eitaa logo
🌷 مکتب سردار سلیمانی🌷
1هزار دنبال‌کننده
19.6هزار عکس
7.1هزار ویدیو
31 فایل
سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمودند: «تا کسی شهید نبود، شهید نمی شود. شرط شهید شدن، شهید بودن است. اگر امروز بوی شهید از رفتار و اخلاق کسی استشمام شد، شهادت نصیبش می شود. تمام شهدا دارای این مشخصه بودند».
مشاهده در ایتا
دانلود
در مکتب شهادت در محضر شهدا راه شهید ، پیام شهید قبرم را ساده و هم سطح با زمین درست کنید و با اندکی سیمان روی آن را بپوشانید و فقط با انگشت روی آن بنویسید: پر کاهی تقدیم به آستان قدس الهی # شهید بهمن درولی #یادش_با_صلوات
در مکتب شهادت در محضر شهدا راه شهید ، عمل شهید ساعت دو نصفه شب بود. صداي شرشر آب مي آمد. توي تاريكي، يكي پاي تانكر نشسته بود و يواش، طوري كه كسي بيدار نشود، ظرف ها را مي شست. جلوتر رفتم. حاجي بود. #اخلاص #سردارشهيد_محمد_ابراهيم_همت فرمانده لشکر محمد رسول الله یادش با صلوات #شبتون_شهدایی
در مکتب شهادت در محضر شهدا راه شهید ، کلام شهید سهل ‌انگارے و سستے در اعمال عبادے تاثیر نامطلوبے در پیروزی‌ ها دارد... #سردارشهید_حسین_خرازی سلام صبحتون شهدایی ✋ 💐💐
ما همه ظاهریم ! اسیر #من و #منیت ها! باطن شهدا بودند و نیت ها! وای بر ما و بر #منیت ها ! شهید آوینی: گمنامے براے شهرت پرست ها دردآور است؛ اگر نه همه اجر ها در گمنامے است
❤️نماز اول وقت ایستاده بود کنار در حرم و به وضوخانه اشاره می کرد. تازه رسیده بودیم دمشق و دلمان می خواست یک زیارت با حال بکنیم، ولی وقت اذان بود. ـ برادرا، زیارت مستحبه، نماز واجب. عجلّوا بالصلوة قبل الفوت. 📚یادگاران، جلد 9 #حاج_احمد_متوسلیان #درس_اخلاق #شبتون_در_پناه_خدا •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•t •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
🔳 #ســـر_قبـــرم_بـودم_مـامـان ✍داشتم خونه رو مرتب مے ڪردم حسین گوشه ے آشپزخونه نشسته و به نقطه اے خیره شده بود اونقدر #غـرق_افڪار خودش بود ڪه هر چه صداش ڪردم جواب نداد 🍂رفتم جلوش و گفتم: حسین؟! ... حسین؟! ... #ڪجایی_مادر؟! یهـو برگشت و بهـم نگاه ڪرد 🍂گفتم: حسین جان! ڪجایی مادر؟!#خنـدیـد و گفت: #سر_قبرم_بودم_مامان 🍂از #تعجب خنده ام گرفت. بهش گفتم: قبرت؟! ... #قبرت_ڪجاست مادر جون؟! 🍂گفت: بهشت زهرا سلام الله علیها ردیف ۱۱ قطعه ۲۴ شماره ۴۴ چیزی نگفتم و گذشت ... ... وقتی #شهید شد و #دفنش ڪردیم به #حــرفش رسیــدم با ڪمال #تعجــب دیــدم 👌دقیقــا #همــون_جـایـی دفن شده که اون روز بهم گفته بود 🍂پشتم لرزید ، فهمیدم اون روز واقعا سـر قبـرش بـوده... ڪبـوتـرانـه پـریـدیـد🕊 #دانش_آموز_شهید_حسین_فهمیده #شهادت: ۵۹/۸/۸ یادش با صلوات #راوی ؛ مادر شهید
اهل دلی می‌گفت: 🔸«چه زیباست گم شدن»🔸 🔻 اوایل معنای حرف او را نمی‌فهمیدم! بعد ها از نوع رفتار "شهدای گمنام"، آنان که شبِ عملیات پلاک‌ های خود را می ‌آویختند تا بی‌نشان بمانند فهمیدم گم شدن یعنی چه...! اهل دلی می‌گفت: آنقدر در وادی عشق به خدا باید غوطه‌ور شوی تا نام و نشانی از تو نماند.. 🔹«هرچه باشد،خدا باشد و خدا...»🔹 ♦️و این یعنی در وادی الهی گم شدن. شهدا چه زیبا این واژه‌ را صرف کردند... «گم شدن» تا آنجا که گمنام شدند و برای همیشه جاوید ماندند! ای کاش می‌شد ما هم گم شویم... تا آنجا که «گمنام» شویم. #بیاد_شهید_گمنام #شهید_ابراهیم_هادی یادش با صلوات
#همسر شهید: دفترچه خاطرات درباره ی مصرف و استفاده از #کالای_ایرانی که رهبر انقلاب تاکید زیادی دارند #حساسیت زیادی داشت. کوچکترین وسیله خانه و اقلام مصرفی را سوال میکرد که #ایرانی باشد. من به ایشان می گفتم که #تشخیص خرید کالای ایرانی سخت است ولی شهید نریمانی تاکید میکردند باید هرجور هست #متوجه شویم! خرید کالای ایرانی #اهمیت زیادی برای کشور دارد و اصلا #کیفیت را در نظر نمیگرفت و فقط به دنبال استفاده از کالای ایرانی بودند. #شهید_محمود_نریمانی🌷 یادش با صلوات 🍃🌹🍃🌹
#کلام_شهید هر وقت ڪسی در ڪلامش #قسـم می خـورد، می گفت: «قسـم نخورید» نـاراحـت می شد ڪه بی دلیـل و از سـر عـادت در ڪلام به خـدا یا اهـل بیـت قسـم یـاد شـود... #شهیدحبیب_الله_شمایلی یادش با صلوات
بہ ڪاغذ نوشتہ روی مزار شهید اژدری نگاه ڪنید . بــرای خــدا ڪہ ڪار ڪنی حتی مسیحی ها را هم شیفتہ خودت میڪنی ... #جهادگر_شهید 🕊 #شهید_امیر_محمد_اژدری یادش با صلوات •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
🌷🌷🌷❤️🌷🌷🌷 در مکتب شهادت در محضر شهدا 🌷سپهبد شهید علی صیاد شیرازی فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش، محسن (بسیجی شهید محمد محسن روزی طلب) را در جبهه دید. گفت: این پسر بچه را بفرستید عقب، اینجا خطرناک است! 🌷گفتیم: به قد و قواره کوچکش نگاه نکنید، این یک شیر بچه است، بی ترس برای شناسایی مى رود در دل دشمن! صیاد وقتی نتیجه کار محسن را دید، گفت: درجه های من را بردارید روی دوش این پسر چهارده ساله بگذارید! 🌷🌷🌷❤️🌷🌷🌷
#شهید_جهاد_مغنیه یک هفته قبل از شهادتش از سوریه به خانه آمد پنجشنبه شب بود نصف شب دیدم صدای ناله گریه جهاد می آید رفتم در اتاقش از همان لای در نگاه کردم دیدم جهاد سر سجاده مشغول دعا و گریه است و دارد با امام زمان صحبت میکند دلم لرزید ولی نخواستم مزاحمش شوم. وانمود کردم که چیزی ندیده ام صبح موقعی که جهاد میخواست برود موقع خداحافظی نتوانستم طاقت بیاورم از او پرسیدم پسرم دیشب چی میگفتی؟ چرا اینقدر بی قراری میکردی؟چیشده؟ جهاد خواست طفره برود برای همین به روی خودش نیاورد و بحث را عوض کرد من بخاطر دلهره ای که داشتم اینبار با جدیت بیشتری پرسیدم و سوالاتمو با جدیت تکرار کردم گفت چیزی نیست مادر داشتم نماز میخواندم دیگر دیدم اینطوری پاسخ داد نخواستم بیشتر از این‌ پافشاری کنم و ادامه بدهم گفتم باشه پسرم! مرا بوسید و بغل کرد و رفت... یکشنبه شب فهمیدم آن شب به خداوند و امام زمان چه گفته و بینشان چه گذشته! و آن لحن پر التماس برای چه بوده است !. راوی:مادر شهید جهاد مغنیه برای شادی روحش صلوات #جهاد_ادامه_دارد یادش با صلوات
#خوب_نگاه_ڪن: او همچنان خط را نگه داشته است، اما این بار با #استخوان_هایش تصویر #شهید اسلحه در دست که تا #آخرین_نفس ایستادگی کرده.. به راستی حقیقت گفته اند ایستادگی را باید از #شهدا آموخت 🍃🌹🍃🌹🍃
✍کردستان بود و پراز جاده های پرپیچ و خم..... ♦️حزب کومله ایست وبازرسی گذاشته بود تا مردم را قتل عام کند. ♦️همین که (کاوه) شنید .... ♦️بادوسه تا از بچه هاسوار ماشین شد وحرکت کرد.... ♦️گفتم: تعداد کم است، نکند....؟! ♦️چیزی جوابم را نداد... ♦️همینکه رسیدیم کاوه پرید پایین و دوید سمت کوموله ای که پشت دوشکا نشسته بود.... ♦️(وای کاوه!) کومله رفت..... ♦️بااین که میتوانست اورا با دوشکا تکه تکه کند..... #مومنان_مقتدر #شهید_محمود_کاوه یادش با صلوات
⚠️ تلنگـــــر... نیـم ســاعــت قبــل از اذان ڪارهای خـودش را با اذان همـاهنـگ میڪرد ڪه مبـادا از خـوانـدن نمــاز اول وقـت جـا بمـانـد. #شهیدمدافع_حرم_سیدسجاد_طاهرنیا #التماس_دعا
#گذرے_بر_سیره_شهید ✍مراسم عقدمون که خیلی ساده و خودمونی برگزار شد. مراسم عروسیمون هم خیلی ساده تر و همش باذکر صلوات بود.ابوذر برا عروسی خیلی خوب مدیریت کرد که اسراف نشه یا گناهی اتفاق نیفته. ✍آنقدر همیشه از من و کارهای من تعریف میکرد که خودم متعجب میشدم. حتی گاهی غذا بد میشد، ولی اون چنان با ولع و لذت میخورد که من فقط مینشستم نگاش میکردم.میگفتم از نظر من افتضاح شده. میگفت:" نه از نظر من که عالی شده، من نمیدونم چرا نظرت اینجوریه!!" واقعا خوبیهاش قابل توصیف نیست. من هیچ وقت نه اخمش رو دیدم نه صداش رو بلند کرد نه بی محبتی ازش دیدم. #نقل_از_همسر_شهید #شهید_ابوذر_داوودی🌷 یادش با صلوات
هرکس که بیشتر برای خدا کار کرد، بیشتر باید فحش بشنود ما باید برای فحش شنیدن ساخته بشویم. برای تحمّل تهمت و افترا و دروغ، چون ما اگر تحمّل نکنیم باید میدان را خالی کنیم. #شهید_ابراهیم_همت یادش با صلوات
🕊🌹 🌹 🍂بر پاکیِ لحظه های باران🌧 صلوات ❣برحال وهوای خوب یاران 🍂هر لحظه ی روزِ بفِرِست ❣بر قامتِ خونرنگِ صلوات
🔷مقید بود هر روز #زیارت_عاشورا بخواند،حتی در جبهه هم....! اگر کاری فوری برایش پیش می آمد هم حتما #سلام_آخر زیارت عاشورایش را باید می خواند!!! اِنَّه مِنْ عِبادِنا المُومِنین..... #شهید_ابراهیم_هادی🌷 🍃🌹🍃🌹 شب جمعه شب مخصوص زیارت حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام زیارت عاشورا فراموش نشود یاد شهیدان با #صلوات
🌸🌸🌸🌷🌸🌸🌸 در مکتب شهادت در محضر شهدا راه شهید ، عمل شهید بـِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ و الصِّـدیقیــن خوب و بد را که فهمید, رفت دنبال . هم درس می خواند و هم کار می کرد. از خانه تا مدرسه شان پنج راه بود. یک روز به برادرش اصغر, پیشنهاد کرد را کار کنند و یک دوچرخه بخرند تا مجبور نباشند این راه را بروند. تمام سه ماه تابستان را کار کرد. هر کاری بود کرد تا بتواند دوچرخه بخرد؛ مزرعه می کرد, می کرد, گاهی هم کندوهای وحشی تهیه می کرد و می فروخت. کنار این کارها به هم کمک می کرد. آخر تابستان یک خریدند و همه پول را هم محمود داده بود منبع:کتاب یادش با صلوات 🌷🌷🌷🌸🌷🌷🌷
قصہ‌ی معراج سیمرغ راز بود قصد او از زندگے پـرواز بود لحظہ‌ی پـايـان او آغــاز بـود مرگ او خود آخرين پرواز بود امروز 15 آذرماه مصادف با سالروز شهادت خلبان شهید احمد کشوری و «روز هوانیروز» در سال 1359 است. «احمد کشوری» افتخار اسلام و هوانیروز است و به وسیله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ارتشی نمونه لقب گرفته است. از شجاعت پدرش همین بس که رئیس ژاندارمری در یکی از شهرهای شمال بوده و با سردمداران زر و زور مبارزه می‌کرد و در آخر مجبور به استعفا شد و سپس به کشاورزی پرداخت و از قدرت روحی مادرش چه چیز بالاتر از این که در هنگام دفن پسرش در حالی که عکس او را می‌بوسید و پرچم جمهوری اسلامی را که به دست خودش دوخته بود، بر سر مزار او می‌آویخت و فریاد می‌زد: احسنت، پسرم،‌احسنت پسرم. #شهید_خلبان_احمد_کشوری #سالـروز_شهـادت 🌷 یادش با صلوات 🌷🌷🌷✳️🌷🌷🌷
🌷🌷🌷🌸🌷🌷🌷 در مکتب شهادت در محضر شهدا 🌺ماجرای خواب زیبای حکاک سنگ مزار شهید رسول خلیلی🌺 🔻 اینو برای کسایی میگم که تا حالا نشنیدن این ماجرا رو... 🔻این قضیه برای اسفند سال 92 ... 🔹این سنگی که میبینید سنگ مزار شهید رسول خلیلی هستش که توسط خراطی حکاکی شده ... 🔸 خراط این سنگ برامون ماجرای عجیبی رو تعریف کرد که هنوز وقتی یادم می افته مو به تنم سیخ میشه و بغض گلوم رو میگیره 🔹صبح روح الله (برادر شهید) اومد دنبالم رفتیم بهشت زهرا منتظر شدیم حکاک اومد... 🔸یه نگاه به ما انداخت گفت ببخشید این سنگ مزار کیه؟ گفتیم چه طور؟ گفت: اصلا نمی دونستم قراره امروز بیام اینجا بنویسم 🔹دیشب خواب دیدم از طرف حرم امام حسین علیه السلام منو خواستن گفتن شما مامور شدی رو ضریح آقا قرآن بنویسی 🔸ما که خشکمون زد... وقتی بهش گفتیم سنگ رو از حرم امام حسین آوردن و قراره برای یه شهیدی نصب بشه حالش منقلب شد... 🔹سنگ مزاری که میتوان گفت هدیه ای از جانب اربابش حسین بود 📻راوی :  از دوستان شهید 🌷🌷🌷🌸🌷🌷🌷
📩 #کلام_شهید 🍁این دنیـا، دنیای آزمـایش است و همه می‌دانید ڪہ هیچ کدام ماندگار نیستیم و همگی خواهیم رفـت، 👌فقط مواظب باشیم کہ پـرونـده ما سفیـد باشد. #سردار_بی‌سر #شهید_محمود_ستوده یادش با صلوات
در طول مدتی كه من با عباس در آمریكا هم اتاق بودم، همه تفریح عباس در آمریكا در سه چیز خلاصه می شد : ورزش، عكاسی، و دیدن مناظر طبیعی. او همیشه روزانه دو وعده غذا می خورد ، صبحانه و شام. هیچ وقت ندیدم كه ظهرها ناهار بخورد من فكر كنم عباس از این عمل ، دو هدف را دنبال می كرد ؛ یكی خودسازی و تزكیه نفس و دیگری صرفه جویی در مخارج و فرستادن پول برای دوستانش كه بیشتر در جاهای دوردست كشور بودند. بعضی وقت ها عباس همراه شام، نه نوشابه می خورد ؛ اما نه نوشابه هایی مثل پپسی و .... كه در آن زمان موجود بود ؛ بلكه او همیشه فانتای پرتقالی می خورد. چند بار به او گفتم كه برای من پپسی بگیرد ، ولی دوباره می دیدم كه فانتا خریده است . یك بار به او اعتراض كردم كه چرا پپسی نمی خری ؟ مگر چه فرقی می كند و از نظر قیمت كه با فانتا تفاوتی ندارد ، آرام و متین گفت : « حالا نمی شود شما فانتا بخورید؟» گفتم:« خب ، عباس جان برای چه ؟» سرانجام با اصرار من آهسته گفت : « كارخانه پپسی متعلق اسرائیلی هاست؛ به همین خاطر مراجع تقلید مصرف آن را تحریم كرده اند .» به او خیره شدم و دانستم كه او تا چه حد از شعور سیاسی بالایی برخوردار است و در دل به عمق نگرش او به مسایل ، آفرین گفتم . راوی: خلبان امیر اكبر صیادبورانی #شهید_عباس_بابایی شادی روحش صلوات
🍃🌹🍃🌸🍃🌹🍃🌸🍃 بازگشت به طرف خدا هیچ وقت دیر نیست ولی گذشت زمان مانع و سد اجرای آن می شود. 🌹 🌸🌸🌸❤️🌸🌸🌸