعان حرم یاران حاج قاسم 🌷 شهیدی که راه میانبر به صراط مستقیم راترسیم کرد 🔹️ سید حمید میگفتند: عشق به فاطمه زهرا(س) و فرزندانشان راه ميانبر در حرکت صراط مستقيم است؛ ◇ هر چه داریم از همين پای منبرها، هيئت هاو روضه هاست. ◇ با توجه به نوع کار و مأموریت ها و طبق شرایط شان سعی میکردند هرجایی امکانش بود از جلسات و هيئت ها نهایت بهره را ببرند و میگفتند باید از این جلسات انرژی و نشاط بگيریم و زمينه و شرایط را برای کار بهتر فراهم کنيم. علاقه خاصی هم به حضرت فاطمه زهرا(س) داشتند. خدمت در مسير هدفش برای سيدحميد از همه چيز ارزشمندتر بود و خستگی در این راه برایش معنا نداشت. #شهید_حمید_طباطبایی_مهر🌷

مکتب مردان الهی در محضر شهیدان خدایی 👈 پاسخ محکم شهید وزوایی به یکی از بستگان مخالف انقلاب 🔹️ محسن یکبار در عملیات بازی‌دراز در اردیبهشت سال ۶۰ در روز اول عملیات دو تیر به گلویش می‌خورد که یکی از گلوله‌ها تا شهادتش در گلو مانده بود. ◇ یکی از بستگان ما خیلی مخالف انقلاب بود، ولی محسن را دوست داشت، از نخبگان علمی بود که در یکی از کشور‌های اروپایی سمت بالای پزشکی داشت. ◇ ایشان هر وقت محسن را می‌دید، می‌گفت محسن هوش و علم تو حیف است. تا اینکه محسن مجروح شد به دیدنش رفت. ◇ آن روز‌ها محسن فقط می‌توانست برخی حرف‌هایش را بنویسد و امکان صحبت نداشت. این فامیل ما اصلا انتظار نداشت محسن را با این وضعیت ببیند. ◇ با آن علاقه‌ای که به محسن و نفرتی که از انقلاب داشت یکباره بهم ریخت و گفت: «محسن ببین چه کردی، کجاست کسی که بخواهد تو را درست کند، گفتم دنبال این انقلاب نرو.» ◇ محسن به من اشاره کرد تا کاغذی برای او ببرم، با سختی روی کاغذ نوشت: «چه بکشیم و چه کشته شویم پیروزیم، چون در هر دو حال تکلیف خود را انجام دادیم» و اشاره کرد این را بالای سرش بچسبانم. ◇ به فامیلمان اشاره کرد این نوشته را بخواند، نوشته را که خواند منقلب شد، گفت محسن تو چه روحی پیدا کردی از عظمت روح تو من مانده‌ام. #سردارشهید_محسن_وزوایی🌷

مکتب مردان الهی در محضر شهیدان خدایی باور کنید مقصودم ، پای قطع شده این جوان نیست چراکه جنگ است و میدان مین و انفجار و پای قطع شده ... مقصودم آرامشی است که در چهره اش موج می زند! 😔 #أَلاَ_بِذِکْرِ_اللّهِ_تَطْمَئِنُّ_الْقُلُوبُ دل آرام گیرد به یاد خدا دل به خدا بسپار خدا همه دلها را متوجه تو خواهد کرد به قول شهید ابراهیم همت من کان لله کان الله له تو برای خدا باش خدا برای توست

🌻امام على عليه السلام: 🌱رياكار را سه نشانه است: 1⃣وقتى چشمش به مردم مى افتد كوشا مى شود، 2⃣وقتى تنهاست سستى و تنبلى مى ورزد، 3⃣و دوست دارد كه در هر كارى ستايش شود 📚: ميزان الحكمه ج4 ص336 #فاطمیه 💔🖤 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج #یک_شنبه_های_علوی_وفاطمی

🎥شهید حاج قاسم سلیمانی درباره تاثیر انقلاب اسلامی و ایستادگی در مقابل استکبار ... #حاج_قاسم🌷 👇👇👇👇👇 اینجا مکتب عاشقان سردار سلیمانی ست♥️ @maktabesardarsoleimani

ایستگاه دعا🙏 این دعاے زیبا تقدیمتون❤️ الهی هر لحظه زندگیتون آنقدر زیبا باشه که به خاطرش شاکر خداوند باشید

ایستگاه حاج قاسم ⬇️ «شهدا، تعلقاتشان متعالی و الهی بود» 🌷 سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی: اگر انسان وجودش پر شد از محبت خدا و حُبّ به خدا، همه‌ی این وجود تهی می‌شود از موضوعات دیگر؛ ◇ لذا کارخانه‌ی او، زندگی او، دنیای او، متعلقات او تحت تاثیر این تعلق قرار می‌گیرند و او را بیقرار می‌کنند و به‌سمت خود می‌کشانند.

مکتب سردار سلیمانی 👈 ماجرای شنیدنی فرمانده داعشی که با ۶ هزار نفر تسلیم حاج قاسم شد 🔹️ سال گذشته در ایام سالگرد حاج قاسم ، سردار رفیعی فرمانده سپاه صاحب الامر در بیان خاطراتی گفت: حاج قاسم در سوریه از جایی عبور می کرد، ماشینی دید که خراب شده، نزدیک رفت ، دید آقایی به همراه خانم حامله اش که وضع حملش هم نزدیکه داخل ماشین هستند، ◇ دستور داد که بایستند و در همین حین چهره مرد رو که دید هر دو همدیگر رو شناختند! ◇ او سردار سلیمانی را شناخت و سردار هم او را که فرمانده ی یک بخش عظیمی از تکفیری ها بود را شناخت! ◇ سردار دستور داد خانم او را به همراه شوهرش سریعاً به بیمارستان برسانند و ماشین را هم بعد از تعمیر در بیمارستان تحویل دهند. ◇ چند روز بعد به سردار خبر دادند آقایی با دسته گل آمده و می خواهد شما را ببیند! ◇ سردار دید همان فرمانده تکفیری ها است و تولد فرزندش را تبریک گفت. ◇ حاج قاسم را به آغوش کشید و گفت : به ما گفتند ایرانی ها ناموس شما را ببینند سر می برند و... اما من دیدم تو به زن حامله ام و من کمک کردی.. ◇ ۶ هزار نیروی من اسلحه را زمین گذاشتند و همه در خدمت شما هستیم!

🎥تفاوت بین عمله شیطان بودن با سرباز ولایت بودن را ببینید. ⏪ توماج صالحی لیدر اغتشاشگران رو یادتونه وقتی گرفتنش چجوری به غلط کردن افتاده بود؟ حالا روحیه مدافعان حرم رو وقتی توی محاصره ۱۰۰ متری داعشی‌هان ببینید. گلوله دو تا از انگشتاشو سوراخ کرده ولی بازم میگه و میخنده.... 💢شهید رضا سنجرانی از شهدای مدافع حرم مشهد کارمند بانک بود. چندین بار اعزام شده بود به سوریه این اواخر با مسئول اعزام به مشکل خورده بود هر کار کرد اعزامش نکردند. بچه ها میگن اعزام شدیم تو سوریه یه روز تو حلب دیدیم رضا از دور داره با موتور میاد می گفت: کار خوبه خدا درست کنه سلطان محمود خر کیه.... چند روز بعدش شهید شد...🌷🕊

شیعیان موسی ابن جعفر(ع)، این وصیت به شماست؛ من به شما وصیت می کنم که اگر کسی در طرف راستت حرف بد به تو زد، حرف ناشایست زد و بعد رفت و از طرف چپ آمد عذر خواست، گفت ببخشید. من اشتباه کردم. فورا بگو خیلی خوب و بپذیر و مبادا بر گردی بگی تو همچی گفتی؟خودتی. یا چنین و چنانی و سختگیری کنی. حتی از رسول اکرم (ص) رسیده که اگر کسی معذرت را نپذیرفت، به شفاعت رسول خدا(ص)نمی رسد. #سالروز_شهادت🌷🕊 شهید آیت الله دستغیب🌷 📚 کتاب یادنامه شهید راه نماز، ص 37

 حاج قاسم اولین و تنهاترین فردی است که این نشان ذالفقار را داشت. یک روز به سردار سلیمانی گفتم:حاجی ما آرزو به دلمان ماند این نشان ها را روی سینه شما ببینیم. یک نگاه و لبخند معناداری به من داشت که از ۴۰ جمله برای من بیشتر کاربرد داشت. حاج قاسم به من گفت: ما همینطوری با خودمان مشکل داریم، دیگر اینها را هم نصب کنیم و جلوی مردم رژه برویم! اصلا نمی خواست که این چیزها را به نمایش بگذارد؛ همیشه می‌گفت یک بوسه حضرت آقا را به دنیا عوض نمی کند و این تبعیت برایشان مهم بود؛حتی در مراسم رسمی نمی بینید که این نشان ها را به سینه زده باشد. 🎤راوی: حاج مهدی صدفی #حاج_قاسم🌷

🎥ناگفته‌های دیدار رستم قاسمی با حاج قاسم ۷۲ ساعت قبل از شهادت...🌷 💢 مرحوم رستم قاسمی؛ حاج قاسم جلسات کاری‌اش را صبح زود می‌گذاشت. قرار بود شنبه صبح با بشار اسد جلسه مشترک بگذاریم. سردار سلیمانی سه روز قبل از شهادت تب داشت. #حاج_قاسم🌷

همیشه می گفت: خوشا به حال کسانی که مفقودالاثر و مفقود الجسد هستند. هر شب جمعه حضرت زهرا (س ) خودش به دیدن آن ها می رود. بالای سرشان می نشیند، خوش به حالشان که خانم را می بینند.آن وقت مادرها همه اش بی تابی می کنند که چرا شهیدمان را نیاوردند؟ بگو آخه مادر جان تو بروی بالای سر پسرت بهتر است یا خانم فاطمه زهرا(س)؟ می گفتم :خب معلومه حضرت زهرا (س ).  پس هیچ وقت فکر نکنی اگه من مفقود الاثر شدم چرا نیامدم اجازه بده بی بی دو عالم بیاید بالای سرم. همیشه حواسش به رزمندگان گردان و حتی خانواده هایشان بود. گاهی وقتی از طرف لشکر هدیه ای به او می دادند آن را به خانواده رزمندگان یا شهدای گردان هدیه می‌کرد. یک بار که یک فرش به او هدیه داده بودند خبردار شد که یکی از بچه های گردان صاحب فرزند شده و در خانه اش فرش ندارد آن فرش را به عنوان هدیه تولد به خانواده اش هدیه داد. با این که خودش  به آن فرش احتیاج داشت. 🎤راوی: مادر شهید  شهید اسماعیل فرجوانی🌷

سرباز که شد، اولین حقوقش را گرفت و آمد پیش پدرم که روحانی بود. گذاشت جلویش و گفت: این اولین درآمدم هست. لطفا خمس آن را حساب کنید. آن زمان هجده سال بیشتر نداشت. 🎤راوی: مادر شهید 📚: شهید عزیز شهید محمود رادمهر🌷