eitaa logo
🌷 مکتب سردار سلیمانی🌷
1هزار دنبال‌کننده
20هزار عکس
7.3هزار ویدیو
31 فایل
سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمودند: «تا کسی شهید نبود، شهید نمی شود. شرط شهید شدن، شهید بودن است. اگر امروز بوی شهید از رفتار و اخلاق کسی استشمام شد، شهادت نصیبش می شود. تمام شهدا دارای این مشخصه بودند».
مشاهده در ایتا
دانلود
ایستگاه شهدا🌹 فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهدا و معاونت فرمانده نیروی زمینی ارتش سردار شهید حسن آبشناسان🌷 از خونه داشت می‌رفت بیرون که برود سر کار گفتم حسن گفت بله گفتم پسرمان دارد می‌رود سربازی و ما همین یه دونه پسر را داریم گفت خدا به همراهش و دست حق نگهدارش گفتم حسن نمی‌خوای یه کاری بکنی براش گفت منظورت چیه چیکار کنم؟ گفتم سفارش کنی که خدمت سربازی را همین جا کنار خودمان بگذراند تو که جز مسئولین هستی و آشنایی می‌توانی همه کار انجام دهی انگار که کارد به قلبش زده باشی رنگش سرخ شد و بسیار عصبانی گفت منظورت اینه که من برای پسرم پارتی‌ بازی کنم مگه بچه ما با بچه‌های مردم چه فرقی دارد مگر خون او رنگین‌تر است برو خانم دعا کن که خدا پارتیش شود اگر به من باشد او را لب مرز خواهم انداخت و از خانه بیرون رفت تا اون روز هرگز حسن را چنین ناراحت و عصبانی ندیده بودم حاضر نشد برای فرزند خودمان کوچک‌ترین سفارشی کند 👆👆👆👆👆 حالا می‌گویند چرا در دفاع مقدس مردم این همه وحدت و یکپارچگی داشتند و همه پای کار بودند و مسئولین را همراهی می‌کردند به قول مولا علی علیه السلام الناس علی دین ملوکهم مردم به شیوه مسئولین شان هستند آن زمان چنین مسئولین پاک و خدایی داشتیم اما الان فقط مسئولین دنیایی داریم که فقط به فکر دنیای خود و دنیای اطرافیان خود هستند
ایستگاه شهدا🌹 رییس جمهور محبوب و مردمی شهید محمدعلی رجایی 🌷 زمانی که نخست وزیر بود یک روز صبح روز جمعه نان خریده بود و به خانه می‌رفت ما همسایه شهید رجایی بودیم شوهرم داشت با فرغون نخاله‌های ساختمانی را به بیرون می‌برد شهید رجایی همسایه ما بود ما را دید و به ما نان تعارف کرد بعد از چند دقیقه هم که به خانه رفته بود برگشت می‌خواست به ما کمک کند هر چقدر اصرار کردیم فایده نداشت گفتم آقای نخست وزیر سریع گفت نخست وزیر کیه امروز جمعه است و پست و مقام و مسئولیت تعطیل من هم همسایه شما هستم پیامبر خدا ص هم فرموده الجار ثم الدار اول همسایه بعد خانه هر چقدر گفتیم فایده نداشت آستین‌هایش بالا زد و تا آخر به ما کمک کرد 📚 خاطرات شهید رجایی کجایند مسئولین بی‌ادعا کجایند مردان خوب خدا دریغ از فراموشی لاله‌ها
👆👆👆👆👆👆👆 ‌ایستگاه بچه های حاج قاسم👨‍👧‍👦 گزارش کار 🎤 باز هم امروز با کمک شما عزیزان مبلغ سه میلیون ریال( سیصد هزار تومان ) برای هزینه دارو و درمان یک خانواده نیازمند که زن و شوهر مریض هستند و نگران و مضطرب تهیه داروی شان بودند واریز کردیم دعای ویژه یتیمان بدرقه زندگی آنهایی که به خانواده های یتیم و نیازمند کمک میکنند و اینگونه باعث شادی و خوشحالی دل آنها میشوند خداوند متعال دنیا و آخرت شما را شاد سازد و غم از دل تان بردارد 👈 جهت شادی روح اموات تان بویژه پدر و مادرهای آسمانی تان و جهت پرداخت صدقات و هدایا و نذورات ، رد مظالم به نیت خود و اموات تان شماره کارت 👇👇👇👇👇 5892101437070432 بنام ابوالفضل ایزدی بیدانی بانک سپه
ایستگاه شهدا🌹 عارف شب‌های شلمچه سردار شهید مسعود زکی زاده🌷 حاج قاسم سلیمانی فرمود شهدای ما به درجه‌ای از عرفان رسیده بودند که حتی زمان مرگ خود را پیش بینی می‌کردند عراق پاتک زده بود شهید ماشاالله رشیدی به من گفت که برو و مسعود را سریع صدا کن بیاید شهید زکی زاده در خط عقبه بود یک خط عقب‌تر از خط مقدم که حدود ۲۰۰ متر با خط مقدم فاصله داشت وقتی رسیدم سوال کردم که زکی‌زاده کجاست گفتن داخل سنگر است دم سنگر که رسیدم دیدم مسعود در حال خواندن نماز است با خودم گفتم الان چه وقت نماز خواندن است نه وقت نماز ظهر است و نه چیز دیگر ایستادم تا نمازش تمام شد بعد سریع به سجده رفت و وقتی سر از سجده برداشت اشک پهنای صورتش را گرفته بود قبل از آنی که من حرف بزنم گفت حسین من امروز قبل از ظهر شهید می‌شوم بعضی از وسایل را که فرماندهان همراه خود داشتند مثل کلت منور و دوربین دید در شب و غیره را به من داد و گفت به تدارکات گردان تحویل بده که این‌ها بیت المال است نمی‌توانم فردای قیامت جواب بدهم و بعد با هم وارد خط مقدم شدیم یکی از بچه‌های رفسنجان پشت تیربار بود که شهید شد مسعود پشت تیربار نشست چند دقیقه بیشتر نگذاشته بود که او را هم با تیر زدند و او هم به آرزوی دیرینه‌اش که شهادت بود رسید و اینجا بود که فهمیدم با چه قاطعیتی گفت من قبل از ظهر شهید می‌شوم انگار خودش خبر داشت که به شهادت می‌رسد 🎤 راوی حسین پورجعفری نام: مسعود نام خانوادگی: زکی زاده مسئولیت: فرمانده مدت حضور در جبهه: ۶ سال مدرک: پنجم ابتدایی محل شهادت: شلمچه عملیات کربلای ۵ سال ۶۵ مرقد مطهر: حرم امامزاده زید بن علی بن الحسین خرمدشت
ما دنبال جای گرم و نرم بودیم، سعید در سرمای کردستان نماز شب می‌خواند سعید اما نه تنها برای پدر و مادر و خانواده‌اش که برای رفقا و بچه‌های جنگ هم یک آدم عجیب و تکرارناشدنی بوده است . یکی از همرزمانش در خاطراتش با او گفته است: «یک بار که با هم کردستان بودیم، هوا بی‌نهایت سرد بود. من قرار بود به همه سنگرها سر بزنم تا کسی خوابش نبرد. خدا خدا می‌کردم که زمان زود بگذرد و من از سرمای هوا به جایی گرم پناه ببرم. توی همین سرزدن به سنگرها بود که متوجه شدم یک نفر دولا شده است. اول ترسیدم، گفتم شاید دشمن است اما وقتی جلوتر رفتم متوجه شدم سعید پشت یکی از همین سنگرها و در آن هوای سرد مشغول نماز خواندن است. با خودم گفتم من دنبال یک جای گرم و نرم هستم، آن وقت این پسر ایستاده و دارد اینجا نماز شب می‌خواند.» 🌷
حاج حسین خرازی به شناسایی رفته بود بعد شناسایی نقشه عملیات را پهن کرد نقطه ای را نشان داد و گفت: اگر من شهید شدم اینجا از روی چند خوشه گندم رد شدم به صاحبش بگویید راضی باشد..♥ 🌷
خانومش تعریف میکرد: بهش گفتم:ابراهیم آخه چرا چشمات اینقدر خوشگله؟🥺 گفت :چون تا حالا با این چشمام گناه نکردم...❤️ سردار بی سر خیبر 🌷
ایستگاه سفارش شهدا🌷 تسبیحات حضرت زهرا سلام الله رو بدون تسبیح بگید  با بند بندهای انگشت که بگی،خ روز قیامت همینا به حرف میان ،شهادت میدن که باهاشون ذکر گفتی...!! شهید حمید سیاهکالی مرادی🕊🌷
دقت کردید خنـده های شهــــــــدا چقدر دلنشین هستند! انگار میخواهند با لبخندشان بگویند دنیا آنقدر ها هم ارزش آنـرا ندارد که برایش غصه بخوریـــــ،حسرت بخوریـــــ، حرص بخوریـــــ و... انگار میخواهند با لبخندشان این پیام را به ما بدهند...❣ اما من و تو کجای کاریم.. 🖇 دوست من!! سعی کن از شهدا درس بگیری تا مانند انها بتوانی بار دنیاییــــت را سبک تر کنی و برای پرواز آماده شوی🕊 🌷
شب عاشورا بود، از مراسم که برگشتیم به سید گفتم با رفقا امشب به منزل ما بیایند، آن شب کسی منزل ما نبود، خیلی خسته شده بودیم به محض آنکه وارد خانه شدیم، خیلی سریع خوابمان برد، ساعت سه یا چهار صبح احساس کردم صدایی از راهرو می آید، ترسیدم، آرام رفتم تا ببینم صدای چیست؟ با تعجب دیدم سید مشغول خواندن نماز شب است، به حال او خیلی غبطه خوردم او آن روز از همه ما خسته تر بود، کار و مداحی در چند هیئت و… رمق برایش باقی نگذاشته بود اما خلوت با خدا صفایی داشت که حاضر نبود به این راحتی ها آن را از دست دهد، آن هم در شب عاشورا… 🌷
🕊 🌷 بچه ها تا وقت دارید خودتان را بسازید و آماده شوید برای یک فردای پر مخاطره و یک درگیری بزرگ ، در درجه ی اول با نفستان و بعد با شیاطین بیرونی و بدانید که اگر توانستید خط نفستان را بشکنید می توانید به راحتی خط شکن گردید و خط شیاطین بیرونی را نیز بشکنید و الا پایتان در گل می ماند و دیگر یارای حرکت و جوشش را نخواهید یافت. 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا