#خاطره
#به_نقل_ازدوست_شهید 🌹
یه شب من بیمار شدم و شهید بابک نوری هم منو رسوند درمانگاه بعد از درمانگاه🏥 باهم دیگه رفتیم یه آبمیوه فروشی و باهم یه چیزی خوردیم در همون حال که داشتیم باهم صحبت میکردیم برگشت به من گفت داداش من برم سوریه دیگه برنمیگردم این به من الهام شده...❗️
من اولش جدی نگرفتم و گفتم انشاالله صحیح و سالم برمیگرده ولی به فیض بزرگ شهادت نائل شد🕊
هنوز که هنوزه دارم میسوزم...😭
#شهید_بابک_نوری🌺
اللهم عجل لولیک الفرج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
اینجا محفل عاشقان کربلاست
در مکتب شهادت
در محضر مادران شهدا🌷
مدافع حرم #شهید_بابک_نوری
پای صحبت مادر شهید:🎤
برادرش برای اینکه بابک را از فضای دفاع از حرم دور کند، پیشنهاد ادامه تحصیل در آلمان را به او داد. برادرش به بابک گفت: تو سوریه نرو، برو آلمان یا هر جایی که خودت دوست داری، هر جا بخواهی بروی من تو را راهی میکنم اما بابک دل به هیچ یک از این وعدهها خوش نکرد. وقتی میگفتیم نرو میگفت: من باید بروم اگر من نروم کی باید برود . باید بروم تا شماها در امنیت باشید. خوابهایی از خانم حضرت زینب(س) دیده بود اما هیچگاه برایمان آن خوابها را تعریف نکرد ، خوابهایی که با شهادتش تعبیر شد. فقط میگفت من باید با خانم حضرت زینب(س) زیارت کنم.
#یادعزیزش_باصلوات
مکتب سردار سلیمانی
https://eitaa.com/maktabesardarsoleimani
*﷽*
#شهیدانه
شب قبل از شهادت بابک بود.
ماشین مهمات تحویل من بود من هم قسمت موشکی بودم هم قسمت نیروی هوایی آزاد ادوات.
گیر کرده بودیم توی المیادین سوریه.
بابک اومد پیش من و گفت :
علی جان توی چادر جا نیستم بخوابم پتو هم نیست.
گفتم تو همیشه از قافله عقبی بیا پیش خودم بخواب.
من معمولا توی ماشین ادوات میخوابیدم. ماشین کامیونت بزرگ بود. گفتم : این پتو ، اینم سوئیچ ، برو جلو بخواب. من میرم عقب میخوابم.
ساعت سه شب بیدار شدم رفتم بیرون دیدم همون پتو رو انداخته روی دوشش داره نماز شب میخونه.( وقتی میگم ساعت سه صبح یعنی خدا شاهده انقدر هوا سرد بود که نمی تونی از زیر پتو بیای بیرون).
گفتم : بابک با این کار شهید نمیشی پسر!
حرفی نزد ،منم رفتم خوابیدم.
صبح نیم ساعت زود تر از من رفت خط و همون روز شهید شد.
راوی : همرزم شهید
#شهید_بابک_نوری
#یاد_عزیزش_با_صلوات
در مکتب شهادت
در محضر پدران شهدا
#شهید_بابک_نوری
با دانشجو ها می رفتند کوه.
من بابک رو میرسوندم. همین خیابان چمران . با چهار تا اتوبوس حرکت میکردند.
دختر و پسر . همه دانشجو. بابک با اون ها می رفت .
فکر می کنید موقعی که زمان اذان می شد ، اصلا میذاشت که دانشجو ها متوجه بشن که بابک می خواد چه بکنه.
بر اساس گفته ی خود دانشجویان دارم عرض می کنم خدمت شما.
تنها دانشجویی که می رفت سجاده را پهن می کرد نمازش را می خوند عبادتش رو هم می کرد. قرآنش رو هم می خوند. بعدا می اومد و به دانشجویان ملحق می شد.
یعنی با عملش می خواست بگه که آقا
این راه راهیست که من انتخاب کردم .
توی تمامی بخش ها بابک چنین رفتاری را داشت. چنین خصوصیاتی را داشت. چه در زندگی خصوصیش . چه در زندگی اجتماعیش. چه در زندگی تحصیلیش . چه در زندگی ورزشیش.
تمام اعتقاداتش رو داشت و سر همین اعتقاداتش هم به خدا پیوست.
#یاد_عزیزش_با_صلوات
در مکتب ولایت
در محضر رهبر فرزانه انقلاب
#کلام_رهبر
🌷شهید بابڪ نوری✨
با این حرکت،بارفتن به این میدان و شهید شدن و صرف نظر کردن از امتیازات دنیایی،
این عشق اهل بیت و عشق شهادت او را منقلب میکند و میرود به سمت جبهه و به شهادت میرسد.
#شهید_بابک_نوری🕊❤️🕊
یاد عزیزش با صلوات
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
مکتب سردار سلیمانی
یاران حاج قاسم
مدافعان حرم
مناجات بسیار زیبا از شهید نوری
🔹️ شهید مدافع حرم بابک نوری در بخش های از وصیت نامه اش می گوید:خدایا همیشه خواستم به چیزهایی که از آنها آگاه هستم عمل کنم ولی در این دنیای فانی به قدری غرق گناه و آلودگی بودم که نمیدانم لیاقت قرب به خداوند را دارم یا نه ؟
◇ خدایا گناههای من را ببخش ، اشتباهاتم را در رحمت و مغفرت خودت ببخش و تا وقتیکه مرا نبخشیدی از این دنیا مبر .
◇ خدایا تا وقتی که راهم راه حق هست مرا بمیران.
◇ خدایا کمکم کن تا در راه تو قدم بردارم و در راه تو جان بدهم.
#شهید_بابک_نوری
#شهید_مدافع_حرم
بابک اعتقاد داشت که لازم نیست کارهایش را به کسی نشان دهد و لازم نیست دیگران بدانند چه کاری انجام میدهد. او رضایت مردم را نمیخواست #رضایت_خدا را میخواست
#شهید_بابک_نوری🌷